چرا ما همیشه به بدی ها توجه می کنیم ، حتی زمانی که اتفاقات خوب رخ می دهد. چگونه می توان این را از بین برد؟

تصویری: چرا ما همیشه به بدی ها توجه می کنیم ، حتی زمانی که اتفاقات خوب رخ می دهد. چگونه می توان این را از بین برد؟

تصویری: چرا ما همیشه به بدی ها توجه می کنیم ، حتی زمانی که اتفاقات خوب رخ می دهد. چگونه می توان این را از بین برد؟
تصویری: 28 панфиловцев. Самая полная версия. Panfilov's 28 Men (English subtitles) 2024, ممکن است
چرا ما همیشه به بدی ها توجه می کنیم ، حتی زمانی که اتفاقات خوب رخ می دهد. چگونه می توان این را از بین برد؟
چرا ما همیشه به بدی ها توجه می کنیم ، حتی زمانی که اتفاقات خوب رخ می دهد. چگونه می توان این را از بین برد؟
Anonim

دایان بارت ، مددکار اجتماعی بالینی ، توضیح می دهد که چرا مغز ما تمرکز خود را روی منفی می گذارد و چگونه می توانیم از آن سود ببریم.

جین ، یک زن موفق 30 ساله که به تازگی در محل کارش ارتقا یافته است ، می گوید: "هر وقت خوشحالم که اوضاع خوب پیش می رود ، اتفاق بدی می افتد."

برایان ، دانشجوی دکتری موفقی که اخیراً کمک هزینه تحقیقاتی بزرگی دریافت کرده است ، می گوید: "باورم نمی شود که همه چیز را به پایان رساندم." "اما ، البته ، فردا غرق در کار خواهم شد - فقط تصور کنید چه چیزی در آزمایشگاه در انتظار من است."

ملانی می گوید: "من همه چیز را برای عروسی کاملاً آماده کردم." "اما من مستقیماً احساس می کنم که چیزی اشتباه است."

جورج گفت: "همسرم می گوید من را دوست دارد ، اما هرگز چیز خوبی به من نمی گوید. به حرف او گوش دهید ، بنابراین من همیشه همه کارها را اشتباه انجام می دهم."

به نظر می رسد که هر چهار قهرمان قطعاً چیز خوبی برای خود دارند. پس چرا آنها از موفقیت خود لذت نمی برند؟ چرا آنها همیشه بدنبال بد هستند؟ چرا آنها نمی توانند متوجه خوبی ها شوند و از آن لذت ببرند؟

اگر شما نیز از این مشکل رنج می برید ، اما نمی توانید بفهمید موضوع چیست ، اکنون من به شما اطمینان می دهم. بر اساس تحقیقات انجام شده ، تمرکز بر موارد منفی یک پدیده کاملاً طبیعی برای بزرگسالان است که "سوگیری منفی" نامیده می شود. یعنی اکثر بزرگسالان بیشتر به اطلاعات منفی یا تجربیات توجه می کنند تا به چیزهای مثبت.

به دلیل این سوگیری منفی ، ما اغلب خود را در ناتوانی در لذت بردن از زندگی می بینیم. به هر حال ، به همین دلیل است که بسیاری از حقایق غم انگیز و وحشتناک در اخبار وجود دارد - منفی بلافاصله توجه ما را به خود جلب می کند. در حالی که اخبار خوب به تنهایی شما را چندان دور نمی کند.

اما یک نکته خوب نیز وجود دارد: تمرکز بر موارد منفی به ما کمک می کند تا خود را از خطرات محافظت کنیم. مطالعه ای بر اساس رفتار کودکان کوچکتر نشان داد کودکانی که تا 11 ماهگی از خطرات مختلف جهان آگاه بوده اند بهتر تحت حفاظت قرار می گیرند.

به هر حال ، مطالعه دیگری نشان داد که هرچه سن ما بالاتر است ، بیشتر به چیزهای خوب و مثبت توجه می کنیم و می دانیم چگونه از آنها لذت ببریم. در مقایسه با اقوام جوانتر ، افراد مسن توجه بیشتری به اطلاعات مثبت می کنند و آنها را بهتر به خاطر می آورند. این به این دلیل است که افراد مسن دارای سیستم انگیزه کاملاً متفاوتی در سر خود هستند.

در واقع ، هنگامی که ما جوان هستیم و می خواهیم راه خود را به اوج زندگی برسانیم ، چیزهایی را جشن می گیریم که ممکن است ما را از این کار باز دارد. و با افزایش سن ، حتی با نزدیک شدن بیماری و مرگ ، احساس امنیت می کنیم ، زیرا می دانیم که می توانیم برخی فرایندها را کنترل کنیم و قادر به حل مشکلات باشیم. و سپس می توانیم آرامش داشته باشیم و - بله - به چیزهای مثبت و لذت بخش توجه کنیم.

اما آیا برای شروع لذت بردن از زندگی باید منتظر سالمندی بود؟

البته که نه. اما ما باید کمی تلاش کنیم.

در اینجا 4 مورد وجود دارد که به شما کمک می کند بدون تبدیل شدن به یک سنجاقک بی دغدغه ، کمی انرژی مثبت بیشتری به زندگی وارد کنید.

در صورت لزوم به خود اجازه دهید در مورد چیزهای بد صحبت کند.

در حال حاضر ، شما می دانید که تمرکز روی بد بخشی از برنامه ای است که برای محافظت از ما کار می کند. بنابراین ، به عنوان مثال ، اگر کار جدیدی به شما پیشنهاد شد و نشستید و در مورد معایب آن فکر کردید ، عجله نکنید که به خاطر بدبینی خود را سرزنش کنید. ممکن است از این کار لذت ببرید ، اما در نهایت باید جوانب مثبت و منفی را بسنجید!

به دنبال تعادل باشید.

یکی از همکاران من یک بار در وبلاگ خود نوشت که زوج هایی که به طور مرتب با هم دعوا می کنند اما تعادل منفی و مثبتی را حفظ می کنند ، برای همیشه خوشبخت زندگی می کنند.بله ، آنها می توانند از یکدیگر ناراضی باشند و آن را گزارش دهند ، اما در مواقع دیگر از یکدیگر تعریف می کنند - و تعادل برقرار می شود. همین امر در مورد کار ، شغل ، دوستی ، روابط با کودکان و سایر اعضای خانواده نیز صدق می کند.

افکار و رفتار خود را کنترل کنید.

فقط مراقب خودت باش در چه مرحله ای در پرتگاه منفی فرو می روید؟ اغلب ما کاملاً از نحوه رفتارهای تکراری ما به همان احساسات دردناک بی اطلاع هستیم. سعی کنید چنین لحظاتی را ثبت کنید! به عنوان مثال ، شما دائماً از فرزند یا شریک خود انتقاد می کنید - و این منجر به دعوا می شود. سعی کنید دفعه بعد قبل از اینکه کلمات از دهان شما خارج شوند ، توقف کنید و افکار خود را متفاوت بیان کنید.

شاید ذهن آگاهی یا تکنیک های مدیتیشن ، گفتگوی صادقانه و آشکار با عزیزان یا روان درمانی بتواند به شما کمک کند. این کار کنترل کلمات و رفتارهای ناخواسته را حتی قبل از وقوع برای شما آسان تر می کند. گاهی ساده ترین چیزها می توانند کار کنند! به عنوان مثال ، پس از اینکه یکبار از یکی از آنها انتقاد کردید ، پنج بار از فرزند یا شریک خود تعریف کنید.

به هر حال ، این دقیقاً همان اتفاقی است که برای جورج رخ داد (شما بیانیه او را در همان ابتدا خواندید). با وجود این واقعیت که او شکایت داشت که همسرش هرگز او را تحسین نمی کند ، بلکه فقط او را سرزنش می کند ، پس از یک گفتگوی صریح با او ، متوجه شد که او نیز دائماً از او انتقاد می کند. او شروع به دنبال کردن نظرات سمی خود کرد ، شروع به جستجوی چیزهای خوبی کرد که می توانست از آنها تشکر و ستایش کند. در ابتدا برای او سخت بود ، تعریف و تمجیدها غیر طبیعی به نظر می رسید. اما پس از مدتی ، توازن منفی و مثبت در زوج آنها شروع به یکنواخت شدن کرد و جورج متوجه شد که روابط آنها با همسرش بسیار بهتر شده است ، علاوه بر این ، او همچنین بیشتر اوقات شروع به گفتن چیزهای دلپذیر به او می کند.

سعی کنید بفهمید که چه چیزی باعث انتقاد مداوم شما می شود.

نه ، من با سرزنش همه چیز به گردن والدین شما مخالفم. اما با این وجود ، سعی کنید تجزیه و تحلیل کنید که کدام ترس و نگرانی آنها می تواند به شما منتقل شود. به عنوان مثال ، جین به خاطر داشت که وقتی او یک دختر کوچک بود ، مادرش مدام به او اطمینان می داد که هیچ اتفاق وحشتناکی رخ نخواهد داد - حتی اگر چیزی واقعاً ناخوشایند در حال آماده شدن باشد. جین می گوید: "می دانستم که قرار است این اتفاق بیفتد ، و برای من مهم بود که آمادگی آن را داشته باشم."

در نتیجه ، جین متوجه شد که مادرش تمام تلاش خود را می کند تا او را آرام کند ، اگرچه خود او می تواند با وحشت یخ بزند. اما در حقیقت ، دختر به چیز دیگری نیاز داشت: برای او مهم بود که بداند حتی اگر مشکل ظاهر شود و واقعی باشد ، نیازی به سر زدن در ماسه نیست ، او باید تلاش کند تا قدرت حل را پیدا کند. آی تی. "اکنون من یک زن بالغ به تنهایی هستم و قدرت و توانایی حل مشکلات را دارم - دیگر سعی نمی کنم وانمود کنم که آنها وجود ندارند ، اما همچنین خودم را با افکار وحشتناک عذاب نمی دهم."

توانایی تمرکز بر منفی گرایی توسط طبیعت ابداع شده است تا از ما در برابر درد و خطر محافظت کند. اما ما باید لحظه ای را برطرف کنیم که این توانایی برای ما بسیار بیشتر از آنچه در واقعیت ایجاد می کند ایجاد کند. همیشه به تعادل نیاز است!

توصیه شده: