2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
چگونه با احساسات قطبی نسبت به یک فرد برخورد کنیم؟
بسیاری از احساسات ما همیشه در روابط مهم زندگی دخیل هستند. و همه چیز خوب است اگر این احساسات یکسان باشند - عشق ، لطافت ، تشخیص ، قدردانی. در یک رابطه ، همه چیز ساده است اگر ما فقط آن احساساتی را داشته باشیم که جذب طرف مقابل می شویم. و حتی اگر احساسات فقط دفع کنند ، همه چیز نیز ساده است. این حداقل برای ما روشن است. من دوست دارم - من دوست هستم ، دوست ندارم - ارتباط برقرار نمی کنم. روابط در چنین مواردی ساخته می شود یا ساخته نمی شود.
مشکلات زمانی ایجاد می شوند که آن احساسات و احساسات دیگر به طور همزمان وجود داشته باشد.
احساسات دوگانه برای یک فرد غیر معمول نیست. و اغلب اتفاق می افتد که ما همزمان دوست داریم و نفرت داریم ، می خواهیم ببینیم و نمی خواهیم ببینیم ، عصبانی می شویم و احساس لطافت می کنیم. چنین کوکتل هایی بیشترین س questionsال و بیشترین سردرگمی را ایجاد می کنند. این قطبیت اغلب به درخواست روان درمانی تبدیل می شود.
شما باید در مورد چنین چیزی و شخص تصمیم بگیرید. و چگونه می توان تصمیم گرفت که مشخص نیست عاشق هستید یا متنفر؟
اگر این اتفاق در زندگی شما رخ داد ، از خود س askالی بپرسید - آیا ارتباط با این شخص برای شما مهم است یا نه؟ اگر مهم است که هنگام برقراری ارتباط با این شخص خود را مجبور نکنید ، اگر خود را مجبور نکنید ، همانطور که اغلب هنگام برقراری ارتباط با خویشاوندانی که به ما نزدیک نیستند ، مهم است ، بنابراین منطقی است که برای برقراری ارتباط تلاش کنید. ارتباط
در این مورد ، این تلاش ها ارادی نیست
احساساتی وجود دارد که روی سطح نهفته است. به عنوان مثال ، اگر از شخصی احساس تنفر دارید ، این نمی تواند فقط نفرت انگیز باشد. بدیهی است که غیر از او ، احساسات دیگری نیز وجود دارد که نه چندان قوی هستند. این می تواند لطافت ، قدردانی ، گرما ، ترس باشد.
قدرت هر احساس زمانی قوی است که متوجه احساسات دیگر نشوید
اما وقتی به این س answerال پاسخ می دهید که آیا واقعاً می خواهید با آن شخص ارتباط برقرار کنید ، آیا این که برای شما مهم است که آن شخص در زندگی شما باقی بماند ، احساسات دیگری ظاهر می شود.
و سپس تصویر واضح تر می شود. به محض مشاهده چیز دیگری ، علاوه بر آنچه قبلاً مشاهده کرده اید ، خواهید فهمید که چگونه در احساسات خود نسبت به یک شخص آزاد شوید. اگر احساس انزجار کنید ، با این احساس آزادتر خواهید شد. این شما را از شر آن خلاص نمی کند ، ابهام تا حدی باقی می ماند. اما درک اینکه در این رابطه هم عشق وجود دارد و هم نفرت ، برخورد با آن را برای شما آسان می کند.
انزجار مفید است - ما را زنده می کند ، مرزهای تماس را مشخص می کند و از مسمومیت جلوگیری می کند. ترس نیز لازم است. همه احساساتی که ممکن است لازم باشد مورد نیاز است. و اگر همه آنها را در رابطه با شخص دیگری بپذیرید ، لزوماً نباید این رابطه را از بین ببرد. این کار آنها را رایگان تر می کند.
انزجار واکنشی به تماس بیش از حد است. اگر چنین است ، ایجاد مرزها منطقی است. اگر احساس ترس می کنید ، احساس لطافت و قدردانی نسبت به همان شخص دارید - به همه این احساسات فرصت زندگی دهید.
کل این کوکتل موضوعی برای گفتگو است. در یک مورد ، در مورد ایجاد مرزها ، در مورد دوم - در مورد دوز واکنشها ، در مورد سوم - در مورد ارزشها ، در مورد چهارم - در مورد اینکه چقدر برای شما ارزشمند است. اگر اجازه دهید همه احساسات در تماس ظاهر شوند و شروع به گفتن کنید که جایی را که در آن تفاوت دارید ، دوست ندارید و چگونه مرزهای جدیدی ایجاد می کنید ، به احتمال زیاد ، دوگانگی احساسات درجه آن را کاهش می دهد و یک احساس به صورت اساس و این پاسخ به س “ال "چه باید کرد" خواهد بود. فقط این پاسخ به نظر می رسد - همانطور که با این کار می کنید.
توصیه شده:
خیانت. باید باهاش چکار کنم؟ چه باید کرد؟ نحوه برخاستن و رفتن
آیا می دانید سخت ترین قسمت خیانت چیست؟ اینها احساسات لطیفی نسبت به یک خیانتکار است. چقدر ساده خواهد بود اگر آن ناامیدی باورنکردنی ، که پس از شوک اخبار بسیار دردناک سقوط کرد ، تمام احساسات گرم را به هیچ وجه نسوزاند. هیچ عشقی وجود ندارد ، عصبانیت و ناامیدی باقی ماند ، آنها صفحه را ورق زدند و رفتند.
نفرت و نفرت
در ادامه گفتگو که مدتها پیش درباره احساسات ، احساسات و تجربیات آغاز شده بود ، متأسفانه به طرف تجربیات فعلی می روم: نفرت و نفرت. در طول هفته گذشته ، من آرزوهای زیادی برای مرگ خوانده ام: کشور من. قاتلان روزنامه نگاران یک روزنامه فرانسوی ؛ روزنامه نگاران یک روزنامه فرانسوی ؛ به طور کلی توهین کنندگان به مقدسات ؛ غیر وطن پرست خوب ، و علاوه بر آرزوهای مرگ ، فقط غم و اندوه و امید به سرنوشت بدتر برای مخالفان هرگونه راهپیمایی وجود دارد.
چه نوع پلیدی من را از زندگی باز می دارد؟ کمی در مورد درون موضوعات. بخش 2: مزایا ، منابع و در مورد آن چه باید کرد؟
و باز هم از همه استقبال می کنم) امیدوارم منتظر ادامه مقاله من در زمینه مقدماتی بودید. در واقع ، اینجاست. بخش اول مقاله را می توانید در اینجا بخوانید: بنابراین ، آیا مزایایی برای تزریقات داخلی وجود دارد؟ البته داشته باشد. ثانویه ، من می گویم ، و ، به نظر من ، بسیار مشکوک است.
انواع عشق و تفاوت آنها: اشتیاق ، عاشق شدن ، اعتیاد به عشق ، عشق مطلق و بالغ
عشق … واژه ای آشنا از کودکی. همه می فهمند که وقتی شما را دوست دارند ، این خوب است ، اما وقتی از محرومیت محروم می شوید ، این بد است. فقط هرکس به روش خود آن را درک می کند. غالباً این کلمه برای اشاره به چیزی استفاده می شود که معلوم می شود نه کاملاً عاشق است و نه اصلا دوست ندارد.
آیا باید شریک زندگی خود را ترک کنم؟ همیشه در موردش فکر میکنم. دلایل و چکار باید کرد؟ روانشناسی رابطه و روانشناسی شخصیت
چرا یکی از شرکا می تواند بین انتخاب ترک شریک یا ماندن عجله کند؟ در این صورت چه باید کرد؟ در واقع ، این پدیده غیر معمول نیست - بسیاری از افراد با درخواست مشابهی به مشورت شخصی می آیند. و در اینجا ارزش درک جزئیات بیشتر را دارد. گاهی اوقات یک فرد می تواند چندین شریک خود را تغییر دهد ، اما مدام روی یک چنگک یکسان قدم بگذارد ، او دائماً در یک رابطه بسیار ناراحت می شود.