دام تساوی برای کودکان و بزرگسالان

تصویری: دام تساوی برای کودکان و بزرگسالان

تصویری: دام تساوی برای کودکان و بزرگسالان
تصویری: سوگ و مراحل سوگ در كودكان و بزرگسالان 2024, ممکن است
دام تساوی برای کودکان و بزرگسالان
دام تساوی برای کودکان و بزرگسالان
Anonim

اخیراً فکر می کنم که ایده برخورد برابر با کودکان یک شوخی بی رحمانه است. او با درستی کلی پیام - توجه ، احترام ، تمایل به مذاکره ، بر سر یک نکته ظریف می افتد - کودکان در واقع با بزرگسالان بسیار متفاوت هستند. و از نظر میزان وابستگی و از همه مهمتر اینکه چگونه مغز آنها توسعه یافته و نحوه تفکر آنها چگونه است.

من بارها مشاهده کرده ام که چگونه والدین برخی از چیزهایی را که برای بزرگسالان آسان است ، اما به دلیل سن آنها برای کودکان قابل دسترسی نیست ، از کودکان خردسال درخواست می کنند. به عنوان مثال - صبر (خوب ، چه چیزی ناله می کنید ، ما فقط 5 دقیقه رانندگی می کنیم) ، توانایی کنترل احساسات (گریه نکنید ، فریاد نزنید ، دمدمی مزاج نباشید) ، توانایی پیش بینی برخی موقعیت ها و اجتناب از آنها (چرا فکر نمی کردید که …) ، توانایی حفظ سر توافق و رعایت آنها (چرا دوباره این کار را انجام می دهید ، برای شما توضیح دادم).

مغز ما را می توان تقریباً به سه بلوک بزرگ تقسیم کرد - اینها عبارتند از:

1) مغز خزنده ، قدیمی ترین بخش مغز ، که عمدتا مسئول عملکردهای بیولوژیکی است - تنفس ، ضربان قلب ، گردش خون و غیره.

2) سیستم لیمبیک - مسئول کار اندام های داخلی ، خواب و حافظه است ، اما در درجه اول برای فرایندهای احساسی که ناخودآگاه هستند.

3) قشر مخ. او مسئول آگاهی ، تفکر منطقی ، برنامه ریزی ما است.

(سقوط - فروپاشی)

در انسانها ، هر سه قسمت مغز به این ترتیب رشد کرده و بالغ می شوند. کودکی با مغز خزنده ای که از قبل تشکیل شده است ، با سیستم لیمبیک تا حدی شکل گرفته و با قشر مغزی بسیار "ناتمام" به این دنیا می آید.

در چند سال اول زندگی ، نواحی مغز مرتبط با عملکردهای اساسی به سرعت تغییر می کند. در سن 4 سالگی ، مناطق مسئول احساس و مهارتهای حرکتی عمومی تقریباً به طور کامل توسعه یافته اند. تا 3-4 سالگی ، کودک در درک و تحکیم من خود راه زیادی را طی می کند و تنها پس از آن همدلی در کودکان ظاهر می شود - توانایی قرار دادن خود به جای دیگری و درک احساسات او. همراه با شکل گیری همدلی ، احساس شرم به عنوان تنظیم کننده رفتار ظاهر می شود.

در سن 6 سالگی ، ناحیه مغز مسئول گفتار نابالغ است ، اما در کودکان تا 10 سالگی به سرعت در حال توسعه است. این بدان معناست که علیرغم مهارت گفتار ، کودکان همیشه قادر به توضیح یا بیان هرگونه فکر نیستند. نواحی قشر پیش پیشانی مسئول تفکر انتزاعی ، توانایی تفکر منطقی و بلوغ عاطفی هنوز توسعه نیافته است. بنابراین ، درک مقدار زیادی از اطلاعات برای کودکان خردسال دشوار است و هنگامی که به آنها انتخاب بیش از حد پیشنهاد می شود ، کودکان دچار عصبانیت می شوند. همچنین ، به دلیل توسعه نیافتگی قشر پیش پیشانی در کودکان ، هیجان فرآیندهای احساسی اغلب بر مهار آنها غلبه می کند ، به این معنی که کودکان اغلب نمی توانند متوقف شوند ، آنها دمدمی مزاج ، خواستار و کاملاً غیر منطقی هستند.

در سن 9 سالگی ، لوب های آهیانه ای مغز شروع به بلوغ می کنند. توسعه آنها به کودکان اجازه می دهد تا بر مهارت های ریاضی و هندسه مسلط شوند. سرعت یادگیری در این سن بسیار زیاد است. در این سن است که کودکان توجه و دقیق می شوند ، قادرند بسیاری از قوانین کوچک را به خاطر بسپارند و از آنها پیروی کنند.

در سن 13 سالگی ، قشر پیش پیشانی ، که یکی از آخرین قسمت ها در مناطق مغز است ، بالغ می شود. تا زمانی که کودک رشد نکند ، توانایی ارزیابی مناسب ریسک یا برنامه ریزی بلند مدت را ندارد.

احساسات - در اعماق سیستم لیمبیک ، توانایی تجربه آگاهانه احساسات رشد می کند. اما این قشر توسط قشر پیش پیشانی ، که در توسعه عقب مانده است ، مهار نمی شود. به همین دلیل است که نوجوانان در همان زمان بسیار احساسی هستند و اغلب مهار احساسات خود را بسیار مشکل می دانند.

منطق - در این سن ، لوب های آهیانه ای که مسئول هوش و توانایی های تحلیلی کودک هستند ، به سرعت رشد می کنند.

در سن 17-21 سالگی ، سرانجام مغز بالغ می شود و اکثر عملکردهای بزرگسالان در دسترس او است.

البته ، بخش عظیمی از این پیشرفت به محیط و تربیت کودک بستگی دارد ، اما با این حال ، به نظرم می رسد که شناخت محدودیت های بیولوژیکی نقش بسیار مهمی ایفا می کند - این به این درک می رسد که کودک مقصر نیست ، اینکه عمدا کاری انجام نمی دهد ، بد تربیت نشده است. و سپس به جای احساس شرم از رفتار کودک یا شرمساری از خود به عنوان یک مربی بد و بر این اساس ، عصبانی ، مجازات و ناراحت شوید ، در عوض ، می توانید به سادگی درک کنید که محدودیت های طبیعی وجود دارد و به برخی از تظاهرات ناخوشایند مربوط می شود ، زیرا به عنوان مثال ، عصبانیت ، هوی و هوس ، با درک و همدردی.

توصیه شده: