گیجی

تصویری: گیجی

تصویری: گیجی
تصویری: ارکستر الکتریک نور - سردرگمی (ویدئوی رسمی) 2024, آوریل
گیجی
گیجی
Anonim

سرگئی پتروویچ ، در جلسه روسای بخش ها نشست. او صاحب کسب و کار بود و به فحش آنها گوش می داد. به این فکر کرد که چقدر خسته است. هر بار همینطور است! امکان پذیر نیست. آنها روی یکدیگر گل می ریزند و نه بیشتر. تولید رو به افول است.

هر چه او در یک بخش گفت و پیشنهاد نکرد ، بلافاصله اتهامات در آدرس بخش دیگری ریخت. او احساس ناامیدی و ناتوانی می کرد ، نمی دانست چگونه با آن برخورد کند. سردرگمی او را فرا گرفت و او می خواست دستش را گرفته و از این آتش بیرون بکشد.

اولگا سرگئنا ، رئیس بخش تحویل ، مانند یک مهمان بیگانه به نظر می رسید. او سرش را کچل کرد ، ابروهایش را بالا انداخت و لنزهای زرد روشن گذاشت. سرگئی پتروویچ ، گاهی او را با آنتن هایی روی سر نشان می داد. از این طریق او احساس شادی و هیجان کرد. اما از ترس اینکه همه حدس بزنند افکار او درباره چیست ، به جلسه بازگشت.

در کودکی به او گفته شد که آنها می دانند او چه فکر می کند. اما بنابراین هیچ کس هرگز نگفت چه چیزی. با این حال ، او سعی کرد افکار خود را کنترل کند. به خصوص در مورد رابطه جنسی. اگر آنها از آنها مطلع شوند ، او شرمنده و خجالت زده می شود ، اما نمی خواست این را تجربه کند. اگرچه او نمی فهمید چه چیزی خیال پردازی غیرممکن است؟

یکی دیگر از شرکت کنندگان در اختلافات صنعتی ، رئیس بخش تبلیغات ، یک جوان ، شبیه لرد دیمیتری اولگوویچ انگلیسی بود. او و اولگا سرگئونا مدام با هم دعوا می کردند. آنها سرگئی پتروویچ را به یاد فرزندانش انداختند ، که در مورد نظافت دعوا کردند و فهمیدند که نوبت به نظم دادن به نوبت کیست. در خانه او در دفتر خود مخفی شد ، اما جایی برای مخفی شدن وجود نداشت. آنها در دفتر او بحث کردند. فقط می توانست بلند شود و برود.

او بار دیگر به دیمیتری اولگوویچ و اولگا سرگئیونا نگاه کرد ، نگاهش به او متوقف شد. سردی روی ستون فقراتم جاری شد. او فکر کرد - اگر او در این دو ، فرزندان خود را ببیند ، معلوم می شود که او دختر بزرگتر است! و گاهی اوقات وقتی تصور می کند برای اولگا سرگئونا هیجان زده می شود …

"نه نه نه! - او با وحشت فکر کرد - من نمی توانم جذب دختر خودم شوم! این دیوانگی است! و چرا من حتی به آن فکر کردم! " شرم او را فرا گرفت و او آماده بود تا در زمین فرو رود.

با آرام شدن ، او در این باره فکر کرد: "دخترم بزرگ می شود. تبدیل به یک زن جذاب و جوان می شود. من پدرش هستم. اما من یک مرد هستم و احساس می کنم برای او برانگیخته شده ام. اصلا چطور به این موضوع فکر می کنم! لعنتی! - سرگئی پتروویچ روی صندلی خود تکان خورد ، - با این حال ، من می توانم به دخترم بگویم که او زیبا و جذاب است. زمانش فرا می رسد و او با مرد جوانی ملاقات می کند. او مانند او با مادرش لانه خانوادگی خواهد ساخت. و اگر من از این می ترسم و از واکنش هایم اجتناب می کنم ، او فکر می کند که چیزی در مورد او اشتباه است … "غوغای جلسه او را از افکار خود دور کرد.

سرگئی پتروویچ طوری به تماشاگران نگاه می کرد که انگار سعی می کند چیزی پیدا کند. او به سرپرست تولید ، اولگ ایوانوویچ ، که سعی می کرد در هر جلسه ای بنشیند ، نگاه کرد و گفت که او خوب کار می کند … "او مرا به یاد چه کسی می اندازد؟ - سرگئی پتروویچ س askedالی پرسید- پدر شوهر! مثل پدر شوهر. اکنون در خانواده این س aboutال مطرح شد که برای او یک ماشین جدید خریداری کنید. همسر این مکالمات را پس از صحبت با مادرش آغاز می کند. او از او شکایت می کند که او روزها در گاراژ ناپدید می شود. و بعد از هر سفر ماشین را تعمیر می کند. و پدر شوهر از همه چیز راضی است! او نمی فهمد چرا وقتی ماشین قدیمی هنوز در حال رانندگی است به ماشین جدید نیاز دارد؟! و واقعا چرا؟ شاید او اینطور از همسرش پنهان می شود؟ چرا من درگیر می شوم؟ خوب ، بله ، او پدر زن من است … اما او ماشین جدید نمی خواهد! من با همسرم صحبت می کنم. شاید او می خواهد ماشین سواری کند ، اما نه ، من آن را چنین تغییر می دهم. او نمی خواهد به شخصی تجاوز کند ، و خوب!"

با تأملات خود به جلسه بازگشت ، او شنید که انبارها خالی هستند و کالاها سریعتر از آنچه تولید می شوند خریداری می شوند و اولگ ایوانوویچ اهمیتی نمی داد. او معتقد بود که واردات تجهیزات جدید بی فایده است. یوگنی دمیتریویچ ، رئیس بخش پرسنل ، گفت که اگر تجهیزات جدیدی نصب شود ، 30 درصد از کارگران باید اخراج شوند. از نظر اقتصادی سودآور است ، با تولید تجهیزات جدید افزایش می یابد …

"درست مثل پدر شوهرم! - فکر کرد سرگئی پتروویچ - و اوگنی دمیتریویچ مانند همسر من است ، که به پدرش می گوید خرید یک ماشین جدید مقرون به صرفه است. اتفاق عجیبی در حال رخ دادن است ، من سر کار هستم ، درست است؟ و به نظر می رسد که او هرگز خانه را ترک نکرده است."

سرگئی پتروویچ جلسه را با تصمیم اخراج اولگ ایوانوویچ به پایان رساند. او آخرین فرصت را برای اولگا سرگئنا و دیمیتری اولگوویچ به دست آورد تا بتوانند به توافق برسند و روابط را بهبود بخشند. توافق بر سر یک برنامه اقدام مشترک و اگر این اتفاق نیفتد ، آنها نیز اخراج خواهند شد. اوگنی دمیتریویچ درخواست کرد که به روزرسانی تجهیزات را آغاز کرده و یک مدیر تولید جدید پیدا کند.

و با ایده دعوت از همسرش به رستوران به خانه رفت. در آنجا به او پیشنهاد خرید ماشین بدهید و پدرشوهر را تنها بگذارید. راه می رفت و متوجه لبخندش نمی شد …

از Uv دیمیتری لنگرن ، درمانگر گشتالت