مربی خودشیفته

تصویری: مربی خودشیفته

تصویری: مربی خودشیفته
تصویری: من و تو پلاس - حرف‌شنوی کودک خوب / Manoto Plus 2024, مارس
مربی خودشیفته
مربی خودشیفته
Anonim

نگذار گرگ چوپان شود ، نجات دهنده …

گریگور ناراکاتی

معلم باید دارای حداکثر اقتدار و حداقل قدرت باشد.

توماس ساس

فعالیت آموزشی یک لقمه خوش طعم برای یک فرد سازمان یافته با خودشیفتگی است. فعالیت یک معلم شامل تأثیر آموزشی است ، که به معنای وسیع کلمه یک فرایند هدفمند برای مدیریت اجتماعی شدن یک فرد ، شکل گیری شخصیت او است. م componentلفه بعدی فعالیت آموزشی ، یادگیری است ، که فرآیند انتقال دانش ، مهارت ها و توانایی ها در تعامل معلم و دانش آموز است. به طور واضح یا نه کاملاً واضح از این اجزا که اساس فعالیت آموزشی را تشکیل می دهند ، خودشیفته روده خالی خود را احساس می کند - یک مکان روی میز معلم در دبیرستان یا در بخش دانشگاه منبع تغذیه بی وقفه را برای او فراهم می کند. رابطه "معلم-دانش آموز" در ابتدا برابر نیست ، آنها نامتقارن هستند و فقط این شرایط به معلم خودشیفته احساس قدرت مطلق و عظمت می دهد. بنابراین ، در ساختارهای آموزشی ، خودشیفته کنجکاو نیست.

خودشیفتگی ، به عنوان یک پدیده غیراخلاقی ، در همه زمینه های روابط انسانی وحشتناک است ، در مواردی که دستهای نجس او بی دفاع ترین ها - کودکان را لمس می کند ، باعث انزجار ویژه می شود.

چنین معلمی به کیفیت آموزش دانش آموزان خود اهمیت چندانی نمی دهد ، او همچنین نگران پیشرفت اخلاقی آنها نیست و حتی ، برعکس ، با توجه به یک کودک صادق ، که با تملق و تمسخر خراب نشده است ، تلاش خواهد کرد تا این یکپارچگی را از بین ببرد.

همه چنین مربیانی مشتاق تماشاگران مشتاق و وفادار هستند. خطر این است که همه نمی توانند چنین معلمی را تشخیص دهند و در هر صورت ، بلافاصله. معلم خودشیفته حتی ممکن است برای مدتی مورد علاقه همه افراد شود: با همکاران خوشایند ، به کودکان توجه کنید ، با والدین همدرد باشید. اما پس از مدتی ، خودشیفتگی دیگر به این شکل زیبا ظاهر نمی شود: موفقیت همکاران کاهش می یابد ، توجه به کودکان با استبداد توجه به شخص خود ، مشارکت والدین - با سرزنش ها و تجزیه و تحلیل آموزشی آنها جایگزین می شود. استراتژی ها.

توجه به کودکان می تواند متفاوت باشد. معلمی که کودک و پیشرفت او را سرلوحه کار خود قرار می دهد ، به موفقیت ها ، شکست ها ، روحیه و روابط او در تیم توجه می کند. این توجه است که در آن گاهی اوقات به سختی می توان سایه های توجه معلم خودشیفته را درک کرد. مربی خودشیفته با توجه به کودک از روده گرسنه خود استفاده می کند ، چنین توجهی روح شکننده کودک را خراب می کند. متعاقباً ، کودک ، فریب چنین توجهی ، اغلب بی لیاقت ، از او منتظر معلم می ماند و به او وابسته می شود. کودکانی که والدینشان به دلایل مختلف توجه چندانی به آنها ندارند ، به راحتی در دام معلم خودشیفته می افتند. سپس کودک آن را با چنین معلمی پیدا می کند. متعاقباً ، معلم خودشیفته ، کودک را به دلیل عدم مشارکت والدین "قلاب" کرده است ، می تواند به راحتی او را دستکاری کند ، سپس او را دور بیندازد ، سپس او را بازگرداند. با طرد شدن ، کودک احساس ناخوشایندی از رها شدن را تجربه می کند و تلاش می کند تا از هر جهت برای جلب رضایت معلم خودشیفته ، رحمت خود را به دست آورد. عفونت خودشیفتگی می تواند بر کل کلاس یا گروه دانش آموزی تأثیر بگذارد: تیم شروع به رقابت برای توجه "پادشاه" ، برای طرفداری و نزدیکی می کند. لطف مربی خودشیفته به حیوانات خانگی خود و نارضایتی بزکوهی فضایی از حسادت را در بین کودکان ایجاد می کند که پیامدهای آن می تواند تا جایی ناشناخته باشد.

اینها اولین معلمان بی اخلاقی کودک هستند - گرفتن نمرات خوب بدون مشکل از چنین معلمی می تواند بسیار آسان باشد ، شما فقط باید اشتهای غیر قابل جبران او را تغذیه کنید.اما همه بچه ها به طعمه طعمه نمی افتند ، کسی که احساس خطر می کند ، رویگردان می شود. چنین کودکی خود را در معرض خطر بزرگی قرار می دهد و اگر از نظر روحی قوی باشد ، به یک نفر واقعی از نفرت از معلم خودشیفته تبدیل می شود. اگر فرزند شما ، که هیچ مشکل دیگری ندارد ، شروع به تحصیل ضعیف می کند ، با معلم درگیر می شود ، عجله نکنید که او را سرزنش کنید یا شاید خود را برای همه چیز سرزنش کنید. توجه خود را به معلم معطوف کنید که فرزند شما با او مشکلی دارد. و حتی اگر همه بچه های دیگر از این معلم کاملاً خوشحال شوند ، این همیشه دلیلی برای سرزنش کودک نیست. فرزند شما ممکن است مایل به انجام بازی های خودشیفته ای نباشد که سایر کودکان آن را پذیرفته اند. یک کودک می تواند تا آنجا که می خواهد یاد بگیرد و فوق العاده توانا باشد ، به هیچ وجه نسبت به یک معلم خودشیفته بی احترامی نکند ، اما اگر از نقش "تغذیه" امتناع کند ، چنین معلم تمام تلاش خود را می کند تا کودک و نادان ، و مهم نیست که چه چیزی قادر است ، و بور.

مربی خودشیفته ، که ماسک "مهربان و با ملاحظه" را بر سر گذاشته است ، در یک لحظه آن را کنار می گذارد ، اگر ناگهان "افراد" او نافرمانی نشان دهند یا دوز لازم غذا را به اشتهای او ندهند. به محض این که چیزی نیت های خودشیفته را نقض کرد ، مطمئن باشید که خودشیفته با خشم ، تهدید یا حتی وارد آوردن ضربات بی رحمانه با عصا به کودکانی که از تغییر غیر منتظره و چشمگیر در معلم "شیرین" خود می ترسند ، منفجر می شود.

اگر چیزی در زندگی معلم مورد نظر تغییر کند و منابع تغذیه اضافی پیدا کند ، می تواند بی تفاوت شده و کاملاً از امور گروه دانش آموزی جدا شود. معلم دیروز ، که به همه چیز در جهان علاقه دارد و حتی به آنچه نباید او را نگران کند ، نسبت به کودکان و امور آنها کاملاً بی تفاوت می شود. علاقه مندان رها شده در حسرت زمانی هستند که از پرتوهای شکوه معلم درخشان خود نوازش می کردند ، رانده شدگان می توانند انتقام موضوعات وفادار دیروز خود را بگیرند ، در نتیجه ، جو ناسالم در تیم حاکم می شود ، علت آن خودشیفتگی معلم است

چنین معلمانی که نمی دانند رعایت مرزها در روابط با دیگران به چه معناست ، می توانند از بچه ها در مورد وضعیت خانواده خود سوال کنند: آیا پدر نوشیدنی می خورد ، اندازه مستمری مادربزرگ چقدر است ، آیا مادر اغلب گریه می کند ، چند کتاب است؟ در کتابخانه پدربزرگ چنین معلمی می تواند انواع مشکلات را برای والدین تکرار کند: در شخصیت فرزندان خود ، جذب مطالب آموزشی ، روابط با سایر کودکان و تلاش های فوق العاده آنها برای غلبه بر آنها. در نتیجه ، والدین ممکن است تصور غلطی از تلاش معلم نسبت به فرزند خود ایجاد کنند ، که باعث احساس گناه و شرم می شود ، که می تواند با قدردانی بر آن غلبه کند ، که در منبع انرژی خودشیفته یا حتی معادل مادی بیان می شود.. ایجاد چنین ایده تحریف شده از والدین برای خودشیفته مفید است ، و توانایی های والدین و فرزندان آنها را تحقیر می کند ، او خود را در بهترین حالت احساس می کند و ابراز احساس سپاسگزاری ، تحسین و احترام به "ارزشمند" می کند. تلاش معلم یک "پاداش" دلپذیر است. معلم خودشیفته از این دروغ ابراز پشیمانی نمی کند ، زیرا اجازه دهید به شما یادآوری کنم ، آنچه معمولاً افرادی را که در معرض آسیب شناسی خودشیفتگی نیستند آزار می دهد ، در افراد خودشیفته به سادگی وجود ندارد.

به ویژه کودکان "ضعیف" را می توان به عنوان اطلاع دهندگان در مورد آنچه در گروه دانش آموزی اتفاق می افتد ، روابط بین اعضای فردی آن و البته نحوه ارتباط دانش آموزان با چنین معلمی استفاده کرد.

چنین معلمی به دلیل حسادت ویرانگر خود ، قادر است همه اتفاقات زنده و خوبی را که برای کودکانی که مربی خودشیفته دریافت کرده اند ، از بین ببرد. بنابراین ، با توجه به ظهور دوستی ، محبت و همدلی بین کودکان ، یک معلم حسود اولیه سعی می کند این روابط را از بین ببرد - با بازی کردن کودکان به طرق مختلف.

بدیهی است که هر معلمی تلاش می کند تا اطمینان حاصل کند که دانش آموزان او افراد موفقی می شوند و قادر به فعالیت مولد و احتمالاً متعاقباً از معلم خود هستند. حسادت یک مربی خودشیفته فرصتی نمی دهد تا شادی را تجربه کند که یک مربی سالم از نظر خودشیفتگی می تواند از موفقیت دانش آموزان خود تجربه کند. معلم خودشیفته به موفقیت دانش آموزان خود حسادت می کند ، سعی می کند دستاوردهای آنها را از بین ببرد و ارزش آنها را کاهش دهد. متخصصان جوان با استعداد خاصی می توانند توسط چنین معلمی برای اهداف خودخواهانه خود استفاده شوند: کار خستگی ناپذیر ، ضمیمه های خودشیفته در سایه خودشیفته بزرگ خواهد بود ، یا حتی اصلاً به عنوان متخصص در زمینه خود شناخته نخواهند شد.

صرف نظر از این که رابطه دانش آموزان با معلم خودشیفته چگونه شکل می گیرد ، همه آنها قربانیانی هستند که از افرادی که می توانند در شرایط مضر ایجاد شده توسط معلم خودشیفته مداخله کنند ، کمک می گیرند. رهبران آموزشی باید جلوه های خودشیفته زیردستان خود را کنترل کنند ، روانشناسان باید از کودکانی که در شرایط دشوار قرار می گیرند حمایت لازم را بکنند و والدین باید تا آنجا که به آنها امکان می دهد علت مشکلات او را به روشنی ارزیابی کنند ، تلاش کنند. مدرسه

توصیه شده: