مفهوم تجزیه و تحلیل سرنوشت

فهرست مطالب:

تصویری: مفهوم تجزیه و تحلیل سرنوشت

تصویری: مفهوم تجزیه و تحلیل سرنوشت
تصویری: قسمت یازدهم: سرنوشت و نمایشنامه زندگی 2024, ممکن است
مفهوم تجزیه و تحلیل سرنوشت
مفهوم تجزیه و تحلیل سرنوشت
Anonim

"سرنوشت ادغام بدن و روح ، وراثت و انگیزه ها ،" من "و روح ، این پدیده دنیوی و اخروی ، همه پدیده های شخصی و بین فردی است." L. Szondi

تجزیه و تحلیل سرنوشت - این جهت روانشناسی عمق است که ادعاهای ناخودآگاه اجداد فرد را آگاه می کند. به عبارت دیگر ، فرد با امکانات ناخودآگاه سرنوشت خود و با انتخاب بهترین شکل وجود روبرو می شود.

مفهوم تجزیه و تحلیل سرنوشت توسط روانشناس و روانپزشک مجارستانی لئوپولد سوندی توسعه داده شد. این مفهوم مبتنی بر روانکاوی فروید است ، جایی که تمرکز بر ناخودآگاه فرد است ، و روانشناسی تحلیلی یونگ ، که در آن تأکید اصلی بر ناخودآگاه جمعی است. با این حال ، تجزیه و تحلیل سرنوشت بسیار فراتر از این ایده ها است ، تأکید اصلی این مفهوم بر مطالعه پدیده های اصطلاحاً ناخودآگاه خانوادگی یا عمومی است ، که ویژگی اصلی آن تجلی آن در انتخاب های فرد است.

مفهوم تجزیه و تحلیل سرنوشت در ابتدا در زمینه ژنتیک توسعه داده شد. Szondi در مورد تاریخچه پیدایش آن می نویسد: "من بارها و بارها از خود می پرسم ، گرایش های ژنتیکی پنهان مکرر چه چیزی می تواند شرکا را در ازدواج یا روابط عاشقانه با هم جمع کند؟ چرا هریک از آنها این شخص خاص را انتخاب می کنند و شخص دیگری را به عنوان هدف عشق خود انتخاب نمی کنند؟ چرا یک شخص این شخص را به عنوان دوست خود انتخاب می کند و شخص دیگری را انتخاب نمی کند؟ چرا مردم این حرفه خاص را برای خود انتخاب می کنند؟ پاسخ به این س questionsالات مهم بود … به همین دلیل ، از مطالعه وراثت خشک ، به مطالعه ای شگفت آور جالب و همه جانبه در مورد موقعیتهای سرنوشت ساز مانند روابط عاشقانه ، ازدواج ، انتخاب دوستان و حرفه رسیدم. من تبدیل به یک "تحلیلگر سرنوشت" شدم. این بیانیه توسط Szondi به عنوان نقطه شروع تولد تجزیه و تحلیل سرنوشت علمی عمل می کند.

سوندی در مطالعه خود "تجزیه و تحلیل اتحادیه های ازدواج" (1937) این فرض را اثبات کرد که ترجیحات افراد سالم و بیمار به دلیل ویژگیهای ژنتیکی و ارثی آنها است. قابل ذکر است که تا زمان انتشار کتاب ، آزمون وی که بعداً به آزمون Szondi معروف شد ، به شکل امروزی کاملاً آماده بود. به نظر می رسد Szondi کار خود را در آزمایش خود در سال 1925 ، هنگامی که در آزمایشگاه رانشبورگ بود ، آغاز کرد. یک بار ، هنگامی که دوقلوها را ملاقات کرد - فرزندان دوستان خوب خود ، Szondi عکسهای برخی از افراد را به آنها نشان داد. کودکان در این پرتره ها صمیمانه همدردی و دشمنی خود را با مردم ابراز کردند. دفعه بعد سوندی عکسهای دیگری آورد و پرسید: "چه کسی را بیشتر دوست دارید؟ و چه کسی ناخوشایند است؟ " این کار چندین بار دیگر تکرار شد. هر بار ، کودکان با برخی از پرتره ها ابراز همدردی می کردند و با برخی دیگر از آنها بی تفاوتی می کردند. سوندی آزمایش خود را به کلینیک منتقل کرد و شروع به نشان دادن این عکس ها به بیماران خود کرد. برای خلوص آزمایش ، او پرتره ها را با عکسهای دیگر با تصاویر افراد (اما نه چهره) تکمیل کرد. به تدریج ، پرتره های عکاسی خاصی شروع به شناسایی کردند ، که در آن بیماران با تشخیص یا تشخیص دیگر واکنشهای مشابهی از همدردی و آنتی پاتی نشان دادند - قوانین منظم ظاهر شد. Szondi متوجه شد که برای یک عکس پرتره خاص ، بیماران - حاملان یک تشخیص خاص - یا واکنش همدردی یا ضد همدردی را نشان می دهند. اینها عکسهای برادران و خواهران ناتنی او بود. پس از آن ، کار سیستماتیک برای ایجاد یک آزمایش آغاز شد. در مکاتبات خصوصی خود با همکاران ، وی درخواست کرد تا عکس هایی از بیماران مختلف را برای او ارسال کند که تشخیص ، شرح حال و سرنوشت آنها با جزئیات مشخص است. Szondi تنها 48 مورد از چندین هزار عکس را انتخاب کرد که هنوز دستگاه آزمایش را تشکیل می دهند.

Szondi پس از پاسخ به این س whyال که چرا مردم یکدیگر را انتخاب می کنند ، متوجه شد که ژنوتروپیسم (انتخاب ناخودآگاه) نه تنها می تواند به حوزه عشق و ازدواج ، بلکه به سایر زمینه های زندگی انسان نیز گسترش یابد. باز هم سوالات زیادی پیش آمد. چرا در برخی در انتخاب شریک یا همسر ، در برخی دیگر در انتخاب بیماری نمایان می شود؟ چرا برخی با خوشحالی حرفه ای را انتخاب می کنند و متخصصانی با صلاحیت بالا می شوند ، در حالی که برخی دیگر خودکشی می کنند؟ چرا یک خویشاوند کاملاً سالم و با استعداد در صف فرزندان بیمار روانی ظاهر می شود؟ سوالات ، سوالات ، سوالات … بنابراین مرحله جدیدی از کار علمی Szondi آغاز شد - توسعه یک آموزه تحلیلی سرنوشت.

Szondi در توضیح این جلوه های شگفت انگیز ژنوتروپیسم ، به مفهوم شناخته شده بار ژنتیکی G. Muller اشاره می کند. سوندی خاطرنشان کرد که از نظر تجزیه و تحلیل سرنوشت ، بار ژنتیکی را می توان به عنوان "بار عمومی" در نظر گرفت ، که در آن پتانسیل توسعه منفی و مثبت نماینده خاصی از جنس پنهان است. Szondi بر این واقعیت تمرکز می کند که اشکال تطبیقی رفتار به ارث برده می شوند و نوزاد قبلاً در ژنوتیپ مجموعه ای از واکنش های تطبیقی را دارد. و این آنها هستند که توسعه روان فرد را در جهت خاصی تعیین می کنند ، که توسط اجداد وی ارائه شده است. این واکنشهای تطبیقی نیازهای وجودی عمیق مشخصه همه افراد است ، اما ویژگی ، قدرت ، و انواع رضایت آنها در یک فرد خاص با ویژگیهای هر نوع خاص تعیین می شود. بنابراین ، در زمینه روانشناسی عمق ، لئوپولد سوندی این مفهوم را معرفی می کند "ناخودآگاه عمومی" - یک شکل عجیب ادعاهای جد به طور کامل در زندگی نسل او "… در همان شکل وجودی که در آن یک یا چند بار خود را در خط کل جنس نشان داد." آزمون Szondi به ابزار اصلی برای مطالعه الگوهای پنهان ناخودآگاه عمومی تبدیل می شود و باعث ایجاد یک چرخش جدید در کار Szondi می شود - تشخیص تجربی تکانه ها.

لیپوت سوندی برای اثبات تدریس خود نیاز به حل یک مشکل روش شناسی نسبتاً پیچیده داشت که از یک سو ، یکپارچگی و وحدت اشکال وجودی انسان را پوشش می داد و از سوی دیگر ، همه تنوع و تنوع گسترده ای از جلوه ها را در نظر می گرفت.. لازم بود یک مقوله مفهومی پیشنهاد شود که در آن اجزای زیر از وجود انسان به طور همزمان ترکیب شده و آشکار می شود: شرایط اجتماعی زندگی یک فرد و محیط نزدیک او ؛ حوزه آگاهانه و معنوی شخصیت ، به عنوان عاملی در رشد و شکل گیری آن. L. Szondi مجبور بود منحصر به فرد بودن و اصالت هر یک از این "وجود" های انسانی را در نظر بگیرد و در عین حال یک مفهوم جهانی ، متحد کننده این اشکال معادل بودن ، نوعی مفهوم یکپارچه را بیابد ، که با این وجود ، در هر یک وجود دارد. معنای خاص خود را دارد …

به همین دلیل است که مفهوم Szondi بر مفهومی مانند "سرنوشت" استوار است. سرنوشت همه امکانات وجودی انسان را در بر می گیرد. از یک سو ، این امر توسط عوامل از پیش تعیین شده تعیین می شود: وراثت ("مواد ژنتیکی") و نیازهای اساسی ("ماهیت محرک ها") ، و همچنین محیط اجتماعی و ایدئولوژیکی ذهنی. از سوی دیگر ، به لطف حوزه I ، شخص می تواند در محدوده خاصی ، انتخاب آزاد داشته و سرنوشت خود را تعیین کند. وظیفه و آزادی در کنار هم سرنوشت فرد را رقم می زند.

"ما می گوییم: سرنوشت یک انتخاب است و ما بین دو نوع عمل مرتبط با انتخاب تمایز قائل می شویم. اول ، اینها اقدامات ناخودآگاه هستند که تحت تمایلات ارثی قرار دارند.در این مرحله ، ادعاهای ناخودآگاه اجداد فرد را در انتخاب عشق ، دوستی ، حرفه ، اشکال مختلف بیماری و روش مرگ هدایت می کند. بخشی از سرنوشت که به طور ناخودآگاه از طریق تصویر نهفته اجداد که ما آن را سرنوشت تحمیلی عمومی می نامیم ، درک می شود. ثانیاً ، اینها اقدامات آگاهانه ای هستند که توسط "من" شخصی فرد هدایت می شوند. این قسمت از سرنوشت ، سرنوشت شخصی است که خودمان انتخاب کرده ایم. یک سرنوشت تحمیلی عمومی و یک سرنوشت شخصی (یا - "من") یکپارچگی سرنوشت را تشکیل می دهد."

از نظر مفهوم تجزیه و تحلیل سرنوشت ، عوامل متعددی وجود دارند که ساختار سرنوشت تحمیلی و آزاد را تعیین می کنند:

  • ادعاهای ارثی تصاویر و شکل اجداد که در ناخودآگاه عمومی شخصیت عمل می کنند.
  • ماهیت خاص بیداری ها ، که منشاء ارثی نیز دارد ، اما تحت تأثیر فعالیت محافظتی ناخودآگاه "من" در طول زندگی تغییر می کند و به عنوان نیازها و تکانه های فردی بیان می شود.
  • محیط اجتماعی ، به تجلی برخی از امکانات وجودی کمک می کند ، اما مانع توسعه برخی دیگر می شود.
  • محیط روانی ، آن ها جهان بینی زمانی که فرد در آن زندگی می کند ، و همچنین توانایی ها و استعدادهای فکری که سرنوشت او را تشکیل می دهند و کنترل می کنند.
  • آگاهانه "من" با تمایل به تحقق ، قدرت ، شکل گیری ایده آل ها و "Super-I" ، که در شرایط مطلوب ، از طریق انتخاب آزاد ، از مرزهای سرنوشت تحمیلی عبور می کند.
  • روح با آن می توانید به یک سرنوشت آزاد دست یابید.

شخصی با مجموعه ای از تناقضات ارثی مشروط به انگیزه ها و ساختار I به دنیا می آید. وظیفه شخصی او این است که این درهم تنیدگی را حل کند ، سرنوشت آزاد خود را بر اساس "امکانات موروثی" متعارض اجداد ، درک و بسازد. با این حال ، این وظیفه ، علیرغم وجود یک انتخاب ، به دلیل این که زندگی وی با محدودیت های زمانی محدود شده است ، به یک معنا برای فرد غیرقابل حل می شود و نمی توان درستی این یا آن انتخاب را در آینده تأیید کرد.. لئوپولد سوندی راه حل این مشکل را در جنبه معنوی می دید - در پیوند روح با خدا ، مفهوم او به معنای واقعی کلمه با جنبه های ایمان و وجود آمیخته شده است. اما ، ما این مسئله را در مقالات بعدی در نظر خواهیم گرفت ، زیرا پوشش همه جنبه های مفهوم در یک مقاله غیرممکن است ، و برای دستیابی به درک جامع از تصویر ، لازم است به سوالات زیادی بپردازیم که بنیانگذار تجزیه و تحلیل سرنوشت یک بار برای خود مطرح کرد.

توصیه شده: