بحران ها به عنوان یک زن و شوهر: بهتر است اجتناب شود یا زنده بماند؟

فهرست مطالب:

تصویری: بحران ها به عنوان یک زن و شوهر: بهتر است اجتناب شود یا زنده بماند؟

تصویری: بحران ها به عنوان یک زن و شوهر: بهتر است اجتناب شود یا زنده بماند؟
تصویری: ХОЧУ ЖИТЬ! I WANT TO LIVE! 2024, ممکن است
بحران ها به عنوان یک زن و شوهر: بهتر است اجتناب شود یا زنده بماند؟
بحران ها به عنوان یک زن و شوهر: بهتر است اجتناب شود یا زنده بماند؟
Anonim

دیدگاه سنتی درباره بحران ها در روابط این است که این وضعیت بد است ، بهتر است به هر طریقی از آنها دوری کنید. با این حال ، بحران یک شرط ضروری برای تحولات است ، و بدون تحولات هیچ توسعه ای از سیستم وجود ندارد. و بدون توسعه ، رکود و پوسیدگی ایجاد می شود.

بحران زمانی است که چیزی کهنه شده باید از بین برود و چیز جدیدی ظاهر شود. این خود بحران ها نیستند که برای زندگی زوجین خطرناک هستند ، بلکه ناتوانی در ملاقات با آنها ، اجتناب از آنها ، سکوت ، تلاش برای نادیده گرفتن است

در بحران ، البته ، اضطراب افزایش می یابد ، ترس از دست دادن تشدید می شود ، زیرا حالت جدید غیرقابل پیش بینی زیادی دارد و اگر حمایت داخلی کافی ، اعتماد به نفس و توانایی گفتگو ، صحبت کردن وجود نداشته باشد ، واقعاً دشوار است برای گذر از بحران

همه زوجین به هر طریقی مراحل و بحران های زیر را پشت سر می گذارند

اولین فرایند. عشق

در این مرحله ایده آل سازی طبیعی و ضروری شریک وجود دارد. عاشقان خود را نشان می دهند و دیگری را فقط از بهترین جنبه های شخصیتی خود می بینند. همه چیز ناخوشایند یا ناخوشایند در این مرحله ظاهر نمی شود ، یا مورد توجه قرار نمی گیرد ، یا عمدا قطع می شود. این زوج مملو از درخشان ترین امیدها و چشم اندازها هستند. چنین ایده آلی برای غلبه بر عدم قطعیت اولیه در رابطه مورد نیاز است ، و سپس "مانترا": "ما زیبا هستیم و موفق خواهیم شد" به غلبه بر اضطراب و جرات ایجاد روابط بیشتر کمک می کند.

فرایند دوم بروز تفاوتها

این زوج به تصمیمی برای ساختن آینده با هم می رسند. تصمیم "همه ما هستیم ، ما با هم هستیم" اضطراب عدم قطعیت را کاهش می دهد ، آرامش رخ می دهد ، نیازی به ایده آل و تلاش نیست و سایر جنبه های شخصیت شروع به ظاهر می کند: به طور معمول خودخواه ، به طور طبیعی انسان ، فردی ناراحت کننده. اولین بحران به این ترتیب آغاز می شود.

بحران: جدا شدن از توهمات در مورد ایده آل و دیدار با تفاوت ها

در مرحله عاشق شدن ، شباهت ها مهم بودند ، آنها آنقدر پرورش یافتند و اطمینان یافتند که تفاوت هایی که برای برخی از زوج ها ظاهر می شود یک شوک جدی است. شدت بحران و توانایی غلبه بر آن تا حد زیادی به توانایی زوجین در تجربه و پذیرش دیگری بودن طرف دیگر بستگی دارد. در غیاب چنین توانایی ، زن و شوهر می توانند ادغام خود را تقویت کنند ، نظر دیگری را متوقف کنند ، تمایل دیگران یا میل خود را به خاطر "ما با هم هستیم". یا به طریقی دیگر ، شروع به ریشه کن کردن تفاوت ها کنید: قسم خوردن ، تکرار کردن ، طرح مطالبات به یکدیگر. اما این ایده یکسان است: برای از بین بردن دو "من" گاهی اوقات بسیار متفاوت ما به خاطر "ما" ما.

خروج از بحران:

بازگشت به گذشته به مرحله ایده آل سازی ، امتناع از تجلی خود به خاطر روابط ، حمایت از تمرین تجلی خود در پرتو مناسب برای شریک زندگی.

قطع روابط با عبارت "من فکر کردم تو … و تو …!" یا "معلوم است که شما اینطور هستید!" ، و به دنبال آن ناامیدی طولانی یا کوتاهی در همه مردان (زنان) و روابط به همین ترتیب وجود دارد. درد و خشم ناشی از توهمات خرد شده وجود دارد.

پذیرش تفاوتها ، مطالعه آنها ، علاقه به آنها ، پرورش توانایی مقابله با احساسات منفی آنها: تحریک ، کینه ، عصبانیت ، حسادت ، که به عنوان واکنشی به تجلی تفاوتها بوجود می آید.

فرایند سوم. مظاهر انتظارات

در ابتدای رابطه ، همه انتظارات از یک شریک بر اساس این واقعیت است که ، به هر حال ، ما همچنان یک زن و شوهر هستیم. اما با ثبات این زوج ، انتظارات از یکدیگر افزایش می یابد. و این زمان بحران بعدی است.

بحران سرخوردگی انتظارات

انتظارات ناخودآگاه و آشکار از طرف دیگر منجر به نارضایتی دائمی ، رسوایی ها ، ادعاها ، و ندای ضمنی "تغییر برای من" یا فعالتر "هیچ ، من تو را بازسازی خواهم کرد" می کند. هر روان سالم با مقاومت در برابر هرگونه تلاش برای تغییر اجباری فرد ، که باعث شدیدترین سرخوردگی می شود ، واکنش نشان می دهد. به نظر می رسد هیچ کس نمی خواهد تغییر کند ، تحت انتظار دیگری تغییر کند.

خروج از بحران:

امتناع از خود به خاطر انتظارات دیگری ، بازگشت به مرحله ادغام ایده آل سازی.

رسوایی های مداوم ، نزاع ها ، ادعاها ، تهدیدها ، دستکاری ها ، اولتیماتوم ها که می تواند منجر به گسست شود.

برآوردن انتظارات از یکدیگر ، بیان آنها ، تصدیق آنها ، بحث و تدوین راهی برای مقابله با آنها. شاید ، این زوج برخی از این انتظارات را کاملاً داوطلبانه و بدون هیچ گونه "تغییر" دستکاری کننده تجسم می کنند و به دلیل عدم امکان تحقق آنها ، از برخی دیگر خودداری می کنند. اگر انتظارات بسیار مهم ، اما غیرقابل تحقق است ، می توانید بدون کلی گویی "همه مردان (زنان) اینطور هستند") جدا شوید و در حال حاضر آگاهانه به دنبال فردی باشید که بیشتر با ایده ها و ارزش های شما در رابطه با زندگی منطبق باشد. زن و شوهر.

فرایند چهارم. تجربه مشکلات ، مشکلات ، ضررها

تقریباً هیچ خانواده ای نمی تواند بدون مشکل روبرو شود. متولد می شوند ، یا برعکس ، متولد نمی شوند ، کودکان بیمار می شوند ، والدین در حال افزایش سن هستند ، تغییرات شغلی (از دست دادن) ، کمبود دوره ای منابع (تلاش ، زمان ، پول) ، بحران های مالی و سایر مشکلات در کشور وجود دارد. مشکلات بیرونی می تواند بحران جدی ایجاد کند.

بحران همدلی

برخی از خانواده ها ، در مواقع سخت ، متحد می شوند ، متحد می شوند ، بهترین ویژگی های همه اعضای خانواده را نشان می دهند و جامعه را تقویت می کنند. ناتوانی در برخورد با تجربیات خود و احساسات دیگری منجر به اتهامات متقابل ، تنهایی در مشکلات ، تغییر مسئولیت ، نارضایتی ، شکاف های درون خانوادگی ، حذف خود و کاهش ارزش احساسات و فرایندهای طرف مقابل می شود. این کار برای طرفین سخت است ، به خصوص این که در مشکلات به دنبال حمایت ، حمایت ، همدلی ، همدلی و درک هستید. بحران تجربه شده اغلب منجر به جدایی ، طلاق یا شکایات و ادعاهای جدی می شود ، که بعداً برای مدت طولانی به یاد می آید و زندگی را مسموم می کند.

خروج از بحران:

خانواده با پیروی از مسیر نفی مشکلات ، حل آنها با حذف تجربیات ، به مرحله ایده آل سازی و آمیختگی باز می گردند.

خانواده یا زوجی که می توانند همدلی کنند ، حمایت کنند ، بشنوند ، یکدیگر را درک کنند حتی در سختی ها ، قادر به تجمع و تقویت هستند و حتی از سخت ترین شرایط زندگی عبور می کنند.

اینها تنها بخشی از فرایندها و بحران های اصلی هستند. با گذشتن از هریک از آنها و باقی ماندن زوج یا خانواده ، همسران فقط پیوند را تقویت می کنند و این بدون فداکاری از طرف هریک از اعضای خانواده اتفاق می افتد ، یعنی بدون از دست دادن "من" فردی. خانواده ای که در مرحله ایده آل سازی تلفیقی گیر کرده اند دیر یا زود با یک بحران جهانی روبرو خواهند شد ، زیرا ممکن است در یک جفت زندگی کنند ، زیرا مدت طولانی "من" خود را از دست داده اند ، فقط در یک مرحله س questionال سوزان "چرا؟”ظهور خواهد کرد.

آنچه به شما امکان می دهد همه بحران های خانوادگی را پشت سر بگذارید آگاهی از اهمیت "من" شما ، اهمیت "من" شریک زندگی ما و ارزش این رابطه برای ما است. فرانکل را کمی بیان کنم: اگر می دانید "برای چه چیزی" می توانید هر "چگونه" را تحمل کنید.

ایرینا ملودیک

توصیه شده: