2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
در راه بازگشت به خانه بعد از کار ، استانیسلاو ، با رانندگی در امتداد جنگل ، تصمیم گرفت توقف کند و راه برود. یک شب گرم تابستانی بود و او نمی خواست چنین فرصتی را از خود دریغ کند.
با قدم زدن در اعماق جنگل متوجه مورچه ای شد. با توقف ، استانیسلاو در مورد نحوه عملکرد سیستم تعامل بین مورچه ها فکر کرد؟ او روی درخت افتاده ای که در همان نزدیکی نشسته بود ، شروع به یادآوری عملکردهایی کرد که هر مورچه در "خانه" خود انجام می دهد.
در میان آنها ملکه حاکم ، مورچه های کارگر ، مورچه های پرستار ، نگهبانان ، سازندگان ، پیشاهنگان هستند. همه در شغلی مشغول هستند که وی از همان ابتدا به وجود آورد. تا آنجا که به خاطر داشت ، اگر مورچه وظایف خود را انجام ندهد ، بستگان آن را می کشند. بنابراین ، سیستم قابلیت زنده مورچگان حفظ شد.
استانیسلاو ادامه داد: "به نظر می رسد که مورچه ها فکر نمی کنند ،" چرا آنها این مکان خاص را در "خانه" خود اشغال کرده اند؟
به عنوان مثال ، من چه جایگاهی در خانواده ام دارم؟ من برای چه متولد شده ام؟ مامان گفت آنها می خواهند این کار را با پدرم انجام دهند. یک دختر وجود داشت ، آنها فرزند دیگری می خواستند ، و بنابراین من متولد شدم. من هنوز نمی فهمم: چرا به دنیا آمدم؟
حالا من کار خودم را می کنم ، برای خودم و خانواده ام زندگی می کنم. من جایی را در جامعه پیدا کردم که می خواستم و آن را برای خودم تنظیم کردم و به خواسته خود رسیدم.
من تعجب می کنم که آیا این اراده انتخابی من است یا چیزهایی مانند یک مورچه خوار است؟ آیا این مکان برای من از پیش تعیین شده بود؟ نه ، من کاری را که انجام می دهم دوست دارم و نمی خواهم کار دیگری انجام دهم. یا اینطور فکر می کنم ، خودم را فریب می دهم که خودم این مکان را انتخاب کرده ام؟
به هر حال ، همه تجار نمی توانند باشند. سپس چه کسی تجارت را تأمین می کند؟ چه کسی در آن کار خواهد کرد؟ اگر همه رئیس جمهور شوند ، کدام کشور و بر چه کسی حکومت کنند؟ کشور رئیس جمهور؟ یا جامعه ای از دانشگاهیان. خوش خواهد گذشت. برخی از دانشگاهیان باید به مزارع بروند ، و دیگری به کارخانه به دستگاه ، سومین نفر به فاضلاب تبدیل می شود. در غیر این صورت ، جامعه از بین می رود.
سپس ، برای حفظ زندگی خود جامعه ، شخصی جایی را می گیرد که قول زنده ماندن را برای کل گونه ها می دهد. کسی می تواند رهبر کشور باشد و در این موقعیت کاملاً پایدار است ، کسی - صاحب شرکت شخصی خود ، و کسی - در این شرکت کار می کند و غیره.
اما این س remainsال باقی می ماند: آیا این یک انتخاب عمدی است یا شبه عمدی؟ آیا شخصی که موقعیت خاصی را اشغال می کند ، آن را به دلخواه انجام می دهد یا به منظور حفظ تعادل در سیستم ، آنجا را به عنوان خواسته خود نشان می دهد؟ چقدر زندگی من متعلق به من است؟ و با وفاداری در رابطه با انواع مختلف فعالیتهایی که افراد درگیر آن هستند چه باید کرد؟
به ندرت کسی می تواند موافقت کند که در آزادی انتخاب خود دچار اشتباه شده است و همه اقدامات او فقط نشان دهنده اراده او است و تمام زندگی او برای حفظ جامعه ای است که در آن قرار دارد.
مطمئناً نمی خواهم خودم را دارای اراده ضعیف بدانم. این ترسناک است. من فکر می کنم با انجام اقدامات عمدی که در نهایت محصول یک سیستم زنده است ، زندگی خود را در اختیار دارم.
بله ، چیزی که من را به خود مشغول کرده است ، در حال حاضر تاریک شده است ، زمان بازگشت به خانه فرا رسیده است."
با نگاه کردن به مورچه مورچه ، استانیسلاو بلند شد و به سمت جاده رفت ، جایی که ماشین را رها کرد. این تأملات او را به خود مشغول کرده بود. او تمایل داشت افکار خود را در این مورد با کسی در میان بگذارد. اما هنوز با چه کسی پیدا نکرده است …
از SW. دیمیتری لنگرن ، درمانگر گشتالت
توصیه شده:
هماهنگی در زندگی خانوادگی. همه در مکان ها
ازدواج یکی از مهمترین بخشهای زندگی است. رفاه ، روحیه و موفقیت ما تا حد زیادی به هماهنگی در این روابط بستگی دارد. وظیفه اصلی هر ازدواج این است که از نظر روانی از خانواده والدین جدا شود ، خانواده خود و افراد جدید ایجاد شود - رابطه زناشویی … شریک برای نقش SPOUSE انتخاب می شود.
درباره عشق .. درباره روابط .. درباره ارتباط
عشق به معنای کامل کلمه را تنها می توان در نظر گرفت که به نظر می رسد تجسم ایده آل آن است - یعنی ارتباط با شخص دیگری ، به شرط اینکه تمامیت "من" شخص حفظ شود. همه اشکال دیگر جذب عشق نابالغ هستند ، می توان آنها را رابطه همزیستی ، یعنی رابطه همزیستی نامید.
چه کسی یا چه چیزی بر انتخاب شریک تأثیر می گذارد؟ روابط: چرا ما کسی را که انتخاب می کنیم انتخاب می کنیم؟
روابط: چرا ما کسی را که انتخاب می کنیم انتخاب می کنیم؟ "ما انتخاب می کنیم ، ما انتخاب می شویم ، هر چند وقت یکبار همخوانی ندارد … " گاهی اوقات این نه تنها منطبق نیست ، بلکه باعث درد و رنج ما می شود ، و سپس - احساس ویرانی ، کینه ، تحقیر ، مجموعه ای از انواع پیچیدگی ها و موارد دیگر ، که تأثیر بسیار مخربی بر ما دارد و افسوس ، در مورد روابط ما با شرکای آینده بنابراین چه چیزی یا چه کسی ما را مجبور به انتخاب این یا آن شخص می کند؟ چرا ما او را با تمام وجود دوست دار
چگونه می توان زندگی خود را زندگی کرد و نه یک زندگی دیگر یا درباره ارزشهای واقعی و اعمال شده
در جامعه ما ، الگوها و قواعدی به وضوح تعریف شده است که شما برای زندگی "نیاز" و رعایت آنها "نیاز" دارید. از کودکی به ما می گویند وقتی بزرگ شدیم باید چگونه باشیم ، آنها اغلب تصمیم می گیرند که باید چه کار کنیم ، در کدام دانشگاه وارد شویم ، چه نوع منتخبی را در کنار ما می بینند ، به طور کلی سنی پذیرفته شده است حق داشتن فرزندان و این نیز تا حدی وظیفه است - مشاغل ایجاد کنید ، خانواده و فرزندان داشته باشید.
انتخاب ، شبه انتخاب و تازگی. درباره گشتالت - درمان برای مشتریان
چندی پیش ، یک آزمایش ساده اما بسیار آشکار در ایالات متحده انجام شد. در سالن دانشجویی ، یک لیوان قهوه داغ روی میزها گذاشته شد. و قبل از اینکه دانش آموزان جرعه ای از لیوان خود بنوشند ، به آنها گفته شد: هرکسی که می خواهد ، می تواند قهوه خود را با یک شکلات تخته عوض کند.