2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
ما عادت کرده ایم: یک نفر - یک واقعیت. من واقعیت خودم را دارم و شوهرم هم واقعیت خودش را دارد. گاهی اوقات واقعیت های ما در هم تنیده می شود: صبحانه را با هم می خوریم ، به یوتیوب می رویم و دوچرخه هایمان را در خارج از شهر سوار می شویم. وقتی ناراحتم ، شانه هایم را می گیرد و شوخی می کند. لبخند می زنم و زمینه احساسی را تراز می کنم.
در بیشتر موارد ، مهم نیست که چقدر تاسف بار به نظر برسد ، واقعیت های عزیزان به ندرت با یکدیگر تلاقی می کنند. اتفاق می افتد که مادر مضطرب است - و او کاملاً با این اضطراب تنهاست. به هیچ وجه به این دلیل که هیچ فردی در اطراف او وجود ندارد که بتواند با آنها شریک باشد. واقعیت این است که به محض اینکه او شروع به ابراز نگرانی کرد ، بلافاصله یک کارمند خوش قلب پیدا می کند و مادرش را متقاعد می کند که او دوباره همه چیز را برنامه ریزی می کند: به گفته آنها ، هیچ جای نگرانی وجود ندارد. به جای پیوستن به واقعیت مادر ، جایی که اضطراب در حال حاضر حاکم است ، کارمند تصمیم می گیرد واقعیت مادر را نادیده بگیرد و نمی خواهد در دلسردی فرو رود.
این قابل درک است: کارمند واقعیت خاص خود را دارد ، جایی که پذیرفتن و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران ناراحت کننده ، نامناسب است و در واقع ، او به آن عادت ندارد. وقتی در کودکی شروع به پاره کردن و پرتاب کرد ، پدر فوراً او را عقب کشید: آنها می گویند چرا با آب جوش ادرار می کنید؟ مرد در حالی که شانه های خود را در واقعیت "اشتباه" و "غیرعادی" بالا انداخت ، حفظ کرد: "عصبانیت بد است". این نیز با این موارد همراه شد: کینه بد است. حسادت بد است. نشان دادن احساسات شما بد است. چنین فردی در تنش و ترس مداوم زندگی را پشت سر می گذارد ، زیرا احساسات اکنون دشمن او هستند و تنها راه غلبه بر دشمن سرکوب او ، سرکوب او است. بگذارید بنشیند و بیرون نزند.
هر از گاهی متوجه می شوم که چقدر از احساسات می ترسیم. به دلیل عدم تایید برخی از احساسات توسط والدین ، ما ترجیح می دهیم احساسات خود را محکم نگه داریم. زندگی از یک جریان به یک مبارزه تبدیل می شود: احساسات همچنان به وجود می آیند و هر بار ، هنگامی که بوجود می آیند ، وظیفه ما به زندان انداختن احساسات در یک گنجه تبدیل می شود. با گذشت زمان ، دسته زیادی از زندانیان احساسات در گنجه جمع می شوند و شروع به طراحی یک شورش می کنند. احساسات سرکوب شده توجه را به خود جلب می کنند و به عنوان بیماری های بدن ظاهر می شوند.
تنها دلیلی که نمی دانیم چگونه با واقعیت ذهنی شخص دیگر ارتباط برقرار کنیم این است که احساس می کنیم از هم جدا هستیم.
در مورد آن فکر کنید: طبق تعریف ، اگر احساس می کنیم از هم جدا شده ایم ، پس فرض می کنیم که دو دیدگاه وجود دارد: نظر من و نظر دیگران (با تشکر ، Cap!). در عین حال ، روابط با دیگران اساسی ترین نیاز ما است. بنابراین ، اگر روابط نیاز اساسی ما هستند (مهم نیست که چقدر تلاش می کنیم حصار سه متری در اطراف خود بسازیم) ، باید آنچه را که از درون دیگران به دست می آید با دقت فیلتر کنیم. ما فکر می کنیم احساسات دیگران مسری است. ما آنقدر وقت می گذرانیم که حتی کمی به خوشبختی نزدیک می شویم به طوری که به خطر افتادن این خرده های شادی بسیار خطرناک خواهد بود.
احساسات مسری هستند ، افراد با واقعیت های خود نیز مسری هستند. نتیجه این ارتباط با دیگران انزوای در واقعیت خود است.
ترس از احساسات (در وهله اول احساسات ما و احساسات دیگران - به عنوان مشتق) باعث می شود که ما به طور فزاینده ای از یکدیگر فاصله بگیریم. در نتیجه ، ما آنقدر در دنیای درونی خود ضربه خورده ایم که به جای شادی مورد نظر (که - چه طنزآمیز! - در وحدت است) ، شروع به خرد کردن خود می کنیم: ساعت ها ، هفته ها ، کل زندگی …
به خاطر دارید وقتی صحبت کردیم که چگونه احساسات سرکوب شده باعث بیماری می شوند؟ هر آنچه برای فرد صادق است برای گروه اجتماعی نیز صادق است. هر جامعه ، ملت ، جمعیت کره زمین شامل افراد است. اگر جریانهای مشخصی در آگاهی جمعی مردم حاکم باشد ، جهت این جریانها در صفحه مادی سیاره زمین نمایش داده می شود.آیا تعجب آور نیست که ویروس کرونا ، که به طور هماهنگ ترکیبی از انزوا و نیاز به وحدت است ، در یک دوره ناهماهنگی توده ای ، رقابت عمومی همه موجودات ، انجام شد؟
بیایید یکدیگر را به واقعیت خود دعوت کنیم! زمان آن فرا رسیده است که به یکدیگر بیاموزیم و بیاموزیم که احساسات دیگران را همانطور که هستند ، بدون فیلتر و تنظیمات اضافی بپذیریم و با واقعیت آنها به عنوان مهم ، حال و حال تعامل داشته باشیم.
امروز صبح اولین قدم را برداشتم: شوهرم از لغو پرواز تعطیلات ما ناراحت بود. به جای ناراحت شدن از او یا ریختن تمام شوخی های جهان بر سر او ، من تصمیم گرفتم وضعیت واقعی او را ببینم و موضوع را به او گفتم. گفتم: می بینم که ناراحت شدی. من گفتم: "ناراحت شدن اشکالی ندارد زیرا شما خیلی منتظر این موضوع بودید." او را در آغوش گرفتم بدون این که انتظار داشته باشم بلافاصله از جا بپرد ، خوشحال شود ، چه همسر فهمیده ای دارد و از خوشحالی بیرون می زند. و احساس کردم که به طرز غیرمعمول در این نزدیکی نور و آرام شده است.
توصیه شده:
یک ازدواج قوی بر اساس تنهایی بنا شده است
احساسات سالم بین همسران به این معنی است که هر یک از اعضای خانواده زمان و مکان خاص خود را دارند. اگر می خواهید با خودتان تنها باشید ، در گوشه های مختلف اتاق پراکنده شوید یا حتی خود را در آشپزخانه یا اتاق خواب ببندید ، این طبیعی است. یک زن و مرد ازدواج می کنند یا فقط زیر یک سقف زندگی می کنند.
استرس و اضطراب خود انزوا / چگونه در یک اپیدمی زنده بمانیم / خودتنظیمی و خود مدیریتی
اخیراً ، انگار دیروز ، به نظرم رسید که این موضوع برای افرادی که مشکلات سلامتی را تجربه می کنند مرتبط است. من شخصاً از این تکنیک ها برای مشتریانی استفاده می کنم که استرس آنها به دلایل پزشکی منع شده است ، بنابراین تلاش برای بررسی دلایل شرایط استرس زا می تواند منجر به تشدید بیماری های زمینه ای شود و تنها یک چیز باقی مانده است - آموزش خودآموزی تکنیک های تنظیم امروزه کل کشور (اگر نگوییم کل جهان) در وضعیتی از عدم قطعیت ، اضطراب و تنش غیرقابل کنترل قرار دارد که نمی توانیم بر علت
شرم یک اپیدمی در فرهنگ ماست
برن براون ، محقق که 5 سال گذشته را به پروژه ای برای تحقیق در زمینه ارتباطات بین فردی اختصاص داده است ، می گوید. او دریافت که مشکل اصلی در تعاملات اجتماعی آسیب پذیری و ناتوانی در پذیرش نقص خود است - تنها چیزی که ما را منحصر به فرد می کند . من ده سال اول کار خود را با مددکاران اجتماعی گذراندم:
تنهایی به عنوان منطقه راحتی رهایی از تنهایی
تنهایی به عنوان منطقه راحتی رهایی از تنهایی. یکی از دلایل تنهایی این است که تنهایی مناسب صاحبان آن است. برای یافتن یک زوج و ایجاد رابطه ، باید تلاش کنید ، و اغلب قابل توجه. و برای تنهایی نیازی نیست کاری انجام دهید! بنشین و کاری نکن. آیا خانواده می خواهید؟ - آره
تنهایی وجودی. انواع تنهایی
تنهایی وجودی نوعی اشتیاق است ، یک اضطراب روانی قوی همراه با غم و ملال که فرد به طور مداوم یا در دوره های خاصی از زندگی تجربه می کند. بیایید نگاه دقیق تری داشته باشیم - این حالت چیست ، چگونه تجربه می شود ، دلایل وقوع آن چیست؟ تنهایی دو نوع است - بیرونی و درونی.