2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
دیدگاه سنتی درباره بحران ها در روابط این است که این وضعیت بد است ، بهتر است به هر طریقی از آنها دوری کنید. با این حال ، بحران یک شرط ضروری برای تحولات است ، و بدون تحولات هیچ توسعه ای از سیستم وجود ندارد. و بدون توسعه ، رکود و پوسیدگی ایجاد می شود.
بحران زمانی است که چیزی کهنه شده باید از بین برود و چیز جدیدی ظاهر شود. این خود بحران ها نیستند که برای زندگی زوجین خطرناک هستند ، بلکه ناتوانی در ملاقات با آنها ، اجتناب از آنها ، سکوت ، تلاش برای نادیده گرفتن است
در بحران ، البته ، اضطراب افزایش می یابد ، ترس از دست دادن تشدید می شود ، زیرا حالت جدید غیرقابل پیش بینی زیادی دارد و اگر حمایت داخلی کافی ، اعتماد به نفس و توانایی گفتگو ، صحبت کردن وجود نداشته باشد ، واقعاً دشوار است برای گذر از بحران
همه زوجین به هر طریقی مراحل و بحران های زیر را پشت سر می گذارند
اولین فرایند. عشق
در این مرحله ایده آل سازی طبیعی و ضروری شریک وجود دارد. عاشقان خود را نشان می دهند و دیگری را فقط از بهترین جنبه های شخصیتی خود می بینند. همه چیز ناخوشایند یا ناخوشایند در این مرحله ظاهر نمی شود ، یا مورد توجه قرار نمی گیرد ، یا عمدا قطع می شود. این زوج مملو از درخشان ترین امیدها و چشم اندازها هستند. چنین ایده آلی برای غلبه بر عدم قطعیت اولیه در رابطه مورد نیاز است ، و سپس "مانترا": "ما زیبا هستیم و موفق خواهیم شد" به غلبه بر اضطراب و جرات ایجاد روابط بیشتر کمک می کند.
فرایند دوم بروز تفاوتها
این زوج به تصمیمی برای ساختن آینده با هم می رسند. تصمیم "همه ما هستیم ، ما با هم هستیم" اضطراب عدم قطعیت را کاهش می دهد ، آرامش رخ می دهد ، نیازی به ایده آل و تلاش نیست و سایر جنبه های شخصیت شروع به ظاهر می کند: به طور معمول خودخواه ، به طور طبیعی انسان ، فردی ناراحت کننده. اولین بحران به این ترتیب آغاز می شود.
بحران: جدا شدن از توهمات در مورد ایده آل و دیدار با تفاوت ها
در مرحله عاشق شدن ، شباهت ها مهم بودند ، آنها آنقدر پرورش یافتند و اطمینان یافتند که تفاوت هایی که برای برخی از زوج ها ظاهر می شود یک شوک جدی است. شدت بحران و توانایی غلبه بر آن تا حد زیادی به توانایی زوجین در تجربه و پذیرش دیگری بودن طرف دیگر بستگی دارد. در غیاب چنین توانایی ، زن و شوهر می توانند ادغام خود را تقویت کنند ، نظر دیگری را متوقف کنند ، تمایل دیگران یا میل خود را به خاطر "ما با هم هستیم". یا به طریقی دیگر ، شروع به ریشه کن کردن تفاوت ها کنید: قسم خوردن ، تکرار کردن ، طرح مطالبات به یکدیگر. اما این ایده یکسان است: برای از بین بردن دو "من" گاهی اوقات بسیار متفاوت ما به خاطر "ما" ما.
خروج از بحران:
بازگشت به گذشته به مرحله ایده آل سازی ، امتناع از تجلی خود به خاطر روابط ، حمایت از تمرین تجلی خود در پرتو مناسب برای شریک زندگی.
قطع روابط با عبارت "من فکر کردم تو … و تو …!" یا "معلوم است که شما اینطور هستید!" ، و به دنبال آن ناامیدی طولانی یا کوتاهی در همه مردان (زنان) و روابط به همین ترتیب وجود دارد. درد و خشم ناشی از توهمات خرد شده وجود دارد.
پذیرش تفاوتها ، مطالعه آنها ، علاقه به آنها ، پرورش توانایی مقابله با احساسات منفی آنها: تحریک ، کینه ، عصبانیت ، حسادت ، که به عنوان واکنشی به تجلی تفاوتها بوجود می آید.
فرایند سوم. مظاهر انتظارات
در ابتدای رابطه ، همه انتظارات از یک شریک بر اساس این واقعیت است که ، به هر حال ، ما همچنان یک زن و شوهر هستیم. اما با ثبات این زوج ، انتظارات از یکدیگر افزایش می یابد. و این زمان بحران بعدی است.
بحران سرخوردگی انتظارات
انتظارات ناخودآگاه و آشکار از طرف دیگر منجر به نارضایتی دائمی ، رسوایی ها ، ادعاها ، و ندای ضمنی "تغییر برای من" یا فعالتر "هیچ ، من تو را بازسازی خواهم کرد" می کند. هر روان سالم با مقاومت در برابر هرگونه تلاش برای تغییر اجباری فرد ، که باعث شدیدترین سرخوردگی می شود ، واکنش نشان می دهد. به نظر می رسد هیچ کس نمی خواهد تغییر کند ، تحت انتظار دیگری تغییر کند.
خروج از بحران:
امتناع از خود به خاطر انتظارات دیگری ، بازگشت به مرحله ادغام ایده آل سازی.
رسوایی های مداوم ، نزاع ها ، ادعاها ، تهدیدها ، دستکاری ها ، اولتیماتوم ها که می تواند منجر به گسست شود.
برآوردن انتظارات از یکدیگر ، بیان آنها ، تصدیق آنها ، بحث و تدوین راهی برای مقابله با آنها. شاید ، این زوج برخی از این انتظارات را کاملاً داوطلبانه و بدون هیچ گونه "تغییر" دستکاری کننده تجسم می کنند و به دلیل عدم امکان تحقق آنها ، از برخی دیگر خودداری می کنند. اگر انتظارات بسیار مهم ، اما غیرقابل تحقق است ، می توانید بدون کلی گویی "همه مردان (زنان) اینطور هستند") جدا شوید و در حال حاضر آگاهانه به دنبال فردی باشید که بیشتر با ایده ها و ارزش های شما در رابطه با زندگی منطبق باشد. زن و شوهر.
فرایند چهارم. تجربه مشکلات ، مشکلات ، ضررها
تقریباً هیچ خانواده ای نمی تواند بدون مشکل روبرو شود. متولد می شوند ، یا برعکس ، متولد نمی شوند ، کودکان بیمار می شوند ، والدین در حال افزایش سن هستند ، تغییرات شغلی (از دست دادن) ، کمبود دوره ای منابع (تلاش ، زمان ، پول) ، بحران های مالی و سایر مشکلات در کشور وجود دارد. مشکلات بیرونی می تواند بحران جدی ایجاد کند.
بحران همدلی
برخی از خانواده ها ، در مواقع سخت ، متحد می شوند ، متحد می شوند ، بهترین ویژگی های همه اعضای خانواده را نشان می دهند و جامعه را تقویت می کنند. ناتوانی در برخورد با تجربیات خود و احساسات دیگری منجر به اتهامات متقابل ، تنهایی در مشکلات ، تغییر مسئولیت ، نارضایتی ، شکاف های درون خانوادگی ، حذف خود و کاهش ارزش احساسات و فرایندهای طرف مقابل می شود. این کار برای طرفین سخت است ، به خصوص این که در مشکلات به دنبال حمایت ، حمایت ، همدلی ، همدلی و درک هستید. بحران تجربه شده اغلب منجر به جدایی ، طلاق یا شکایات و ادعاهای جدی می شود ، که بعداً برای مدت طولانی به یاد می آید و زندگی را مسموم می کند.
خروج از بحران:
خانواده با پیروی از مسیر نفی مشکلات ، حل آنها با حذف تجربیات ، به مرحله ایده آل سازی و آمیختگی باز می گردند.
خانواده یا زوجی که می توانند همدلی کنند ، حمایت کنند ، بشنوند ، یکدیگر را درک کنند حتی در سختی ها ، قادر به تجمع و تقویت هستند و حتی از سخت ترین شرایط زندگی عبور می کنند.
اینها تنها بخشی از فرایندها و بحران های اصلی هستند. با گذشتن از هریک از آنها و باقی ماندن زوج یا خانواده ، همسران فقط پیوند را تقویت می کنند و این بدون فداکاری از طرف هریک از اعضای خانواده اتفاق می افتد ، یعنی بدون از دست دادن "من" فردی. خانواده ای که در مرحله ایده آل سازی تلفیقی گیر کرده اند دیر یا زود با یک بحران جهانی روبرو خواهند شد ، زیرا ممکن است در یک جفت زندگی کنند ، زیرا مدت طولانی "من" خود را از دست داده اند ، فقط در یک مرحله س questionال سوزان "چرا؟”ظهور خواهد کرد.
آنچه به شما امکان می دهد همه بحران های خانوادگی را پشت سر بگذارید آگاهی از اهمیت "من" شما ، اهمیت "من" شریک زندگی ما و ارزش این رابطه برای ما است. فرانکل را کمی بیان کنم: اگر می دانید "برای چه چیزی" می توانید هر "چگونه" را تحمل کنید.
ایرینا ملودیک
توصیه شده:
کار در مقابل شوهر یا کار + شوهر
من عاشق کار هستم ، اما چرا؟ و چرا شوهرم از کار من خوشش نمی آید؟ چه کسی / چه چیزی را باید دوست داشته باشم؟ - گاهی اوقات ما هم کتلت و هم مگس را با هم مخلوط می کنیم تا راه درست خروج از درگیری را پیدا کنیم ، داخلی یا خارجی. و اولین قدم به سمت خروج ، جدایی است و دادن جایگاه به هریک از آنها.
چگونه از عصبانیت با شوهر خود جلوگیری کنیم؟ من همیشه اذیت می شوم. شوهر عصبانی می شود
وقتی با شوهر آینده خود ملاقات کردم ، فوران های غیرقابل کنترل خشم ، نفرت نسبت به او ، عصبانیت و تمایل دائمی برای از بین بردن رابطه ما وجود داشت. گاهی اوقات من فقط می خواستم او را نابود کنم و نمی فهمیدم چه اتفاقی می افتد ، زیرا او با من خوب رفتار کرد و هیچ اشتباهی نکرد.
شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد. چرا؟ دلایلی که شوهر در رابطه جنسی پیشقدم نمی شود؟
شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد؟ برای شروع گفتگو ، من یک مثال از موقعیت مرد و نامه ای از ایمیل خود را به شما می دهم: اسکندر ، 41 ساله. تجربه ازدواج من 16 سال است ، همسرم ایرینا ، دو دختر در حال بزرگ شدن هستند. بسیاری از مردم به خانواده ما حسادت می کنند ، برای بسیاری ما یک نمونه واقعی هستیم.
زن در بحران است. انسان در بحران
افکار دوست داشتنی با صدای بلند: مردی که در یک بحران شخصی کار نمی کند ، بدهی دارد ، ماشین ها و اسباب بازی های دیگر خراب می شوند ، یک شیر آب در خانه جریان دارد و روی میز یک بطری ، به طور کلی ، به آرامی رنج می برد و رنج می برد ، خود مرد می میرد ، تنها و ناامید در زنی که در یک بحران شخصی قرار دارد ، کودکان دچار رنج و صدمه جبران ناپذیری از ترک ، طرد شدن می شوند ، در حالی که بخشی از رنج و ناامیدی مادر را در سطح ناخودآگاه جذب می کنند و این میراث را مانند ویروس از نسلی به نسل دیگر
بهتر است مردان از کدام زنان اجتناب کنند؟
رابطه بین زن و مرد همیشه یک فرایند پویا است ، در حالی که جهت و کامل رشد آنها به هر دو شرکت کننده بستگی دارد. اما اغلب اتفاق می افتد که مردان زنانی را انتخاب می کنند که اصلا با آنها رابطه ندارند ، یا این روابط به شدت ناسالم است. زیرا تأثیر و مشارکت یک زن در رابطه است که تعیین می کند چقدر گرم و لطیف باشند.