2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
بنابراین صبح ها ، به خاطر عادت ، چشمانم را باز می کنم ، مجموعه ای از اقدامات (یا بی تحرکی ها) را انجام می دهم و در شلوغی و شلوغی یک روز جدید فرو می روم.
برای چی؟
خوب ، بله ، من اهداف ، برنامه ها ، خواسته ها و غیره دارم. و غیره.
اما در نهایت همه آنها مرا به کجا می رسانند؟
پس از همه ، مهم نیست که من از "برنامه ریزی شده" چه چیزی به دست آورده ام ، همان سوال اجتناب ناپذیر است: "و بعد چه؟"
از این گذشته ، من حتی به طور قطعی نمی دانم که واقعاً چه احساسی خواهم داشت ، در نهایت به آنچه که می خواهم رسیدم. من فقط تصور می کنم که خوشحال خواهم شد ، فکر می کنم در مورد آن خواب می بینم.
اما نمی دانم.
و من از خودم ، از زندگی خود چه می دانم؟
اینکه من بدون اراده خود در این دنیا ظاهر شدم و آن را به همان شیوه ترک خواهم کرد.
این که من ، به طور کلی ، نمی توانم هیچ چیزی را در زندگی یا جهان اطرافم کنترل کنم. من فقط می توانم به نحوی بر چیزی تأثیر بگذارم و توهم خود را در مورد کنترل نسبی حفظ کنم.
پول ، فرزندان ، قدرت ، عاشق شدن ، خودشناسی ، لذت و غیره در این زمینه چه معنایی دارد؟
تمام آن چیزی که برای خودم می خواهم.
من بدون همه چیز ظاهر شدم و ناپدید می شوم و همه چیز را ترک می کنم.
پس چرا من اصلا هستم؟
اوج.
(من می خواهم در یک ترجمه بین خطی با پوزخند کنایه آمیزی کنم: "خوب ، خوب ، نویسنده ، پاسخ اصلی خود را به من بده - منظور چیست؟")
مکث…
و سکوت.
به نظر من پاسخ نهایی وجود ندارد و نمی تواند باشد.
جواب آخر است.
شاید پایان دنیا ، پایان زندگی.
زندگی یک فرایند ، حرکت ، جستجوها ، یافته ها و ناامیدی ها ، تأییدها و ردها ، امکان تغییر است.
حقیقت تغییر ناپذیر است ، و بنابراین ، شاید ، دیگر زندگی نیست.
خط پایین.
فقط می دانم که افرادی مثل من در کنار من زندگی می کنند.
برای من بی نهایت دور و غیرقابل درک در روند منحصر به فرد زندگی آنها.
برای من بسیار نزدیک و قابل درک در تنهایی آنها در مسیر زندگی ، بسیار شبیه به تنهایی خودم.
و اگر این "نزدیک" با مردم نبود ، زندگی من احتمالاً بی معنا تر می شد.
توصیه شده:
معنای زندگی در خود زندگی است
زمانی که من در موسسه تحصیل می کردم ، معلم بالینی و آسیب شناسی روانی داشتیم ، که همیشه سعی می کرد نه تنها یک نظریه خشک ، بلکه برخی از دانش به ظاهر انتزاعی را که می تواند برای ما در زندگی مفید باشد ارائه دهد. او یکی از این وظایف را "جستجوی پاسخ به س “ال"
چگونه می توان زندگی خود را زندگی کرد و نه یک زندگی دیگر یا درباره ارزشهای واقعی و اعمال شده
در جامعه ما ، الگوها و قواعدی به وضوح تعریف شده است که شما برای زندگی "نیاز" و رعایت آنها "نیاز" دارید. از کودکی به ما می گویند وقتی بزرگ شدیم باید چگونه باشیم ، آنها اغلب تصمیم می گیرند که باید چه کار کنیم ، در کدام دانشگاه وارد شویم ، چه نوع منتخبی را در کنار ما می بینند ، به طور کلی سنی پذیرفته شده است حق داشتن فرزندان و این نیز تا حدی وظیفه است - مشاغل ایجاد کنید ، خانواده و فرزندان داشته باشید.
معنای زندگی؟ زندگی کن ، فقط زندگی کن
نویسنده: واسیلاکی ایرینا حس زندگی چیست؟ سوالی که می خواهید پاسخ آن را بیابید. و پاسخ ، همانطور که بسیاری از مردم فکر می کنند ، باید تا حدودی غیر معمول باشد. یا یکی که هیچکس فکرش را نمی کرد. - شما هدفی دارید که به دنبال آن به خواسته خود می رسید ، - از یک نوجوان 16 ساله می پرسم.
چرا زندگی می کنم یا چگونه معنای زندگی شما را پیدا کنم؟
در اغلب موارد س situationsالاتی در مورد معنای زندگی مطرح می شود که افراد از چیزی راضی نیستند. اگر همه چیز مرتب باشد و طبق معمول پیش برود ، هیچ کس چنین س questionsالاتی نمی پرسد. این س ofال درباره معنای وجود زمانی مطرح می شود که شخص در وضعیت ناراحتی روانی عمیق یا بحران وجودی قرار دارد ، که ممکن است با بحران های زندگی همراه باشد - از دست دادن شغل ، طلاق ، تولد یا ترک خانواده.
درباره یافتن خود و معنای زندگی
من واقعاً آن را دوست دارم وقتی با داستانهای سبک درمانی در مورد زندگی ، در مورد معنا و نحوه عملکرد همه چیز در این جهان روبرو می شوم. پیشنهاد می کنم چنین خلاقیت دلپذیر و نوستالژیکی را توسط ایرینا اسکرابتسوا بخوانید. "در ابتدا شما متولد می شوید و اهمیتی نمی دهید.