رابطه جنسی و درمان: برای یکدیگر ساخته نشده است

تصویری: رابطه جنسی و درمان: برای یکدیگر ساخته نشده است

تصویری: رابطه جنسی و درمان: برای یکدیگر ساخته نشده است
تصویری: ٣ معجون مقوى و معجزه آسا براى تقويت قواى مردان و بدن 2024, ممکن است
رابطه جنسی و درمان: برای یکدیگر ساخته نشده است
رابطه جنسی و درمان: برای یکدیگر ساخته نشده است
Anonim

در مورد رابطه جنسی چه احساسی دارید؟

بله ، من زندگی ام را مدیون او هستم!

(شوخی)

عکس از مجموعه تلویزیونی "درمان (در درمان)"

T: ایده پشت این مقاله کاملاً پیش پا افتاده است. نحوه برخورد با برانگیختگی جنسی در طول درمان و شاید با استدلال ، روشن شود که چه اشکالی می تواند در زندگی برای او اعمال شود. موضوع رابطه جنسی بین مراجعه کننده و درمانگر آنقدر تیز است که تقریباً همه فیلم های درمانی به نوعی به آن می پردازند. این امر به ویژه در مورد مشتریانی که سوء استفاده جنسی را تجربه کرده اند صادق است. برای کسانی که هیچ نوع صمیمیتی جز جنسی نمی شناسند. در زندگی ، این امر به یک بی وقفه حتی با افزایش سن تبدیل می شود ، در حالی که نیاز به صمیمیت گرسنه است. افراطی دیگر نیز وجود دارد - مراجعه کنندگان با علائم تبدیل ، در پشت آنها هیجان ممنوعه ای وجود دارد ، که حتی در حین درمان صحبت کردن شرم آور است.

D: من فکر می کنم نکته مهم این است: این صمیمیت ، اعتماد ، که در رابطه با مراجعه کننده با درمانگر شکل می گیرد ، گویی نوعی مجاز است. صحبت در مورد رابطه جنسی و این روند برای بسیاری معادل است.

یعنی اگر موضوع رابطه جنسی در کار ظاهر شود ، می تواند به عنوان دعوت به رابطه جنسی درک شود. یعنی: چنین فاصله ای در رابطه وجود دارد که در آن تحمل هیجان بسیار دشوار است و سپس یا از درمان فرار می کنید ، یعنی به شدت دور می شوید. هر دو به شدت نزدیک شوید تا برانگیختگی ایجاد شده را خنثی کنید. گویی میانگین داده نشده است.

T: در اینجا ما با موازی روابط والدین و فرزندان روبرو هستیم. اگر والدین (حتی اگر کودک یکی از آنها را داشته باشد) آزادانه به موضوع جنسیت خود بپردازد ، به دنبال ارضای خواسته های جنسی خود با بزرگسال دیگر باشد ، رابطه بین او و کودک جنسی نمی شود. خوابیدن در یک تخت با کودک ، که برای بسیاری از والدین بسیار شوکه کننده است ، می تواند کاملاً عاری از رنگ آمیزی جنسی باشد ، یا می تواند پر از تنش باشد. همه چیز به رضایت والدین بستگی دارد. به همین ترتیب در رابطه با مراجعه کننده و درمان: آزادی درمانگر در این زمینه شرایطی را برای آزادی مراجعه کننده ایجاد می کند. هنگامی که یک درمانگر می تواند به طور فعال اغوا کند ، هنگامی که درمانگر دارای زندگی جنسی است ، مرزها مورد حمله قرار می گیرد. از آنجا ، این داستان پیش رفت که درمانگر باید گنگ ، تنبل و از نظر جنسی راضی باشد.

طبق مشاهدات من ، موضوع رابطه جنسی در درمان از دو جهت تابو است: از طریق سکوت و از طریق تثبیت. در حالت اول ، تنش در نقطه ای می تواند جمع شود و تأثیر عاطفی بگذارد ، در حالت دوم ، بی شرمی ظاهری اجازه نمی دهد به چیز دیگری دست بزنید ، و جنسیت انسان با صمیمیت ارتباط تنگاتنگی دارد. بدون او ، بدون بوم روابط ، او مرده و مکانیک است.

D: در اینجا ، به نظر من ، مهم است که حداقل صد مقاله و تجدید نظرهای زیادی قبلاً در مورد آنها نوشته شده باشد. درمانگر باید تمرین کند. و در مبحث جنسی نیز همینطور. درمان شخصی به شما این امکان را می دهد که آزادانه برانگیختگی خود را کنترل کنید ، به آن توجه کنید و در یکی از افراط ها قرار نگیرید. در غیر این صورت ، در فرایند کار با مراجعه کننده ، درمانگر یا با ممنوعیت برانگیختگی مشاهده می کنیم. یا آن گونه ای را پاره می کنم. هیچ یک از این افراط ها برای مشتری مفید نیست. و به طور کلی برای درمانگر نیز. بنابراین ، وجود درمان شخصی و نظارت به موقع ، من یک شرط ضروری و ضروری برای یک درمانگر تمرین کننده می دانم.

T: اگر شرم آور است که متوجه این روند شوید ، بررسی روند مشتری امکان پذیر نیست. بارها در جلسات تظاهرات ، من شاهد ناتوانی درمانگر در تشخیص روند اغواگری توسط مشتری بوده ام. و بنابراین ، غیرممکن است که مورد توجه مشتری قرار گیرد. "به نظر می رسد شما مرا فریب می دهید. چرا این را می خواهی؟"

پاسخ ها می توانند بسیار متفاوت باشند. درباره قدرت در جلسه. در مورد عدم امکان اغوا در زندگی ، اما در اینجا امن تر است.در مورد طرح برخی از چهره ها ، که با آن تماس درست مانند آن ایجاد شد ، اما چیز دیگری کم بود.

توانایی صحبت در مورد این موضوعات به شما امکان می دهد تا موضوع جنسیت را به چیز دیگری تبدیل کنید.

به نظر من ، بسیاری از مراجعه کنندگان برای جایگزینی به درمان مراجعه می کنند. صمیمیت در زندگی وجود ندارد ، می توانید آن را در فضای درمان به دست آورید و به آن راضی باشید. و سپس این راهی برای اعتیاد است (وظیفه درمان این است که بیاموزیم که صمیمیت را در زندگی ایجاد کنیم ، و نه آن را در مطب با دوز معین دریافت کنیم) ، و سپس ممنوعیت جنسی فقط از عدم امکان چیزی با درمانگر حمایت می کند. و مشتری را تشویق می کند تا در ساختن زندگی خود ، در زندگی خود تلاش کند. و درمانگر را تشویق می کند تا به دنبال فرم هایی برای قرار دادن برانگیختگی باشد. وقتی دنیس در مورد چیز معمولی صحبت می کند ، من دقیقاً او را چنین می شنوم: چگونه می توان فرمی را پیدا کرد که نادیده گرفته نشود و تماس جنسی نداشته باشد. اصلا تماس جنسی از کجا شروع می شود؟

با تحریک جنسی در بدن؟ یا با انتخاب شیء جاذبه؟ یا نزدیک شدن به آن؟ یا از تماس پوست؟

D: من در ابتدای سفرم به عنوان یک درمانگر به یاد یک مشتری افتادم. اتفاق عجیبی در جلسه رخ می داد ، اما من هنوز نتوانستم آن را بفهمم. ما زمان را علامت می زدیم و اصلا پیش نمی رفتیم. در مقطعی ، ناظر پرسید ، آیا فکر نمی کنید مشتری شما را فریب می دهد؟ تحقق این امر و توانایی قرار دادن در جلسه امکان پیشرفت بسیار زیادی را فراهم کرد. اغوا در این مورد تنها شکل تماس با مرد برای مشتری بود. و جالب بود که متوجه شدم ، به طور کلی ، او حتی نمی فهمید که چرا به این همه مرد نیاز دارد و چرا همه آنها فقط یک چیز از او می خواهند. بنابراین ، فرصت توجه به این امر دلیل و آزادی را برای جستجوی اشکال جدید ایجاد روابط می دهد.

T: من تجربه مشابهی داشتم ، اما محتوای آن کاملاً متفاوت بود. یک مشتری مرد ، زنان را اغوا می کرد ، به آنها اجازه نمی داد متوجه پسری شوند که توسط مادرش در خودش زخمی شده است. پسری که از جنسیت و قدرت زن وحشت داشت. هنگامی که امکان بیان صریح این فرایند برای مراجعه کننده وجود داشت ، موضوع ناتوانی جنسی به عنوان تنها فرصت برای مواجهه با ناتوانی جنسی خود در زندگی ظاهر شد. تماس جنسی و ناتوانی که در آن زندگی می کرد ، دیدگاه خود را از ناتوانی ای که در زندگی خود داشت ، تحت کنترل همسر ، مادرش و حتی دختران در حال رشد تغییر داد.

اکنون هنوز به این واقعیت فکر می کنم که بحث دگرجنس گرایانه چیزی است که درمانگران به طور معمول احساس می کنند کاملاً آزاد است. برانگیختگی همجنسگرایان توسط هزاران شرم پنهان می شود. اما این هیجان است که باعث ایجاد همدردی ، میل به نزدیک شدن ، نزدیک بودن ، به طور کلی تماس با این شخص خاص می شود.

پاسخ: در واقع ، رابطه جنسی به ندرت راهی برای سرگرمی یا ادامه خانواده است. با کمک آن ، طیف گسترده ای از نیازها برآورده می شود. به عنوان مثال ، رابطه جنسی به عنوان ارضای نیاز به امنیت: من به او رابطه جنسی می دهم ، و او به من زندگی راحتی می دهد. یا به عنوان راهی برای به رسمیت شناختن. یا به عنوان تنها شکل ممکن صمیمیت و تماس لمسی. با کمک رابطه جنسی ، می توانید فرمانروایی کنید ، کنترل کنید ، به خواسته خود برسید….

تی: من با دنیس موافقم که رفتار جنسی اغلب نیازهای کاملاً متفاوتی را در خود پنهان می کند ، در حالی که لذت مستقیم از رابطه جنسی ناپدید می شود. لذت واقعی زمانی به دست می آید که مطلوب به دست آید ، و نه اعلام شده. اگر گرسنگی برای رابطه جنسی بود لذت بردن از غذا بسیار نادر است. یا "به اندازه کافی" رابطه جنسی داشته باشید ، قدرت می خواهید. با تغییر نیاز به یک شیء دیگر ، به روشی نامناسب ، فرد به این روش وابسته می شود ، که بر روی آن ثابت شده است. او نمی فهمد که واقعاً چه می خواهد ، اما به روش معمول عمل می کند ، که بیشتر و بیشتر قدرت می خورد و نیروهای جدید نمی دهد.

فعالیت جنسی نشان دهنده رضایت کلی از زندگی است.همه پرسشنامه های افسردگی حاوی س questionsالاتی در مورد لذت جنسی است. فردی که گرسنگی واقعی را احساس نمی کند و فردی که جذابیت جنسی را تجربه نمی کند ، اغلب به طور کامل با بدن خود و انگیزه های آن بیگانه است. گویی او زندگی نمی کند ، بلکه آن را مشاهده می کند ، جعبه های پیروزی های خود را تیک می زند و سعی می کند رضایت را با میزان انجام شده بسنجد.

رفتار جنسی همچنین انتقال تجربه از والدین به فرزند است. نه لزوماً به صورت شفاهی: "همه انسانها بز هستند و فقط یک چیز را می خواهند" ، اما از طریق ممنوعیت خود برای زندگی کامل. زندگی بدون زندگی والدین بار سنگینی برای فرزندان می شود. به این معنا ، تشخیص درمانگر برای ارزش این جنبه از زندگی برای خود ممکن است اولین اجازه برای مراجعه کننده باشد تا از ترس از تکانه های بدن خود دست بکشد.

D: من فکر می کنم فقط باید استدلال خود را خلاصه کنیم. آزادی درمانگر برای مقابله با برانگیختگی خود ، توانایی توجه به خود و مشتری ، توانایی قرار دادن او در کار به شیوه های قابل قبول ، به مشتری این امکان را می دهد که برانگیختگی او را به شیوه ای جدید متوجه شده و با آن برخورد کند.

توصیه شده: