چگونه می توان کسی را که دوست ندارد یا احترام نمی گذارد برای همیشه فراموش کرد؟

تصویری: چگونه می توان کسی را که دوست ندارد یا احترام نمی گذارد برای همیشه فراموش کرد؟

تصویری: چگونه می توان کسی را که دوست ندارد یا احترام نمی گذارد برای همیشه فراموش کرد؟
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, ممکن است
چگونه می توان کسی را که دوست ندارد یا احترام نمی گذارد برای همیشه فراموش کرد؟
چگونه می توان کسی را که دوست ندارد یا احترام نمی گذارد برای همیشه فراموش کرد؟
Anonim

شما تصمیم گرفته اید شریک خود را نبخشید و سعی می کنید او را فراموش کنید. چگونه می توان این کار را انجام داد؟

اولین و بسیار مهم این است که تبدیل به فردی شوید که به شما اجازه نمی دهد با کسی ارتباط داشته باشید که برای او ارزش قائل نیست یا به او احترام نمی گذارد (برای این منظور بیاموزید که برای خود ارزش قائل شوید). درک کنید که این خوب یا بد بودن کسی نیست (به عنوان یک قاعده ، در چنین مواردی ، همه ما تمایل داریم که شریک خود را شیطانی کنیم). شاید ، در اعماق وجود شما ، هنوز یک بارقه امیدی به مهربانی و گرمی او نسبت به شما دارید ، اما این امید را رها کنید. تصمیم باید محکم باشد - شما فردی هستید که احترام ، گرمی ، حمایت ، رابطه دلپذیر می خواهید ، و این تصمیم گرفته شده است. شریک زندگی شما ممکن است به دیگران احترام نگذارد ، اما شما باید به خود احترام بگذارید!

اغلب ، ما نمی توانیم شریک زندگی خود را فراموش کنیم ، ببخشیم و او را رها کنیم دقیقاً به دلیل احساس بی عدالتی ("خدا ، او با من بی انصافانه رفتار کرد ، مرا بی ارزش کرد ، احترام نگذاشت ، در گل لگد کرد ، اما من هنوز هم این احترام را از بین می برم او ، مرا قدردانی کن! ") ، و این سوال با وسواس در ذهنم می چرخد:" چه بلایی سر من آمده است؟ چرا با من اینطور رفتار می کنند؟ من قطعاً باید شرایط را تغییر دهم. " شما به جای به اشتراک گذاشتن آن با شریک خود ، سرزنش و مسئولیت را بر عهده خود می گیرید ، زیرا او نیز وظیفه خود را انجام داده است. شاید شما کار اشتباهی انجام داده اید. اگر چنین وضعیتی برای رابطه شما غیر معمول نیست ، باید به دنبال دلایلی باشید (در دوران کودکی به رفتار سرد و کاهش ارزش شخصیت مادر عادت کرده اید ، و اکنون این رابطه را هر بار در رابطه با شریک خود تکرار کنید ؛ بلافاصله به طور غریزی پیدا کنید شریکی که با او در نقش یک قربانی احساس خواهید کرد و به مبارزه برای یک گشتالت نامحدود ادامه می دهید). توجه داشته باشید که نیازی به اثبات هیچ چیزی به کسی ندارید ، مهمترین چیز این است که خودتان را بشناسید ، ارزش و احترام را بیاموزید ، سپس شریکی در کنار شما خواهد بود که قادر به همان احساسات متقابل است.

بیاموزید که در یک رابطه برای خود ارزش قائل شوید. وقتی به شما می گویند که شما یک فرد فوق العاده ، خوب ، جالب ، خوب ، زیبا هستید - قبول کنید! اگر غالباً خود را در یک رابطه تضعیف کننده می بینید ، باید روی آن کار کنید. گاهی اوقات وضعیت معکوس اتفاق می افتد - شما یک شریک معمولی پیدا کرده اید ، اما با گذشت زمان شروع به تحریک او می کنید تا خود را بی ارزش کند ، زیرا عادت کرده اید که خود را بی ارزش کنید ، نه احترام بگذارید ، نه قدردانی کنید. علاوه بر این ، موقعیت فداکاری شما در شریک زندگی شما پاسخ سادیستی را تداعی می کند و شما همیشه خود را در مثلث مشروط کارپمن می بینید.

سعی کنید پاسخی برای این سوال پیدا کنید "چرا این شریک برای من مناسب نیست؟" (و به هیچ وجه برعکس!). این امر به شدت دیدگاه شما را تغییر خواهد داد. سعی کنید از یک تکنیک ساده استفاده کنید - دو برگه بردارید ، در یکی از آنها نکات مثبت را بنویسید ، و در قسمت دوم معایب رابطه خود را. سپس به هر مورد در مقیاس 1 تا 5 امتیاز دهید (چقدر برای شما ارزشمند و مهم است). به عنوان یک قاعده ، جنبه های منفی زیادی وجود دارد ، اما مهم این است که به رابطه خود نگاه واقعی داشته باشید ، و نه در یک نگاه گذشته نگر ، وقتی همه چیز در اطراف شما صورتی و کرکی به نظر می رسد (ما با دست راه می رفتیم ، می بوسیدیم ، خیلی خوب است - اما شما این را در نظر نمی گیرید که سه ماه از رابطه شما ، شب ها رنج می برید و گریه می کنید). به طور دوره ای لیست منفی را مرور کنید. این مهم است که در درون خود نیز انتخاب کنید ، زیرا دقیقاً وقتی طرف مقابل رابطه را قطع می کند ، عذاب می کشید. گویی انتخاب شما نیست ، اما باید با آن موافقت کنید. با این حال ، در واقع ، در جایی در درون آگاهی شما ، ناخودآگاه شما نیز تصمیم به قطع رابطه گرفته است ، بنابراین این س yourselfال را از خود بپرسید: "چه چیزی مناسب شما نبود؟ چه چیز بدی بود و بر جدایی تأثیر گذاشت؟"

مسئولیت انتخاب خود را پس بگیرید ، زیرا این نیز با شماست! حتی ممکن است بتوانید این کار را آگاهانه انجام دهید.بسیار مهم است که به طور معمول با شریک خود خداحافظی کنید - بنشینید و آرام صحبت کنید ، در مورد رابطه خود بحث کنید و با هم به این نتیجه برسید که در یک زوج ناراحت هستید.

به دنبال راه هایی برای غرق شدن در انتخاب ناخودآگاه خود باشید ، با آن کنار بیایید ، با ناخودآگاه خود صحبت کنید (چرا در کنار آن شریک احساس ناراحتی کردید؟). شاید این قسمت وابسته متقابل است که از رابطه می ترسد ، سپس به جلسات روان درمانی نیاز دارید (هرچه به شریک زندگی خود نزدیک شوید ، بیشتر می ترسید و او را دور می کنید). ریشه مشکل ترس از ادغام ، جذب ، از دست دادن خود است ، زیرا در اصل ، این رابطه بسیار دردناک است و شما از طریق درد بسیاری را درک می کنید ، سپس همه اینها شما را دور می کند و سپس ناخودآگاه مرتکب می شوید. اقداماتی که شریک شما را دور می کند و او می رود. در نتیجه ، به نظر می رسد که شخص شما را ترک کرده است ، اما این همیشه یک تصمیم متقابل است ، حتی اگر هیچ چیز با صدای بلند گفته نشده باشد. اگر مدتی بعد از جدایی بتوانید با سابق خود صحبت کنید ، گشتالت را می بندید و متوجه می شوید که همه چیز برای شما خوب است ، گناه و مسئولیت شما وجود نداشت ، شما هیچ کار وحشتناکی انجام ندادید - شما فقط متفاوت هستید.

حتماً نتیجه گیری کنید - من دیگر نمی خواهم در رابطه ای باشم که مورد قدردانی ، محبت و احترام من قرار نگیرند! و سپس ، بر اساس این الزامات ، یک شریک را انتخاب کنید. فراموش کردن همسر سابق همیشه سخت و دردناک است ، اما روزی این لحظه ناخوشایند را تجربه خواهید کرد.

توصیه شده: