چگونه عزت نفس پایین خود را شکست دهیم

فهرست مطالب:

چگونه عزت نفس پایین خود را شکست دهیم
چگونه عزت نفس پایین خود را شکست دهیم
Anonim

اغلب اوقات ، عزت نفس پایین یا ناپایدار به عنوان علت اصلی مشکلات روانی افراد شناخته می شود. با انجام چنین تشخیصی ، به سختی می توان اشتباه کرد. اما کاملاً طبیعی است که این سال مطرح شود: "در این مورد چه کاری می توان انجام داد؟"

چگونه می توانید احترام و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید ، چگونه می توانید اعتماد به نفس را به دست آورید ، چگونه به خودتان ایمان داشته باشید؟ به طور خلاصه ، پاسخ به این سوالات ممکن است چیزی شبیه به این باشد: شما باید تأمل شخصی و اجتماعی را در خود ایجاد کنید.

بعداً در این مقاله سعی می کنیم پاسخهای دقیق تری ارائه دهیم.

عزت نفس یک بیماری نیست ، فقط نشان دهنده رفاه ماست

  • اگر متوجه شدیم که دمای بدن ما بالا است ، آنگاه می فهمیم که بدن تحت تأثیر برخی عوامل خارجی قرار دارد: ویروس ها یا "میکروب ها".
  • با داشتن عزت نفس پایین در خود ، می توان فرض کرد که برخی از تنظیمات در روان و آگاهی ما از بین رفته است. برخی عوامل خارجی باعث می شد احساس نقص یا ناامنی کنیم.

می توان گفت عزت نفس پایین نشانه ای است که ما روابط کاملاً درستی با دیگران و خودمان برقرار نکرده ایم.

  1. ما کار اشتباهی انجام می دهیم ؛
  2. ما اشتباه قضاوت می کنیم و می فهمیم چه اتفاقی می افتد.

به عنوان مثال ، اگر یک دختر کاملاً زیبا خود را زشت می داند ، متوجه نمی شود که برخی به او توجه می کنند ، او واکنش های دیگران را که دریافت می کند به اشتباه برای خود توضیح می دهد. اریک برنا نوشت:

زیبا بودن موضوع آناتومی نیست ، بلکه اجازه پدر و مادر است.

اگر از دیدگاه اریک برن به وضعیت نگاه کنید ، می توان گفت که والدین در دوران کودکی دختر را در مورد رفتار خود به دختر تحمیل کردند. مسلح با چنین وسیله ای برای درون نگری ، او شروع به رفتار با دیگران کرد ، انگار واقعاً زشت است. از بین همه واکنشهای اطرافیان ، او فقط به آنهایی که مطابق انتظارات او بود توجه کرد ، یعنی "زشتی" او را تأیید کرد.

بنابراین ، عزت نفس ، مانند دمای بدن ، یک مشکل واقعی انسان نیست. دوست نداشتن خود یا عدم اعتقاد به خود تنها نشانگر این است که چیزی در روان فرد اشتباه شده است و تنظیمات نادرست برای درک آنچه اتفاق می افتد در ذهن او شکل گرفته است.

برای تغییر عزت نفس ، نیازی به کار با عزت نفس نیست-لازم است به فرد کمک کنیم توانایی خود را به طور مناسب تر ، اقدامات خود و واکنش های دیگران را درک کند. اگر آنچه را که اخیراً گفته شد به زبان تواناییها و مهارتهای انسانی ترجمه کنیم ، می توان گفت که او باید بر مهارتهای خودآگاهی و تأمل مسلط باشد.

بازتاب قابل اعتماد به جای عزت نفس نامنظم

می توان گفت عزت نفس "وسیله ای" است که هنگام ارزیابی خودمان از آن استفاده می کنیم. و شایان ذکر است که اغلب اوقات قابل اطمینان ترین دستگاه نیست ، زیرا قرائت آن به شدت تحت تأثیر اقدامات و قضاوت های دیگران است.

تصور کنید که در حال رانندگی با اتومبیل هستید ، اما در آینه عقب نه آنچه را که واقعاً در آنجا اتفاق می افتد ، بلکه تصاویر و تصاویری را مشاهده می کنید که والدین شما یا برخی دیگر از افراد گذشته به شما تحمیل کرده اند. ابزارهای اندازه گیری روی داشبورد داده هایی را نشان می دهند که در برخی شرایط دیگر به روش صحیح گرفته نشده اند.

تقریباً همین اتفاق در مورد عزت نفس ما نیز رخ می دهد.

ما به جای تجزیه و تحلیل آنچه در اطراف ما اتفاق می افتد و اقدامات و حالات خود را با احتیاط ارزیابی می کنیم ، به آن "آینه مخدوش" نگاه می کنیم که در اوایل کودکی به سراغ ما آمده بود ، و سپس برخی دیگر از افراد ، که گاهی اوقات دوستانه ترین آنها با ما نبودند ، اهمیت زیادی پیدا کردند. تلاش برای تحریف خواندن این آینه.

همانطور که قبلاً ذکر شد ، ما پیشنهاد می کنیم عزت نفس ناپایدار و غیرقابل اعتماد خود را کنار بگذاریم و با تأملی کاملاً تأیید شده و قابل اعتماد خود را در جای خود مسلح کنیم.

انواع مختلفی از بازتاب وجود دارد:

  1. بازتاب شخصی ، یعنی آگاهی از آنچه در روان ما اتفاق می افتد ، و همچنین درک اینکه چرا ما این یا آن ساختار شخصیتی ، این یا آن ویژگی های شخصیتی را شکل داده ایم.
  2. بازتاب روابط بین فردی.در این سطح ، ما نه تنها خودمان ، بلکه عزیزانمان و افرادی را که با آنها در "فاصله های کوچک" آماده ارتباط هستیم ، می آموزیم و می توانیم آنها را به خود نزدیک کنیم.
  3. بازتاب اجتماعی ، یعنی درک اینکه چگونه کلمات و اعمال ما توسط افراد دیگر درک می شود ، درک آنچه در تیم هایی که در آنها مطالعه می کنیم ، کار می کنیم و زمان می گذرانیم. این درک بازیهای رفتاری و وضعیت اجتماعی ، پویایی آشکار و پنهان گروه ، تلاش برای فریب و دستکاری آشکار دیگران است.
  4. گاهی منزوی بازتاب در سطح "تصویر جهان": شناسایی آنچه بر درک شما از جهان و روابط بین مردم تأثیر می گذارد. آنچه شما را مجبور می کند دقیقاً سبک و شیوه زندگی شما را رهبری کند ، آن سناریوهای زندگی یا استراتژی هایی را که شما را راهنمایی می کند پیاده سازی کنید.

در فرآیند استفاده از همه این نوع بازتاب ها ، فرد به تدریج درک مناسب تر و معناداری از خود ، توانایی های خود ، وسایل و منابعی که از او استفاده می کند ، شکل می دهد. علاوه بر این ، فرد شروع به مشاهده و درک صحیح واکنش های دیگران نسبت به خود می کند. این واکنش ها می تواند هم صحیح و منصفانه باشد و هم ناکافی و حتی آشکارا خصمانه باشد.

آگاهی از آنچه در روان ما اتفاق می افتد

مفهوم "عزت نفس" حاوی برخی ناسازگاری های اولیه است. واقعیت این است که این ما نیستیم که خود را ارزیابی می کنیم و معیارهایی را که بتوانیم خود را براساس آن ارزیابی کنیم ، توسعه نمی دهیم. اول از همه ، والدین ما بر شکل گیری عزت نفس ما تأثیر می گذارند.

والدین و مادربزرگ ها و مادربزرگ ها با برچسب ها و لقب هایی که به فرزندان خود می زنند بسیار سخاوتمند هستند:

  • "چرا اینقدر با من بی دست و پا هستی!"
  • "چه کسی با چنین قیافه ای ازدواج می کند! به خودت در آینه نگاه کن "،
  • "این اولین بار است که چنین احمقی می بینم! خوب ، چگونه می توانید چنین چیزهای ساده ای را درک نکنید!"
  • "همه بچه هایی مثل بچه ها دارند ، اما من نوعی سگ ماهی دریافت کردم" -

اینها نمونه هایی از خاطرات دوران کودکی است که می تواند از افرادی که از عزت نفس پایین رنج می برند شنیده شود.

علاوه بر چنین "نفرین" و "طلسم های والدین" ، عزیزان ما می توانند در دوران کودکی و بازی های پیچیده تر با ما بازی کنند. به عنوان مثال ، پس از بازگشت از محل کار ، هم مادر و هم پدر می توانند عادت داشته باشند که ابتدا بدون هیچ دلیلی یا به دلایلی نه چندان مهم بر سر کودک فریاد بکشند و سپس ، پس از آرام شدن و به هوش آمدن ، شروع به کار کنند. برای نوازش ، آرامش و نوازش فرزند ناراحت شده خود.

در مورد "تحریکات والدین" ، کودک عزت نفس پایینی دارد و در صورت "نوسان احساسی" به شکل پرخاشگری و فریاد ، که با محبت دیوانه وار و حساسیت بیش از حد جایگزین می شود ، عزت نفس ناپایدار شکل می گیرد.

در همه موارد ، هنگامی که در کودکی با پرخاشگری ، توهین ، نشان دادن اضطراب به دلیل شخص خود روبرو می شویم ، و همچنین در صورت بروز بیزاری و ناامیدی ، دفاع روانی به طور غیر ارادی در روح ما شکل می گیرد ، با به کمک آن ما سعی می کنیم خود را از آن تصاویری که بر ما آویزان است محافظت کنیم. برخی از کودکان شروع به عقب نشینی می کنند و در پاسخ به خود بی ادبی می کنند ، کسی سعی می کند همه چیز را که برای او ناخوشایند بود نادیده بگیرد و از خود دور کند ، کسی در خود بسته می شود و "خود را کنار می کشد" ، برخی دیگر سعی می کنند انتقام بگیرند ، به والدین خود آسیب برسانند و آزار دهند.

بسیاری از این مکانیسم های دفاعی و روش های مقابله خودکار می شوند و در سطح ناخودآگاه قرار می گیرند.در نتیجه ، آنها به طور غیر ارادی برای ما در مناسب ترین شرایط شروع به کار می کنند. اما اگر ما مانند بازندگان ، مانند افراد زشت یا احمق رفتار کنیم ، علی رغم این واقعیت که ما انواع مکانیسم های محافظتی را ایجاد کرده ایم که تا حدی از این نفرین ها جلوگیری می کند و تا حدی آنها را از هوش می برد ، افراد اطراف ما شروع به واکنش متقابل با ما می کنند. آنها واقعاً با ما مانند بازندگان ، زشت و مات و مبهوت رفتار می کنند.

به طور کلی ، در سطح تأمل شخصی یا روانی ، باید بدانیم که چه نوع مکانیسم های دفاعی در روان ما ایجاد می شود و همچنین چه برنامه ها و کلیشه های ناخودآگاه ما را کنترل می کند. ما اقدامات "نفرین والدین" ، "سناریوهای خانوادگی و اجتماعی" ، "بازی های اجتماعی بد" ، "دفاع روانی" را شناسایی می کنیم.

بازتاب روابط بین فردی

اگر تأمل روانشناختی به ما اجازه می دهد به جای عزت نفس ، تصویری درست از آنچه در روان ما اتفاق می افتد ایجاد کنیم ، در سطح روابط بین فردی تصور اینکه چگونه افراد نزدیک ما نسبت به ما واکنش نشان می دهند و آنچه نزدیک است را تصحیح می کنیم. مردم درباره ما می گویند کسانی که اکنون ما را احاطه کرده اند.

واقعیت این است که در روابط بین فردی افراد نیز اغلب اوقات تصاویری نه چندان مناسب را به یکدیگر نشان می دهند. به عنوان مثال ، شوهر ممکن است همسر خود را به خاطر چیزی که خودش از آن بسیار می ترسد سرزنش کند. ما گاهی اوقات نمی توانیم برخی کاستی ها را به خودمان اعتراف کنیم و اغلب به سادگی آنها را در خود متوجه نمی شویم ، اما در عین حال به راحتی آنها را در رفتار عزیزان خود می یابیم.

اگر تمایل به طرح مشکلات خود بر روی دیگران با تمایل این افراد به پذیرش نفرین های دیگران ترکیب شود ، طبیعی است که عزت نفس این افراد به شدت آسیب خواهد دید.

علاوه بر تصورات نادرست از خود و شریک زندگی خود ، افرادی که در روابط نزدیک هستند می توانند یکدیگر را با بازی های مختلف روانشناختی یا "بازی های اجتماعی بد" ، به قول اریک برن "آلوده" کنند. به دنبال طرح این بازی ها ، یکی از شرکا معمولاً سعی می کند نقش خاصی را به دیگری تحمیل کند.

به عنوان مثال ، اگر یکی می خواهد "قربانی" شود ، در هر صورت دیگری را تحریک می کند تا نقش "دستکاری" یا "متهم" را بر عهده بگیرد ، اما اگر خودش دوست دارد کسی را سرزنش کند ، شریک خود را مجبور می کند مدام بهانه بیاورد

اغلب در روابط ، به ویژه در افرادی که تازه شروع به زندگی با یکدیگر کرده اند ، تمام مشکلات دوران کودکی آنها تشدید می شود و عزت نفس به ظاهر سطح آنها دچار تردید می شود و دوباره سقوط می کند. علاوه بر این ، افراد نزدیک می توانند با موفقیت یکدیگر را با مشکلات خود "آلوده" کنند یا یک شریک را تحریک کنند تا واکنشهایی را نشان دهد که عموماً برای او آشنا نیستند.

بازتاب اجتماعی

همانطور که از نامش پیداست ، بازتاب اجتماعی به فرد اجازه می دهد تا تصور صحیح تری از خود و ارزیابی رفتار خود داشته باشد. آنچه مهم است این است که به جای تجربه ناسازگاری آنها با هنجارها یا مجموعه های اجتماعی در مورد موقعیت اجتماعی ، شخص ابزارهایی را برای اصلاح رفتار در اختیار دارد و درک صحیح تری از آنچه در حال رخ دادن است ایجاد می کند. می توان گفت که او شروع به نگرانی در مورد عزت نفس نمی کند ، بلکه تصویری از خود ایجاد می کند که برای او ضروری است.

توصیه شده: