2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
مادر و همسر - این کلمات بلافاصله ارتباط بسیار قطعی را تداعی می کنند. و برخی حتی به خانواده خود فکر کردند. در حقیقت ، یک زن ، تا حدی ، همیشه تمایل دارد نقش مادر را در رابطه با همسرش بازی کند ، در حالی که آشپزی می کند ، لباسشویی می کند و خانه را اداره می کند.
و به تدریج او به این نقش کشیده می شود و دیگر نمی تواند زندگی خود را بدون مراقبت از فرزند بزرگش - شوهرش - تصور کند. اما دوست داشتن مادر گناه است ، در عمق ناخودآگاه هر مرد عادی نشسته است. در عوض ، عشق او به همسرش در این مورد ، همانطور که به تدریج تبدیل به فرزندی و افلاطونی می شود.
این وضعیت به بهترین شکل بر زندگی صمیمی همسران تأثیر نمی گذارد. در حال حاضر چیزی مانع از بروز خود به خود ، طبیعی و آسان در رختخواب می شود. به خصوص وقتی که برای مثال ، همسر در مهمترین لحظه به شوهرش می گوید (مثل شوخی) که سقف آنها به سختی سفید شده است ، یا همسر جوراب خود را سر جایش قرار نداده است.
همسر باید به موقع به خود بیاید ، رفتار غیرمولد خود را درک کند و به سرعت به تصویر معمولی یک زن و همسر بازگردد. حتی با عناصری از هوی و هوس یک دختر کوچک ، یا یک دوز سالم از عوضی.
گاهی اوقات ، برای تجدیدنظر در رفتار خود با همسرش ، یک زن نیاز به فشار از بیرون دارد ، به اصطلاح "آویز جادویی". و چنین انگیزه ای می تواند ارتباط با روانشناس ، مشاوره (یک یا چند) باشد.
در هر صورت ، جو در خانواده ای که "مامان" از "پسرش" مراقبت می کند ، برای یک ازدواج عادی و کامل مناسب نیست. اگرچه ، در صورت تمایل ، می توانید جنبه های مثبتی را برای خود در چنین اتحادی ، هم برای مرد و هم برای زن پیدا کنید.
مراقبت ، راحتی در خانه ، هنوز کسی را اذیت نکرده است. نکته اصلی در اینجا این است که چگونه توجه خود را به شوهر خود جلب کنید: مزاحم ، به شکل سرپرستی ، یا گرمی و بدون مزاحمت بی مورد.
بنابراین ، زنان عزیز ، تحت کنترل مرد خود قرار نگیرید. یا این کار را سبک و طبیعی انجام دهید ، بدون اینکه بر اهمیت فوق العاده و ضرورت خود در خانه تأکید کنید.
نظر شما در مورد نقش زن و مادر در روابط خانوادگی چیست؟ آیا چنین زنانی را ملاقات کرده اید ، حتی اگر آنها تمیز و فوق مهماندار باشند؟
توصیه شده:
چگونه مردان اهمیت خود را در چشم یک همسر از دست می دهند
خانواده از قبل زندگی می کنند. شوهر سر کار می رود ، صادقانه پول را برای خانواده به ارمغان می آورد و صادقانه متقاعد شده است که تمام وظایف او تمام شده است. او در حل مسائل مهم برای خانواده ابتکار عمل نشان نمی دهد: تعمیر مسکن ، گسترش آن ، خرید آن (اگر خانه ای برای خود ندارد) ، گذراندن تعطیلات آخر هفته و تعطیلات ، مرخصی خانواده.
همسر نوشت: "من تو را دوست ندارم"
یک روز نامه ای از همسرم دریافت کردم. نه ، من به نقطه جغرافیایی دیگری نرفته ام ، گاهی اوقات زمانی که صحبت کردن به هیچ وجه آسان نیست برای یکدیگر می نویسیم. این نامه شامل کلمات زیر بود: "دوستت ندارم. شما خوب هستید و همه اینها ، به شما مربوط نیست ، من تازه فهمیدم که دوست ندارم و نمی توانم کاری در این مورد انجام دهم ، و مهمتر از همه ، من نمی خواهم.
مارک لوکاچ "همسر محبوب من در بیمارستان روانی"
وقتی برای اولین بار همسرم را دیدم که در محوطه دانشگاه جورج تاون قدم می زد ، احمقانه فریاد کشیدم Buongiourno Principessa! او ایتالیایی بود - برای من زرق و برق دار بود ، اما من نترس بودم و علاوه بر این ، تقریباً بلافاصله عاشق شدم. ما در یک خوابگاه تازه کار زندگی می کردیم.
همسر ایده آل - اندوه در خانواده
او آشپزی فوق العاده ای می کند ، ظاهر خوبی دارد (حتی برای خانم های خانه بیش از حد) ، یک لباس زیر زیبا می پوشد (توجه داشته باشید! این ست ، نه شورت و شلوارهای رنگی و دسته های مختلف) ، عصرها شوهر خود را ماساژ می دهد (و نه فقط او) ، با موقعیت زندگی شوهرش موافق است و از او در همه تلاش ها حمایت می کند.
اعتراف همسر "پسر مامان"
آیا می دانید چرا تصمیم گرفتم این داستان را به اشتراک بگذارم؟ واقعیت این است که ما دختران مسئول ظاهر شدن "پسران مادر" در جهان هستیم - مردان بالغی که از بازی های ویدئویی ، آبجو و تکیه بر حقوق بازنشستگی مادر بزرگ نشده اند. این داستان دو روز پیش توسط یکی از مشتریانم به من گفته شد.