چگونه می توان شخصیت مرزی را جبران کرد

تصویری: چگونه می توان شخصیت مرزی را جبران کرد

تصویری: چگونه می توان شخصیت مرزی را جبران کرد
تصویری: اختلال شخصیت دوقطبی و ناپایدار مرزی 2024, ممکن است
چگونه می توان شخصیت مرزی را جبران کرد
چگونه می توان شخصیت مرزی را جبران کرد
Anonim

اولین و مهمترین گام برای فرد مرزی این است که خود را بسیار عمیق مطالعه کند. شما می توانید از هر روشی که در دسترس دارید استفاده کنید - کتاب ، صدا ، ویدئو. یکی از ناکامی های مهم مرزبانان نداشتن اطلاعات کافی از زندگی است. اغلب این وضعیت مربوط به دوران کودکی است - کمی با کودک صحبت می شود. به همین دلیل است که جبران دانش از زندگی یک معیار مهم است. با این حال ، در اینجا شما باید یک نکته مهم را در نظر بگیرید - فرد مرزی باید قبل از هر چیز خود را بشناسد ، عمیق ترین احساسات و احساسات خود را مرتب کند.

این زمانی است که شما نمی توانید بدون روان درمانگر انجام دهید. چرا؟ درک آگاهی از خود بسیار دشوار است (برخی از تجربیات و احساسات شخصیت مرزی به سادگی سرکوب می شوند و به یک فرد خارجی نیاز است که آنچه را که واقعاً اتفاق می افتد توضیح دهد). علاوه بر این ، بسیاری از ساختار روان چنین افرادی با روابط انسانی مرتبط است (چیزی که فقط از طریق دیگران قابل جبران است - اعتماد ، امنیت ، پذیرش بی قید و شرط ، عشق). در واقع ، روان درمانی نوعی جایگزین مصنوعی برای عشق است ، اما با این وجود ، احساسات در روان درمانی واقعی ، واقعی و صادقانه است! گاهی اوقات استثنا وجود دارد ، اما چنین شرایطی بسیار نادر است.

کار کردن در دنیای واقعی با افراد واقعی که هیچ چیز را مدیون هیچکس نیستند ، به دلیل ترس از رها شدن ، و ترس از جذب شدن توسط شریک زندگی دشوار است. در این مورد ، درمانگر شخصیت ایمن تری است (از نظر اخلاقی ، او موظف است از حمایت روانی برای مراجعه کننده ، برای محافظت از مرزهای درمان استفاده کند). بر این اساس ، می توانید به یک روان درمانگر اعتماد کنید ، ترس خود را از نزدیک شدن ، فاصله و غیره با او کار کنید. با این حال ، انتخاب درمانگر باید بسیار جدی گرفته شود.

بنابراین چرا درمانگر اینقدر مستقیم به خط مرزی اهمیت دارد؟ بدون این ، افرادی که دارای روانی محدود هستند ، دیگران را به اندازه کافی خوب ، به اندازه کافی دوست نداشتن ، به اندازه کافی صادقانه و خطرناک درک نمی کنند (به عبارت دیگر ، اغلب در پیش از انکار رد می شود - قبل از اینکه شما مرا ترک کنید ، شما را ترک می کنم.) در عین حال ، احساس "من در حال ترک شدن هستم" از درون آگاهی شخصیت مرزی سرچشمه می گیرد. در عمل چگونه به نظر می رسد؟ آنها لزوماً مرا ترک نخواهند کرد ، اما اگر من فردی مرزنشین باشم ، سیگنال های خاصی را در رفتار یک فرد به عنوان تماس با ما تهدید می کنم ، بنابراین در صورتی که اولین قدم را بردارم تا در نهایت آنقدر دردناک نباشم.

خودت چیکار میتونی بکنی؟

1. "خودتان را متزلزل کنید" و سعی کنید به رابطه خود با شریک زندگی خود کمتر احساسی ، هوشیار و هوشمندانه نگاه کنید. از خود س aالی بپرسید - چه احساساتی در شخص دیگر بیش از حد بر شما تأثیر می گذارد یا برعکس ، باعث می شود او را رد کنید؟ در اینجا مهم است که احساسات واقعی خود را درک کنید ، به همین دلیل رابطه خود را با شریک خود قطع می کنید. لطفاً توجه داشته باشید که خط مرزی نمای داخلی یک شی خوب را ندارد ، بنابراین ، این طرح به افراد دیگر نیز منتقل می شود.

2. با احساسات خود کار کنید. این موردی نیست که احساس مهمتر باشد. در یک شخصیت مرزی ، همه احساسات با هم مخلوط هستند و منشور ادراک از طریق خاطرات دوران کودکی بسیار قوی است (اغلب افرادی که دارای روانی مرزی هستند ، تمام ارتباطات و رویدادهای زندگی خود را از دوران کودکی به موقعیت ها تحمیل می کنند). افتادن مداوم در قیف ضربه نگرشی واقع بینانه نسبت به آنچه واقعاً اتفاق می افتد نیست ، بنابراین مهم است که با احساسات خود کار کنید و بتوانید آنها را در هنگام غلبه بر تأثیر مهار کنید.

3با اضطراب خود کنار بیایید - ریشه در احساس گناه ، شرم ، ترس و بسیاری از احساسات پیچیده دیگر دارد. این مهم است که بدانید وقتی اضطراب شما افزایش می یابد ، چه چیزی بوجود می آید ، چرا تنش بیش از حد افزایش می یابد. سعی کنید از چنین مواردی جلوگیری کنید.

4. پرخاشگری در شخصیت مرزی قابل توجه است و در اینجا درک وضعیت خود از لحظه تحریک تا عصبانیت و خشم مهم است. یاد بگیرید که پرخاشگری خود را نشان ندهید. خط مرزی در این زمینه خوب عمل می کند - من 3 روز یا یک هفته سکوت می کنم و سپس او را نیز جایگزین می کنم! یاد بگیرید به جای این که احساسات خود را از بین ببرید ، با مردم صحبت کنید. یک نکته مهم دیگر - شما باید درک کنید که چرا صحبت کردن در مورد احساسات شما برای شما دشوار است (ترس از مجازات ، طرد شدن ، از بین بردن شیء دلبستگی و غیره).

5- با ترس های خود کنار بیایید. یک فرد ایمن پیدا کنید (بهترین گزینه یک روان درمانگر است ، اما گاهی اوقات گاوصندوق از هر نظر یک شیء محبت در شخص شوهر / همسر پیدا می کند) و یک مکان امن که در آن احساس می کنید در خانه هستید - دنج و راحت ، هیچ چیز آزار دهنده نیست شما.

6. همدلی خود را نسبت به افراد دیگر تقویت کنید. خط مرزی سطح پایینی از همدلی با وضعیت عاطفی دیگران دارد. خودخواهی خود را همزمان آموزش دهید. شما باید یاد بگیرید که خواسته های خود را بفهمید ، مطالبه کنید ، آن را از دیگران بخواهید ، اما در عین حال بفهمید در پاسخ به درخواست شما چه اتفاقی برای آنها می افتد. درک واقعیت را بیاموزید ، در خیالات خود زندگی نکنید. همدلی تنها زمانی ایجاد می شود که به نظرات دیگران ، درک آنها از واقعیت ، افکار علاقه داشته باشید و به طور کلی بازخورد دریافت کنید. در غیر این صورت ، همدلی بر اساس پیش بینی های خود فرد و برخی منشور اشتباه ادراک است.

درک خواسته های شما بسیار مهم است ، شاید این اساسی ترین معیار باشد. اگر بر این مهارت مسلط باشید ، تقریبا نصف پیروزی است. با درک نیازهای واقعی خود ، می توانید آنها را به صورت شفاهی بیان کنید (من اکنون باید با شما صحبت کنم ، از من حمایت کنید ، به من توصیه کنید و غیره). سعی کنید آشنایان و دوستان خود را به دسته هایی تقسیم کنید - می توانید از کسی راهنمایی بخواهید ، دیگری گریه و شکایت کنید ، با سوم فقط صحبت کردن کافی است ، و نفر چهارم می تواند از کمک واقعی (آوردن ، آوردن ، کمک و غیره) درخواست کند.) اگر بیاموزید که به طور سالم و بدون کمک درخواست کمک و حمایت کنید ، سپاسگزار باشید و احساس تحقیر نکنید ، این به شما کمک می کند تا در زندگی موفق تر شوید و آرامش روانی خود را به ارمغان بیاورید. با این حال ، ما اغلب درخواست کمک نمی کنیم و این فقط در مورد مرزها صدق نمی کند!

برای افرادی که دارای نوع روانی مرزی هستند ، به دلیل نمایش ناکافی یک شیء دلبستگی داخلی خوب ، به ویژه مهم است که در حلقه دوستان ، خویشاوندان و آشنایان خود فردی داشته باشید که می توانید از او بخواهید و از او استفاده کنید ، تکیه. مهارت درخواست و پذیرش کمک ، یادگیری ، یادگیری و یادگیری است. شما نباید از امتناع بترسید ، راحت تر به آنها واکنش نشان دهید ، موقعیت را از زوایای مختلف تجزیه و تحلیل کنید و در نظر بگیرید ، دلیل امتناع را به فرزند درونی خود توضیح دهید ("شما به دلیل بد بودن خود رد شده اید ، نه به خاطر نفرت! شما رد نمی شوند! آیا می توانم به شما کمک کنم! "). حتماً همه شرایط را برای خود روشن کنید: "چرا نمی توانی؟" ، "چرا اکنون از من امتناع می کنی؟" از قطع رابطه با افرادی که واقعاً قدر شما را نمی دانند ، نمی خواهند کمک کنند ، نمی خواهند مفید باشند نترسید. چنین افرادی فقط روان شما را آسیب می بینند. با این حال ، شما نباید از اولین بار ارتباط خود را با یک شخص متوقف کنید - سعی کنید رویکردی پیدا کنید ، از یک شخص به روش های مختلف و موارد مختلف بپرسید. اگر بی فایده بودن آن را در زندگی خود می بینید و رابطه بیشتر باعث درد می شود تا مثبت ، بهتر است بلافاصله آن را قطع کرده و رنج نکشید.در چنین مواردی ، روی تجربه منفی که به دست آورده اید متمرکز نشوید و به دنبال افرادی باشید که به شما کمک و پشتیبانی می کنند.

نکته مهم دیگر این است که شخصیت مرزی با شکست های مکرر از روابط مشخص می شود که دقیقاً بر اساس ضربه عمیق دلبستگی ، پوچی ، عدم احساس نوعی ارتباط خوب با شیء داخلی دلبستگی رخ می دهد. خود را برای این کار سرزنش نکنید ، این رفتار به دلیل تربیت ، دوران کودکی و هدف مادر است. حتماً تجزیه و تحلیل کنید که چرا در آن لحظه به هم خوردید ، چه چیزی در رابطه بیش از حد متشنج شد و نتوانستید از این شرایط عبور کنید. گاهی اوقات شخص خاصی می تواند به شما توصیه کند ، اما نمی تواند اشک و کنسول را پاک کند ، و شما نمی توانید از چنین رفتاری جان سالم به در ببرید و آن را به طور کامل رد کنید ، اگرچه می توانید از اولین منبع استفاده کنید. علاوه بر این ، ایجاد یک منیت مشاهده کننده مهم است که به شما امکان می دهد در لحظه افتادن در قیف ضربه از احساسات احساسی جدا شوید.

همه این نکات کاملاً جهانی هستند و می توانند نه تنها به شخصیت مرزی ، بلکه به افرادی که دارای سطح عمیقی از روان رنجوری روان هستند ، کمک کنند ، که به طور دوره ای به خط مرزی تجزیه می شود. در مقطعی ، همه ما می توانیم به مرزبانان نفوذ کنیم ، همه ما تأثیراتی داریم - زندگی دشوار است و همیشه نمی توان در برابر استرس مقاومت کرد.

توصیه شده: