در مورد ضربه

در مورد ضربه
در مورد ضربه
Anonim

یکی از چیزهایی که من در فرهنگ ما دوست ندارم این است که "اگر این اتفاق برای شما بیفتد ، تمام می شود". یعنی ، واقعاً سناریوهایی وجود دارد که پس از آن به نظر می رسد ادامه ای وجود ندارد.

آنها برای افراد مختلف متفاوت هستند - طلاق ، اخراج ، تجاوز ، از دست دادن تمام پول ، مرگ یک معشوق ، بیماری یا معلولیت جدی ، خیانت به یکی از اعضای خانواده.

برای من تا حدی مهم بود که برای خودم بیان کنم که تنها نقطه بعد از آن - همه چیز مرگ است.

بعد از مرگ ، نمی توانید غرق شوید ، بله.

اما قبل از اینکه زندگی من تمام شود ، هنوز تمام نشده بود.

بارها من چنین شرایطی را داشته ام وقتی می فهمید: لعنتی. اتفاق وحشتناکی برای من افتاده است.

برخی از مواردی که من با آنها کنار آمدم فقط نزدیکترین افراد می دانند.

و در این لحظات به خوبی فهمیدم که یک انتخاب دارم: اینکه آن را به عنوان چیزی وحشتناک بپذیرم که با آن زندگی غیرممکن است یا ادامه زندگی. من همیشه ادامه را انتخاب کرده ام.

و این همیشه یک چیز شگفت انگیز است وقتی ، بعد از کامل ترین جهنم ، ناگهان دوباره در یک کافی شاپ با یک فنجان قهوه می نشینید و صادقانه به شوخی دوست خود می خندید. یا وقتی در کنار یک مرد در کنار دریای شب قدم می زنید و احساس می کنید زنده ، شاد و خوشحال هستید.

و می دانید که شما خودتان این خوشبختی را به طور کامل با دستان خود جعل کرده اید - در آن روز ، وقتی با سینه ای سوراخ شده دراز کشیده اید ، به سختی می توانید نفس بکشید و فقط یک چیز را گفت: "من تسلیم نمی شوم. اینطور به پایان نمی رسد. " و او خود را مجبور به درمان کرد ، بلند شد ، راه رفت ، سپس به پزشک و روان درمانگر آمد و همه چیز را از نو آموخت - دست زدن به مردم ، صحبت کردن ، لبخند زدن.

بدون این هیچ اتفاقی نمی افتاد.

توصیه شده: