بار دیگر در مورد عشق روان رنجور

فهرست مطالب:

تصویری: بار دیگر در مورد عشق روان رنجور

تصویری: بار دیگر در مورد عشق روان رنجور
تصویری: دختری که عاشق عضو گروه طا/لبان شد- داستان واقعی 2024, آوریل
بار دیگر در مورد عشق روان رنجور
بار دیگر در مورد عشق روان رنجور
Anonim

چرا مردم عاشق می شوند؟

بسیار ساده است: آنها ناگهان بازتاب خود را در شخص دیگری می بینند. این همدلی ما را توضیح می دهد. اما همدردی با عاشق شدن در این تفاوت است که شباهت بسیار ضعیف تر است ، به طوری که وجود را بدون دو برابر آن تصور نمی کند.

عشق بحث دیگری است. من می گویم عشق عصبی. بازتاب آنقدر به نسخه اصلی نزدیک است که نمی خواهید از آن جدا شوید ، می خواهید آن را برای مدت زمان بی اندازه ای ببینید ، بشنوید و لمس کنید. این می تواند کاملاً با من واقعی یا ایده آل مطابقت داشته باشد ، یا ویژگی های مورد نظر در آن تجسم یافته است.

چرا این اتفاق می افتد؟

بله ، زیرا همه چیز در شما شیرین است: صدا ، راه رفتن ، و افکار ، و احساسات ، و ویژگی های فراموش نشدنی صورت. و همه جا می خواهم خودم را ببینم ، یک فرد دوست داشتنی و عزیز. آیا بدون نگاه به خود از کنار یک آینه عبور نمی کنید؟ آیا ویترین مغازه ها شما را مجذوب محتوای خود می کنند؟ خدا خیرت بده ، مراقب خودت باش و هنگامی که یک آلبوم خانوادگی را ورق می زنید ، در وهله اول بدنبال چه کسی هستید؟ اما فیلمی با ویدئوی خانگی - در حال تلاش برای جذب چه کسانی در قاب هستید؟ همین است.

به شکل دیگری اتفاق می افتد. شما چیزهای زیادی را در خود انکار می کنید ، از گوش های خود متنفر هستید یا ساختار فک شما آزار می دهد. تخیل شما چهره کاملی را ایجاد می کند ، شما آن را در میان جمعیت جستجو می کنید - و آن را پیدا می کنید. با گوش هایی که در خواب می بینید. و دیگر نمی توانید از آنها جدا شوید ، نمی توانید اجازه دهید متعلق به کسی باشد ، نه شما. و سپس عشق فرا می رسد. شما خودتان را خارج از تصویر بومی خود تصور نمی کنید (به هر حال ، این خود شما هستید!) ، شما برای آن تلاش می کنید ، هزاران کیلومتر را طی می کنید تا لذت مالکیت را احساس کنید. به مالکیت خود توجه کنید. این ترفند عشق است: شما می توانید خود را نوازش کنید ، بغل کنید ، ببوسید ، به خود نگاه کنید ، دست خود را بگیرید ، ناگهان باز شوید یا گریه کنید و بلافاصله بازخورد دریافت کنید - دوباره از طرف معشوق. و وقتی سیستم ارزشی بازتاب شما با سیستم شما منطبق شود ، در نهایت آن را به خود اختصاص می دهید.

Love_1
Love_1

اگر بازتاب با شما تغییر کند ، همه چیز خوب است ، می توانید زندگی مشترک را طی کرده و در یک روز بمیرید.

مشکلات زمانی شروع می شوند که یکی از شما تغییر می کند. اگر ارتباط سطحی است ، به راحتی در جستجوی یک I جدید می روید ، اما وقتی به دوست داشتنی ترین گوش های خود می چسبید ، وقتی باور می کنید که او (شما) هستید ، هیچ راه فراری از جهنم وجود ندارد. "شما به من تبدیل شده اید" - آیا این یک مثال واضح برای شناسایی نیست؟

برای مدتی ، ما نمی توانیم قبول کنیم که دیگری در حال تغییر است و ما به همه بدی ها می شتابیم تا همه چیز را به جای خود بازگردانیم. این بازتاب من است و باید من را منعکس کند! اما آینه بیشتر و بیشتر شبیه یک کج است ، گوش ها به دو مخروط زشت کشیده شده اند ، فک در حال لمس چکمه ها است ، چشمان خود را به سرعت توسعه می دهد - و شما دیگر نمی خواهید نگاه کنید ، و به دور نگاه می کنید ، و بیشتر و بیشتر اغلب شما تنهایی را به عنوان پاداش درک می کنید …

ناشناسي بزرگي به وجود مي آيد عشق رفته است

هر ملاقات جدید به قطعاتی از آینه های ما تبدیل می شود ، و من قبلاً درک کرده ام که من من هستم و شما شما

توصیه شده: