2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
در قلب مقاله یک داستان بسیار ساده وجود دارد:
- ملاقات کرد،
- عاشق شدن،
- امید داشت
- برنامه ریزی خورشیدی برای آینده ،
- در رویاهای رنگین کمان چیزی غیر زمینی و لزوماً خوشحال کشیدم …
و سپس ، ناگهان ، همه چیز به نحوی تغییر کرد ، اشتباه رفت ، خورشید با ابرها پوشانده شد ، رنگین کمان آب شد و به قطرات اشک باران تبدیل شد.
و در اصل ، مهم نیست به چه دلیلی این اتفاق افتاده است. شاید آنها در مورد شخصیت ها یا عشق به توافق نرسیدند ، یا این اتفاق نیفتاد. اما اینجا جایی است که بسیاری از مردم روح دارند و این درد می کند. درد می کند و لحظه ای رها نمی شود. و فقط یک فکر نگران است: چگونه می توان آن را طوری انجام داد که حداقل کمی آسان تر شود ، به طوری که شما قدرت کافی برای نفس کشیدن ، فقط زندگی کردن را دارید؟
زمان درمان می کند. شاید لازم نباشد کاری انجام دهید. روزی دکتر تایم زخم هایش را التیام می بخشد. در این میان ، شما فقط باید دروغ بگویید ، زیر بالش خود را به یاد داشته باشید ، به یاد داشته باشید ، برای خود متاسف باشید و به آن روز و ساعتی که همه اینها در زندگی شما اتفاق افتاده ، فحش دهید.
یا با جمع آوری قطعات قلب شکسته در مشت ، می توانید حداقل یک قدم به سوی آرامش روحی خود بردارید. نه ، نه شادی و نه شادی ، بلکه یک زندگی جدید ، با تجربه از دست دادن ، رویاهای برآورده نشده و عشق برآورده نشده. احتمالاً ، پس از همه - عشق. نه به رغم و نه به رغم ، بلکه برای خودتان ، به خاطر آینده خود!
اولین قدم دشوارترین مرحله است: درک و پذیرفتن اینکه این اتفاق افتاده است و مهم نیست چه کسی درست یا چه کسی اشتباه می کند. در زندگی شماست!
مرحله دوم وقت گیرترین و پر انرژی ترین است: کار با احساسات و خلق و خوی منفی. یک روز بدون حرکت!
مرحله سوم مطلوب ترین است: تثبیت نتیجه.
بنابراین. آغاز بقا. فقط برای خود یک ورق تقلب بنویسید: گذشته قابل بازگشت نیست … برای همیشه در خاطرات ما باقی می ماند. چیزی از حافظه پاک می شود ، چیزی از بین می رود ، اما درخشان ترین تجربیات سالها باقی می ماند. اما اکنون حال و آینده من برایم مهمتر است. بنابراین من ترک گذشته در گذشته و من هنوز به او فکر نمی کنم من در حال ساختن آینده جدید خود هستم و فقط وارد آن می شوم.
لحظه بعدی در راه بقا ، سازماندهی زندگی امروز شماست. در حال حاضر ، هنگامی که آنچه پر شده است ، اگر نه هر روز ، پس از آن روزهای زیادی گذشته است ، لازم است برای این زمان پر کننده جدیدی پیدا کنید. این لحظه مسئول ترین لحظه است و نباید به شانس واگذار شود. باید بنشینید و یک برنامه عملی درست روی یک تکه کاغذ تهیه کنید. ورق را می توان / باید با نقاشی تزئین کرد ، تصاویر را برش داد یا برچسب های روشن. چیزی شبیه یک پروژه کاری برای هفته ، ماه و شش ماه آینده زندگی. یعنی یک برنامه دقیق از کجا بروید ، چه کار کنید ، با اهداف و مقاصد هر روز. برای هر کار تکمیل شده - پاداش. چیزی که بسیار مورد علاقه و مورد نظر است)) باید توجه ویژه ای به مورد "اعمال و اعمال خوب" شود. این ممکن است شامل فعالیتهایی مانند تغذیه یک بچه گربه ولگرد ، کمک به مادربزرگ برای عبور از خیابان ، حمایت از شخصی و ، به عنوان مثال ، آموزش نحوه پرورش کاکتوس شکوفه دار ، داوطلب شدن در پناهگاه حیوانات ، یا به سادگی گرفتن سگ باشد. مراقبت از دیگران به قدرت روحی و جسمی زیادی نیاز دارد و هیچ وقت برای اغراق در تجربیات خود وجود ندارد!
فعالیت بدنی مشکلات خواب را برطرف می کند ، بنابراین بازدید از استودیو رقص ، سالن بدنسازی ، استخر یا بخش دفاع شخصی نیز خوش آمدید!
خواندن یا گوش دادن به کتاب های صوتی یک راه عالی برای پر کردن افکار خود با تجربیات شخصیت های کتاب است و نه پانصد نفر در مرور خاطرات خود. می توانید از دوستان خود بپرسید که چه کتابهایی بر افکار آنها تأثیر گذاشته است. فقط یک چیز: نباید ملودرام ، داستان عاشقانه و هیجان های روانی باشد. ادبیات سبک تر و خنثی تر مطلوب است ، برای مثال ، N. Leikin "خارج از کشور ما" ، T. Pratchett "نگهبانان ، نگهبانان" ، داستانهای M. Zoshchenko یا چیزی از نویسندگان مورد علاقه او.
در نهایت ، می توانید زمانی را برای فعالیت مورد علاقه خود تعیین کنید ، اگر قبلا چنین بود و تمام وقت به دلایل عینی به فردا موکول شد. کلاسهای کارشناسی ارشد ، درسهای آزمایشی ، عکاسی … در یک کلام ، شما باید مشاغل جدید ، غیر معمول و جالب را به زندگی معمول خود اضافه کنید. حتی وقتی منابع مالی محدود است ، راههای رایگان یا بودجه ای زیادی برای تنوع بخشیدن به زندگی شما وجود دارد.
یک نکته دیگر. در این مرحله ، شما باید ارتباط خود را با افرادی که مشکلات مشابهی دارند محدود کنید. چرا؟ شما یکدیگر را با تجربیات منفی خود آلوده خواهید کرد ، که به هیچ وجه برای ایجاد یک سیستم بقای منسجم مناسب نیست. این بدان معنا نیست که شما باید از چنین آشنایانی دوری کنید و از آنها پنهان شوید ، فقط صادقانه به آنها بگویید که یا با هم می خندید و گریه نمی کنید ، یا موقتاً ارتباط برقرار نمی کنید.
چنین رویکردی هوشیارانه و منظم برای سازماندهی زندگی شما به شما کمک می کند تا به سرعت از گذشته به زمان حال و در آینده به آینده تغییر دهید ، جایی که مطمئناً رویدادهای جدید و جالب زیادی در آنجا رخ خواهد داد.
و مرحله آخر. قبول کنید که گذشته قابل بازگشت نیست. برای درک اینکه خاطرات برای مدتی از بین می روند و نیازی به مبارزه با آنها نیست. مبارزه با خود زمانبرترین کار است. شما باید این تکنیک را به خود بیاموزید: با هر خاطره غم انگیز یا منفی ، شروع به بیان حکایات (حتی برای خودتان) کنید ، برای این کار باید آنها را حفظ کنید یا فقط یک مجموعه را با خود حمل کنید تا داستانهای خنده دار همیشه در دست شما باشد. برای افراد خلاق ، می توانید از تکنیک های موجود در آنها استفاده کنید: یک طرح از یک چشم انداز آفتابی تهیه کنید ، یک آهنگ خنده دار بخوانید ، از گربه های جنگنده عکس بگیرید و غیره. روانشناسان دریافته اند که پس از پنج تا هفت بار چنین تلاشی ، تغییر حالت به یک عادت تبدیل می شود.
یادگیری کنترل تنفس بسیار مهم است: تمرکز حواس خود را بر روند دم و بازدم ، نحوه عبور هوا به ریه ها ، صاف شدن آنها ، نحوه باز شدن قفسه سینه و راست شدن شانه ها متمرکز کنید. بازدم باید از طریق دهان بیشتر شود. به عنوان مثال ، از طریق بینی برای شمارش 1-2-3-4 ، حبس نفس و بازدم از طریق دهان برای شمارش 1-2-3-4-5-6-7-8. چندین حرکت تنفسی ، حدود پنج یا شش ، و تنش عضلانی از بین می رود و همراه با آن ، مغز با دریافت قسمت مناسب اکسیژن ، شروع به ایجاد افکار مثبت تر می کند.
معمولاً در عرض شش ماه ، وضعیت به حالت عادی برمی گردد. اگر حالت خلقی پایین همچنان ادامه داشته باشد ، خواب عادی نمی شود و افسردگی ادامه می یابد ، به احتمال زیاد بدون کمک یک متخصص نمی توانید انجام دهید. در این مورد ، روانشناس یک عملکرد پشتیبانی قوی ارائه می دهد که در دوستان و خانواده یافت نمی شود. اگرچه ، اگر تمام تلاش خود را بکنید ، دیگر منتظر معجزه نباشید و با دستان خود آن را بسازید ، جهان بار دیگر با رنگ های جدید می درخشد و مطمئناً ناامید نخواهد شد. آرام باشید ، شما قادر خواهید بود به روابط گذشته به گونه ای دیگر نگاه کنید و خود را بهتر بشناسید و اینکه چه نوع شخصی باید در اطراف شما باشد. نکته اصلی این است که رویدادها را مجبور نکنید ، در مراحل کوچک به زندگی بازگردید و از برنامه بحران خود عقب نشینی نکنید تا خواسته های لحظه ای را جلب کنید!
توصیه شده:
وسیله زنده ماندن آندروژنی
من آندروژنی را از نظر روانشناختی در نظر خواهم گرفت ، یعنی وجود ویژگی های مردانه و زنانه در شخصیت ، در شخصیت و رفتار فرد. مدتهاست که شناخته شده است که یک فرد از بدو تولد دوجنس گرا است. شخصیت در ابتدا شامل هر دو اصل مردانه و زنانه است ، فقط یکی از آنها غالب است و به میزان بیشتری بیان می شود ، دومی با تربیت و محیط سرکوب می شود.
افسردگی. چگونه در زمان زنده ماندن نمیریم
"من افسرده هستم". من فکر می کنم هر کس این کلمات را گفت و بارها آنها را از نزدیکان ، دوستان یا آشنایان خود شنید. این مفهوم برای توصیف احساسات و تجربیات کاملاً متفاوت استفاده می شود. افسردگی به هر دو بلوز ملایم و دوره های طولانی مدت خلق و خوی بد اشاره دارد.
زنده ماندن از دست دادن و جدا شدن
به تو اجازه می دهم به هر چهار بادی بروی … از ستارگان ملودی فراق شمال شرقی را به ارمغان آورد پرواز کن ، دوست من ، باشد که راهت روشن ، غربی ، شرقی ، شمالی و جنوبی باشد L. Chebotareva "عاشقانه چهار باد" آیا زندگی بدون جدایی و از دست دادن امکان پذیر است؟ ما ممکن است در خواب ببینیم که چنین بوده است ، اما هیچ سرنوشت انسانی وجود ندارد که از ضررها بگذرد.
طلاق زنده ماندن
فصلی از کتاب "دختر و صحرا" نوشته یولیا روبلووا . اکنون می خواهم در مورد سلولهایی که در آن زمان خود را در آن قفل می کنیم صحبت کنم. من تجربه خود را به اشتراک می گذارم ، شاید با شخص دیگری منطبق شود. حدود دو ماه پس از جدایی ، من به این نتیجه رسیدم که من در همه چیز مقصر هستم و به سرعت شروع به تبدیل شدن به یک دختر خوب کردم.
حسادت یا "ترس از زنده ماندن" ⠀؛
ما درباره حسادت زیاد شنیده ایم. معمولاً از افراد حسود به عنوان افرادی با عزت نفس پایین ، سلطه جو و کسانی که به دنبال مشکلی در جایی هستند که وجود ندارد ، صحبت می شود. گاهی اوقات این امر صادق است ، اما اغلب اوقات گفته ها درست نیستند. حالتهای مشابه حسادت می توانند ترس از دست دادن یک شی ، لنگر را در این جهان پنهان کنند و بر این اساس ، زنده نمانند.