ترساندن خود

تصویری: ترساندن خود

تصویری: ترساندن خود
تصویری: برنامه الن: ترساندن مهمانها در الن شو😱، ترساندن جاستین بیبر، سلنا گومز، بی تی اس و... 2024, ممکن است
ترساندن خود
ترساندن خود
Anonim

مرد در امتداد جاده جنگلی که او را به سراشیبی می رساند قدم زد. علاوه بر این ، مسیر از میان علفزارها عبور کرد و در مه باتلاق ناپدید شد. سپس دوباره ظاهر شد و به شهر رفت ، جایی که مسافر قصد داشت چند روز در آنجا بماند.

با پایین آمدن از شیب ، شخصی این منظره را تحسین کرد ، و خلق طبیعت را تحسین کرد. او بوی علفزار را نفس می کشید ، به صدای وزوز زنبورها و صدای جیر جیر پرندگان گوش می داد. غم ظاهر شد او می خواست حرکت کند و مکانهای شگفت انگیزی را ترک کرد.

با نزدیک شدن به مرداب ، مسافر متوقف شد. از مرداب و مه می ترسید. با دانستن ترس خود ، بلاتکلیف ایستاد و شجاعت پیدا کرد. مرد دوست داشت ببیند چه چیزی در راه اوست. اما آنچه در مه بود ، او نمی دانست. اما دورتر شهری که او به سمت آن حرکت می کرد قرار داشت.

با غلبه بر ترس ، وارد مه شد. ده متر جاده قابل مشاهده بود و مرد با ترس به راه خود ادامه داد. او بوی گل می داد ، باتلاق را "نفس می کشید" می شنید و صداهای ترسناکی می داد. وقتی پرنده ها در همان نزدیکی پرواز کردند ، قلبش از ترس متوقف شد. او فکر کرد که کسی وحشتناک او را تماشا می کند - کیکیمورا یا آب.

در ادامه راه ، متوجه شد که مه غلیظ شده و دید کمتر شده است. جاده مرداب بود و کفش هایش خیس.

اما او همچنان از ترس می لرزید و راه می رفت. مرد می خواست وارد شهر شود و وحشتی که با اختراعات خود در مورد مترسک مطرح کرد باعث شد سریعتر حرکت کند.

وقتی متوجه شد در حال دویدن در جاده است ایستاد. خشم و عصبانیت او را فرا گرفت. او تصمیم گرفت بررسی کند که آیا اینقدر خطرناک است که مجبور شود بدون نگاه به عقب عجله کند؟ با نگاهی به اطراف ، مرد متوجه شد که تنها فرد ترسیده در این جاده خودش است. مسافر خود را ترساند به طوری که با عجله از میان مرداب عبور کرد و متوجه زیبایی آن نشد.

اما به دلیل بوی منحصر به فرد ، دید ، صداها زیبا است. مرد آهسته تر راه می رفت و همه چیز را که توجه او را جلب می کرد بررسی می کرد. او آنقدر دور شده بود که متوجه نشد چگونه از باتلاق بیرون آمد و خود را نزدیک شهر دید.

به عقب نگاه کرد و حسرت خورد. قسمتی از جاده ای که او هرگز ندیده بود ، با خیالپردازی هایش که با چیزی وحشتناک روبرو می شد. مرد با آه ، راه خود را ادامه داد.

از SW. دیمیتری لنگرن ، درمانگر گشتالت

توصیه شده: