ویژه

تصویری: ویژه

تصویری: ویژه
تصویری: Mehmanan Vijeh 1 to 13 - سریال کمدی مهمانان ویژه - قسمت اول تا آخر 2024, ممکن است
ویژه
ویژه
Anonim

ایستاده و با اشتیاق به زمین بازی نگاه می کنم. من دوست دارم بچه ها را ببینم ، زیرا من با آنها یکسان هستم: روحیه بالا ، شاد ، با تمایل به عجله در زمین بازی با هم. من فکر می کنم که همه چیز برای من خوب است ، اما آنها مرا رها نمی کنند. آنها می گویند من اجازه ندارم به آنجا بروم زیرا "چنین" هایی پذیرفته نمی شوند.

من نمی فهمم. چه مرگمه؟ شرم آور است … من عصبانی هستم و می خواهم به بقیه بروم ، یک چرخ بزنم ، از یک تپه پایین بیایم ، به دنبال کسی بدوم و از کسی فرار کنم. این بسیار سرگرم کننده است!

اما آنها من را به دلیل ویژگی خاص منع می کنند. من محکوم به ایستادن و تماشای بازی بچه های دیگر ، قدم زدن در کنار زمین های بازی و حسادت به تفریحاتی هستم که در آنجا اتفاق می افتد. حلقه اجتماعی من توسط پدر و مادرم و دیگر اعضای خانواده محدود شده است ، و این اصلا آن چیزی نیست که من می خواهم. خویشاوندان من را در برابر خطراتی که برای من ناشناخته است ، محافظت می کنند.

بنابراین تخصص من چیست؟ بازوها ، پاها ، نیم تنه ، سر - همه چیز شبیه بقیه است. بزرگسالان یکسان هستند ، فقط اندازه آنها متفاوت است. آنها همیشه من را همراهی می کنند ، و من می خواهم حداقل برای چند دقیقه از آنها فرار کنم به کسانی که می توانم با آنها برابر باشم.

گاهی اوقات فکر می کنم که بزرگسالان منحصر به فرد من را دوست دارند. تحت کنترل هستم ، به من هشدار داده شده است ، از من مراقبت می شود. از این طریق این احساس وجود دارد که من متعلق به خودم نیستم. زندگی من ملک آنهاست.

آنها احساس نفوذ می کنند: ممکن است از من عصبانی باشند چرا که آنطور که به آنها می گویند عمل نکردم. ناراحت شوید که آرامش آنها را بر هم می زنم. فکر کنید من احمق هستم و فکر کنید آنها مرا فریب داده اند. آنها با من رنج می برند ، نمی توانند از خود و زندگی خود مراقبت کنند ، از اینکه من متولد شده ام شکایت دارند.

وظیفه من است که زندگی آنها را ساده کنم ، زیرا آنها خودشان نمی خواهند خودشان را قربانی کنند. و من؟ من این فداکاری را به خاطر آنها انجام می دهم: من با آنها هستم ، علاوه بر این ، باید مطیع باشم. به نظر می رسد من نمی توانم خودم را به همان شیوه ای مدیریت کنم که آنها نمی توانند به کار خود ادامه دهند.

آنها من را متقاعد می کنند که نمی توانم به تنهایی کنار بیایم ، اما به نظرم آنها بدون من نمی توانند کنار بیایند. من خاص هستم. آنها بدون من چه خواهند کرد؟ و بنابراین روز به روز: من می خواهم به سایت بروم ، می شنوم که نمی توانم ، اما وقتی از من می پرسند "چرا؟" کسی جواب من را نمی دهد

شروع به تظاهر به باور آنها می کنم. آنها به من زندگی دادند ، بیشتر از من زندگی کردند ، بنابراین اجازه دهید آنها اقتدار خود را احساس کنند. و من همانطور خواهم ماند که آنها می خواهند مرا ببینند … چقدر خوشایند است که حکومت کنم!

خوب ، آنها آرام شده اند. نکته اصلی این است که نشان ندهم که تسلیم نشده ام و هنوز به دنبال زمین بازی هستم. والدین ساده لوح فکر می کنند مرا در "ویژگی" من متقاعد کرده اند. به هر حال ، همه چیز برای من خوب است. این من بودم که آنها را فریب دادم. اما گاهی شک می کنم … آیا واقعا مشکلی در من وجود دارد؟

نه! من از جهاتی خاص هستم ، مانند دیگران ، در نوع خود بی نظیر هستم. فقط این خویشاوندان دوست داشتنی می خواهند من "به شیوه ای خاص" باشم. من حاضرم تسلیم آنها شوم ، زیرا چنین قانونی آغاز شده است. من همچنان به سمت زمین بازی نگاه می کنم و در نیمه شب از اتاقم فرار می کنم. اجازه دهید آنها فکر کنند که من تمام شب را در تخت نوزادم ماندم ، که برای من کوچک می شود.

من به ایفای نقش خود ادامه می دهم. خوب ، من خاص هستم و این ویژگی را دارم - این ویژگی در فریب دادن خوب است. آنها درس خوبی به من دادند و من معلوم شد که شاگردی کوشا هستم. حتی بیش از حد ، زیرا می توانستم خودم را فریب دهم. من آنقدر تحت تأثیر این بازی قرار گرفتم که متوجه نشدم چگونه از چیزهای کودکان بزرگ شده ام. تختخواب برای من کوچک شد و زمان آن فرا رسیده بود که مهد کودک را در خانه والدین تخلیه کنم.

من چالش آنها را پذیرفتم و شکست خوردم. فکر می کردم قدرت دارم و آنها فقط آن را به من دادند. زمان زیادی برای این مسابقه صرف شد. من فکر می کردم از آنها حیله گرتر هستم ، اما برعکس شد.

هیچ "حیله گری" وجود نداشت. زندگی وجود داشت که در آن همه شرکت کنندگان در این داستان به یکدیگر خدمت می کردند ، خود را از جهان خارج محافظت می کردند و تمام توجه خود را به روابط درون خانواده معطوف می کردند.

آیا راه دیگری وجود دارد؟ آره. ارزش آن را دارد که از فعالیتهای معمول خود منحرف شوید ، متوقف شوید و ببینید آیا واقعاً همان چیزی است که امروز می خواهید داشته باشید. توصیه آسان نیست ، اما هنوز هم …

توصیه شده: