چهار دلیل برای رد اهداف

فهرست مطالب:

تصویری: چهار دلیل برای رد اهداف

تصویری: چهار دلیل برای رد اهداف
تصویری: موفقیت : 5 دلیل مهم برای اینکه چرا باید در زندگی هدف داشته باشیم ؟؟؟ 2024, ممکن است
چهار دلیل برای رد اهداف
چهار دلیل برای رد اهداف
Anonim

1. پیگیری هدف شروع به سنگینی شما می کند. هدفی که دیگر جالب نیست باعث می شود شما احساس متفاوتی نسبت به آنچه می خواهید داشته باشید. به جای شادی و اشتیاق ، احساس می کنید جایی ندارید

خستگی به معنای خیانت به خود یا هدفتان نیست. در هر سفری ، لحظه ای فرا می رسد که خستگی ظاهر می شود و یا باید استراحت کنید و پینه های مالیده را درمان کنید ، یا با شک و تردید خود کنار بیایید. با این وجود ، شما از قصد دستیابی به هدف دست بردار نیستید و به ترک نکردن بازی افتخار می کنید. خوشحال می شوید به این فکر کنید که چگونه راه خود را ادامه دهید.

اما اگر مجبور باشید از اشتیاق تقلید کنید ، آن وقت قصد اولیه شما شروع به تبخیر می کند ، و زمانی پیش می آید که باید تصمیم بگیرید ، نه اینکه آیا زمان جدا کردن دوشاخه فرا رسیده است.

2. متوجه می شوید که در واقع رویای شما نبوده است. گاهی اوقات ما آرزوهای دیگران را به ارث می بریم ، مانند رنگ چشم یا لحن صدا. رویاهای موروثی ممکن است یکی از بهترین راه ها برای باز کردن روح ما باشد. به خواست خداوند متعال ، ما در چنین خانواده ها یا فرهنگ هایی متولد می شویم که مناسب ترین تجارت برای ما یا ایده آل ترین شیوه زندگی برای ما وجود دارد. ما احساس می کنیم که این زندگی بیشتر مناسب ماست.

اما این نیز اتفاق می افتد که رویاهای ما مطلقا با آنچه خانواده ، فرهنگ یا جامعه ما برای ما تجویز کرده اند مطابقت ندارد. و سپس ما احساس می کنیم مانند یک گوسفند سیاه و سفید هستیم ، تصور خوشبختی او هیچ ارتباطی با واقعیت ندارد. و اگر گوسفند سیاه نیز با جدیت به خود القا می کند که او می خواهد مانند بقیه باشد ، فیلمنامه غم انگیز می شود.

یک راه بسیار ساده برای کشف حقیقت پشت جاه طلبی های شما وجود دارد: هدف خود را به خاطر بسپارید و مدام از خود بپرسید: "چرا من آن چیزی را که می خواهم می خواهم؟" این س yourselfال را از خود بپرسید و حداقل صد بار به آن پاسخ دهید - تا زمانی که فریاد "Eureka!"

3. هدف در حال نزدیک شدن نیست و شما علامت توقف را برای مدت طولانی نادیده گرفته اید. گاهی اوقات باید لوله های آتش ، آب و مسی را طی کنید ، تا آخرین نفس خود را نگه دارید. و گاهی برای همه اطرافیان شما واضح است که وقت آن رسیده که کار دیگری انجام دهید

من برای شما قصه می گویم. لوییز و لنس بهترین دوستان بودند. فقط دوستان - هرگز حتی بوس نکرده اید. آنها در کنسرت ها مست می شدند ، در یک چادر می خوابیدند ، برای کریسمس به یکدیگر هدیه می دادند. لنس زندگی شخصی خود را می ساخت ، اما لوئیز عاشق لنس بود - مثل روز روشن بود و همه دوستانش آن را دیدند.

سالها گذشت. عاشقان جدیدی ظاهر شدند و ناپدید شدند و زمان آن رسیده بود که لوئیز سرانجام تسلیم شود ، اما او تصمیم گرفت آخرین ضربه را به دروازه لانس وارد کند.

در همه کمدی های عاشقانه یک لحظه حقیقت وجود دارد که قهرمان داستان تصمیم می گیرد از فرصتی استفاده کند: چهار صبح ، یک عروسی زیبا در نوسان کامل …

عرق از رقص ، مست از آبجو ارزان و احساس همدلی در آن روز ، ما یک میز در گوشه اشغال کردیم. دی جی در حال شروع به جمع آوری تجهیزات بود و فقط لوئیز و لنس در زمین رقص باقی ماندند و در رقص آهسته ادغام شدند. در گوشه خود نشسته بودیم ، چشم خود را به آنها دوختیم ، اما سعی کردیم توجه را به خود جلب نکنیم.

یکی از ما می گوید: "خدای من … خوب ، بله … حالا او به او می گوید." "مامان عزیز. پایان خوبی نخواهد داشت. "دیگری با زبان بافت می گوید. گردن خود را دراز می کنیم ، سعی می کنیم لب ها را بخوانیم که درباره چه چیزی صحبت می کنند. در واقع ، لوئیز با جسارت از نوشیدن Cabernet و محکم کردن اراده خود در مشت ، بالن آزمایشی را پرتاب می کند: "آیا فکر می کنید ما می توانیم کاری انجام دهیم؟" لنس گوش می دهد. او یک پسر خوب است که می داند چگونه گوش دهد. اما در پاسخ ، او به آرامی می گوید: "به نظر من ، اگر چیزی می توانست به نتیجه برسد ، آنگاه … قبلاً نتیجه گرفته بود." او بمبی از حقیقت را روی سرش انداخت. اما … خیلی با دقت

اگر چیزی می توانست کار کند ، از قبل کار می کرد.

حتی یک رویا تاریخ انقضا دارد.

من کاملاً طرفدار توانایی باور فداکارانه هستم.اما اگر تلاش برای آرزو ، امید ، استقامت و آفرینش زمان زیادی را از شما می گیرد ، ممکن است در مورد چیز دیگری خیال پردازی کنید. اگر این گیاه محصول تولید نکند ، کشاورز آب و کود را بی وقفه هدر نمی دهد. او آن را کنده ، خاک را شخم زده و بذر گیاهان دیگر را می کارد.

میل خود را رها کنید. پروژه را ببندید. واحد را منحل کنید. اکنون عطش خود را برای عشق ، تحقق خلاقیت یا پول بدست آورید - و راه دیگری را دنبال کنید.

درونی ترین خواسته خود را حفظ کنید - احساسی که می خواهید هنگام رسیدن به یک رویا تجربه کنید. اما از هدف قدیمی خود دست بردارید. شاید راه جدیدی برای دستیابی به آن مدتها در انتظار شما بوده است.

این دقیقاً همان اتفاقی است که برای لوئیز افتاد. او حرکت کرد. و او عاشق مرد دیگری شد که بلافاصله دیوانه وار عاشق او شد.

4- از جنگیدن خسته شده اید. آیا مثل مردی را که با چکش سر خود را کوبید به خاطر دارید؟ "چرا مدام به خودت ضربه می زنی؟" یک رهگذر شوکه شده از او پرسید. مرد پاسخ داد: "چون" وقتی توقف می کنم احساس بسیار خوبی خواهم داشت."

خودتان را بررسی کنید. آیا مدام با یک مبارزه مبارزه می کنید؟ آیا بی خوابی دارید؟ آیا از مشکلات یکسان (بوم ، بوم ، آه ، آه) خسته شده اید؟ آیا دیگر قدرت جنگیدن را ندارید؟ و این عالی است! اگر دیگر انرژی کافی برای جنگیدن ندارید ، می توانید جنگ را متوقف کرده و همه چیز را برطرف کنید ، زیرا (به وضوح روز) جنگیدن حداقل اوضاع را بهبود نمی بخشد.

وقتی دست از مبارزه می کشید تا واقعیت را دقیقاً همان چیزی که می خواهید بسازید ، در حال ایجاد یک تغییر پرانرژی هستید. با تسلیم شدن به وضعیت موجود ، خود را مجبور می کنید که سرانجام با حقایق روبرو شوید ، به این معنی که میزان حضور شما در زمان حال افزایش می یابد.

هدف خود را رها کنید ، و سپس این شانس را دارید که کاری جذاب تر و مثبت تر انجام دهید.

به عنوان مثال ، مانند این:

من جنگ را متوقف خواهم کرد زیرا من بیش از هر چیز صلح می خواهم.

من دیگر اصرار نمی کنم زیرا می خواهم کاری را که آسان است انجام دهم.

نظرم عوض می شود زیرا مورد بسیار جالب تری پیدا کردم.

من رویکرد خود را تغییر می دهم زیرا راه بسیار بهتری برای به دست آوردن آنچه می خواهم پیدا کرده ام.

جنگ را متوقف خواهم کرد زیرا می خواهم آزاد باشم.

این به معنای تسلیم نکردن یک رویا نیست زیرا از آن خسته شده اید یا شکست خورده اید (حتی اگر این احساسات در وهله اول دلیل وضعیت فعلی بوده باشند). شما امتناع می کنید زیرا به سمت چیز جدیدی می روید ، آن احساساتی که می خواهید با شدت بیشتری تجربه کنید. شما ایده آل را انتخاب می کنید. شما از هیچ چیزی فرار نمی کنید یا چیزی را رد نمی کنید - تصمیم می گیرید که چیزهای شگفت انگیزی در انتظار شما هستند و بلافاصله آنها را انجام می دهید.

با عنایت خدا!

این گزیده توسط انتشارات "مان ، ایوانف و فربر" ارائه شده است

توصیه شده: