2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
کودکان اغلب با بینش و توانایی خود در احساس ظریف ترین تغییرات در خلق و خوی من را غافلگیر می کنند. آنها جهان را مانند یک اسفنج جذب می کنند و از طریق افراد اطراف خود ، در وهله اول ، از آن مطلع می شوند. کودکان بازتابی از والدین ، ترجمه ای از حالت و نگرش درونی آنها هستند. بنابراین ، یک جمله گیج کننده کامل از سریال "من نمی فهمم او در چه کسی اینقدر بی ادب است!" معمولاً لبخند درونی به من می زند
یک بار به یکی از دوستان خوبم پاداشی در قالب پسر چهار ساله همکار اهدا شد: این زوج برای استراحت در یک کلوپ شبانه رفتند و از کارمند مهربان خواسته شد تا از بچه مراقبت کند. آنها همه چیزهایی را که ممکن است نیاز داشته باشند با خود آورده اند: از اسباب بازی های مورد علاقه خود و ده ها گزینه برای تغییر لباس گرفته تا چندین دسته تنقلات. پسر فوراً احساس کرد که در خانه است: عمه های کوچک آشنا او را خیلی اذیت نکردند. او با اطمینان فنجان های سرامیکی قهوه از کشورهای مختلف را که روی میز شیشه ای چسبانده بودند ، به قفسه ها نگاه کرد. سپس یک دوست متحرک دوستش را برداشت و شروع به کوبیدن به دیوار کرد. پاسخ به اظهار نظر ملایم "ساشا ، شما نمی توانید این کار را انجام دهید زیرا …" غیر منتظره بود. او با دقت و تقریباً با یک لبخند شوم (کلمه افتخار !!) در چشمان دوستم نگاه کرد ، پس از آن او به اصطلاح خود را بیرون داد و سپس نام مشترک ما "موزنا" شد. و همچنان تلفن را روی میز می کوبید …
چند ماه بعد به طور اتفاقی در یک مرکز خرید بزرگ با والدینم ملاقات کردم. تصویر تقریباً مشابه بود: ساشا در حال پرتاب سنگ به زمین بازی بود و به شدت سرگرم می شد ، مادرش تقریباً با ناامیدی وانمود می کرد که سعی می کند با فریاد "خوب ، چگونه است! او دیگر گوش نمی دهد!" با این حال ، پدر تقریباً با افتخار به کودک نگاه کرد و اطمینان داد که زندگی برای پسرش بسیار راحت تر از او خواهد بود. زیرا تکبر شادی دوم است.
منظور من این است. اغلب اوقات ، تربیت توسط یک فرد بزرگسال انجام نمی شود ، بلکه توسط یک کودک درونی مورد ستایش (کم تغذیه ، بی محبت) انجام می شود. با رسیدن به قدرت تربیت ، چنین کودک محروم و بزرگسال تصمیم می گیرد علیه والدین داخلی قیام کند. او با تمام وجود به پاداش فرزندان خود می پردازد و همه چیزهایی را که خود در دوران کودکی فاقد آن بود ، پاداش می دهد ، بنابراین کمبودهای خود را جبران می کند.
بله ، برای ساشا آسان است که در آینده بر موانع غلبه کند ، زیرا چنین واژه ای - یک مانع - ممکن است به سادگی در واژگان وی ظاهر نشود. مفهوم "نه" فقط با شنیده ها برایش آشنا خواهد بود. محدودیت های مجاز کاملاً مبهم می شود. بله ، زندگی برای او بسیار ساده تر از پدرش خواهد بود. اما جامعه شناسان نیز به راحتی و آزادانه بدون وجدان و ممنوعیت های داخلی زندگی می کنند. فقط خواسته ها و غرایز خود شماست. آزادی آنها حتی با آزادی همسایه محدود نمی شود. آنها فقط آنچه را که می خواهند انجام می دهند.
و بله ، شاید در پرتو مدرنیته ، این ویژگی برای ایجاد شغل و دستیابی به اهداف تقریباً ضروری به نظر برسد. با این حال ، در پشت تمایل وسواسی برای جبران پیچیدگی های خود در کودکان ، توجه به اغراق بسیار دشوار است: روبات ها و رایانه ها نیز برای انجام وظایف محوله در نظر گرفته شده اند ، اما آنها فقط نمی دانند چگونه احساس کنند و همدلی کنند. آیا آن آینده اینقدر کامل است چنین والدینی سعی می کنند به فرزند خود تحمیل کنند؟..
توصیه شده:
پیامدهای تربیت سخت (اقتدارگرا)
نویسنده: اکاترینا اوکسانن نظم و انضباط شدید ، تعداد زیادی ممنوعیت و موضوعات "برای بحث" بسته شده است ، کنترل مداوم - آموزش اقتدارگرا به این شکل است. اگر شخصی در چنین سیستمی رشد کند ، سه راه برای توسعه دارد: عصیان ، اطاعت منفعلانه یا اعتراض داخلی با اطاعت بیرونی.
چگونه فرزند شاد تربیت کنیم. دستورالعمل ها
بسیاری از والدین می خواهند فرزند خود را موفق ببینند و برای این کار به معنای واقعی کلمه تا آنجا که ممکن است برنامه ریزی می کنند: از مدارس ابتدایی تا دانشگاه آینده. و این در حالی است که کودک با خوشحالی بشقاب فرنی را روی زمین می کوبد. تعداد بسیار کمی برای هدف شاد کردن کودک در نظر گرفته شده است.
نحوه تربیت کودک با اعتماد به نفس بیشتر: 12 نکته روانشناس
گاهی اوقات ، برای تصمیم گیری در مورد تغییرات شدید ، تصمیم گیری دشوار ، اعتماد به نفس نداریم. و همه به این دلیل که از کودکی ما از شکست و احتمال ناامید کردن کسی می ترسیم. بنابراین ، اگر می خواهید فرزندان شما با این مسئله روبرو نشوند ، توصیه های روانشناس کارل پیکارت را در مورد نحوه تربیت فرزند با اعتماد به نفس بخوانید.
کودکان نیازی به تربیت ندارند ، شما باید با آنها ارتباط برقرار کنید
"کودکان نیازی به تربیت ندارند ، شما باید با آنها ارتباط برقرار کنید" - من این عبارت را در یک مقاله خواندم و بسیار دوست داشتم زیرا پر جنب و جوش و سبک است. تا آنجا که به خاطر دارم ، مادرم سعی کرد مرا آموزش دهد. او معتقد بود که وظیفه اصلی او این بود که قوانین خاصی را در مورد ایمنی در زندگی به من القا کند ، مطمئن شود که همه کارها را به درستی انجام داده ام و اشتباهاتم را نشان دهد.
سه اشتباه در تربیت: چگونه قدرت مطلق را در کودک از بین نبریم
امروز من پیشنهاد می کنم در مورد اشتباهات رایج در والدین بحث کنم. افسوس که والدین و معلمان در موسسات پیش دبستانی و مدرسه آنها را قبول دارند. همه اینها ، البته ، کاملاً دیدگاه من در مورد مشکل است و شما می توانید با هر چیزی که در اینجا نوشته شده موافقت کرده و اعتراض کنید.