2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
با این یادداشت کوتاه ، می خواهم افکار ، مشاهدات خود را از تمرین به اشتراک بگذارم و توجه به اهمیت پیشگیری و مراقبت از خود را جلب کنم.
ما یکدیگر را تصادفی انتخاب نمی کنیم …
ما فقط با کسانی که در ناخودآگاه ما وجود دارند ملاقات می کنیم.
ابتدا ، شخصی را در تخیل خود ترسیم می کنیم.
و تنها پس از آن ما او را در زندگی واقعی ملاقات می کنیم."
فروید زیگموند.
در گستردگی شبکه جهانی اطلاعات زیادی در مورد نحوه تشخیص یک روان پریش ، خودشیفته ، جامعه شناس ، نحوه تعیین اینکه شما در یک رابطه مخرب هستید وجود دارد ، فیلمهای زیادی در این مورد فیلمبرداری شده است ، کتابها و وبلاگهای زیادی وجود دارد. همچنین گروه های حمایتی برای زنان وجود دارد ، جایی که آنها تجربیات و ادبیات خود را به اشتراک می گذارند ، در لحظات دشوار با کلمات ، گرما و مشارکت به یکدیگر کمک می کنند. اما این به حداقل رساندن تشکیل چنین جفت هایی کمک نمی کند. و به دلایلی به اطلاعاتی در مورد گروه خطر برخورد نکردم. چه زنانی در معرض خطر هستند و گاهی اوقات ، هرچند متناقض به نظر برسد ، در جایی در اعماق روح خود تلاش می کنند تا احساس کنند کشتی آنها وارد آبهای خطرناک می شود ، تا زندگی خود را با مردی پیوند دهند که روابط با آنها آن را نابود می کند؟ با این یادداشت کوتاه ، می خواهم افکار ، مشاهدات خود را از تمرین به اشتراک بگذارم و توجه به اهمیت پیشگیری و مراقبت از خود را جلب کنم. از این گذشته ، جلوگیری از مشکلی آسان تر ، ارزان تر و دردناکتر از درمان و سپس بازگرداندن روح زخمی است.
اغلب زنانی در دفتر من هستند که در روابط مخرب و ناراضی با مردان خود زندگی می کنند. چگونه است که عشق به نبردی برای گسترش حوزه نفوذ و نقض شخصی ، تسخیر ، تصرف مرزها و فضای شخصی از طرف شریک تبدیل می شود و زن خود را در نقش قربانی خشونت روانی یا جسمی می بیند؟ چگونه است که رابطه به یک کاربرد تبدیل شده است؟ چگونه است که در دنیای درونی یک زن ، به جای احترام به خود ، عشق به خود ، اعتماد و مراقبت ، مخالفان آنها ظاهر می شود؟ زن متوجه می شود که رابطه اش با مردش او را تغییر داده است ، و نه برای بهتر ، مرد او تغییر کرده است و نه برای بهتر شدن. این تغییرات ناگهانی نیستند ، در یک روز اتفاق نیفتادند ، زیرا در رابطه چیزی مدتها دور از چشم بود. و موقعیتی که این روابط به طور کلی امکان پذیر شده است قبل از یک دوره زمانی نسبتاً طولانی پیش می آید ، که می توان نقطه شروع آن را تاریخ تولد دانست. منظور چیست؟
یک رابطه مخرب ملاقات دو نفر با تصور تحریف شده از مرزها ، درباره خود و دیگران است. هرچه افراد در این روابط نزدیکتر شوند ، خط بین آنها بیشتر پاک می شود و به یکدیگر تبدیل می شوند ، ادغام می شوند. لازم به ذکر است که برخی از ادغام ها در هر رابطه طولانی مدت طبیعی است ، اما زمانی طبیعی است که هرکسی دارای فضای شخصی ، خواسته یا خواسته خود و همچنین حق رد چیزی بدون تهدید غرق شدن در گناه باشد. تجربه رشد یک مرد و تجربه رشد یک زن ، نحوه تربیت آنها ، نحوه مراقبت از آنها وجود دارد. آنچه والدین در مورد زندگی ، عشق ، در مورد اینکه او چیست و چه گزینه هایی در زندگی او وجود دارد به آنها گفت. آنها این را نه با کلمات ، بلکه در رویکرد خود به زندگی ، نگرش نسبت به خود ، مثال خود ، نحوه برخورد خود با زندگی ، نحوه برخورد با والدین ، و آنچه که توسط این روابط آموخته اند ، بیان می کنند. چه آنها تعادل دادن-گرفتن را آموختند ، چه فقط گرفتن ، چه فقط دادن.
اگر در خانواده والدین ارعاب ، کاهش ارزش ، تهدید به محرومیت از عشق ، دستکاری احساسات عادی بود ، این ایده از "هنجار" به بزرگسالی منتقل می شود. در خانواده والدین است که دختر می آموزد که چگونه تحمل کند ، خشم ، کینه و خشم را سرکوب کند یا آنها را در هر نوع اعتراض آشکار بیان کند. با داشتن این مهارت ها ، او به بزرگسالی می رود ، با "همسر جان خود" ملاقات می کند که با او ارتباطی آشنا و عزیز را از دوران کودکی ایجاد کرده و بازتولید می کند.این یک تجربه تکاملی رشدی است و البته این تروما تمایل به تکرار دارد ، البته ناخودآگاه ، زیرا هیچ کس داوطلبانه به دنبال روابط مخرب ناموفق نخواهد بود. با این وجود ، روان تمایل دارد چنین رابطه ای را در تلاش برای بقا تکرار کند. در ناخودآگاه ، همه چیز وجود دارد و ضربه اولیه بارها در تغییرات مختلف تجربه می شود. آیا اتفاق می افتد که همان چنگک آموزش داده شود ، آموزش داده شود ، اما قلب هنوز به معجزه اعتقاد دارد؟ اتفاق می افتد. احتمالاً مواردی را می شناسید که زنی از یک رابطه مخرب به رابطه دوم و سوم دچار یکسان یا بدتر شده باشد؟ این در مورد این واقعیت است که روان به دنبال بازتولید تجربه معمول ، تعامل معمول ، بازتولید ضربه ، به منظور رهایی از آن در نهایت است.
شما می توانید صد بار بگویید که یک زن خود مسئول محدودیت های خود در یک رابطه است ، که او خودش اجازه داده است که با او اینگونه رفتار شود ، و این درست خواهد بود ، اما این چگونه کمک می کند؟ در روابط عادی ، مسائل نقض مرزهای شخصی در مرحله آشنایی و خرد شدن بوجود می آید و آنقدرها هم حاد نیست که شما برای آنها بجنگید. مشکل این است که زنانی که قبلاً در مورد مرزهای خود و روابط ، اعمالی تحریف شده ، چه چیزی در آنها مجاز است و چه چیزی مجاز نیست ، وارد روابط مخرب می شوند. آنها نمی دانند مرزهایشان کجاست ، جغرافیای داخلی خود را نمی دانند ، اما حدس می زنند که این شکاف کجاست. آنها می دانند که نقطه دردناک کجاست و به نظر می رسد که با ملاقات با چنین شریک بزرگ چنین مرد درخشان و قوی - امیدوارند که زخم های خود را در مورد این ویژگی ها التیام بخشند. یک زن به دنبال اشباع از این قدرت ، اعتماد به نفس ، برای پر کردن خلاء درونی خود است ، اما معلوم می شود که این نقاط دردناک هستند که برای کنترل و استفاده از یک زن به منظور درمان خود برای خود مورد سوء استفاده قرار می گیرند. اگرچه در ابتدای رابطه همه چیز شبیه یک افسانه است - یک زن آنقدر خوشحال است که او تنها کسی است که در چشم او زیبا و باشکوه جلوه می کند ، اما به نظر می رسد که زخم هایش التیام یافته است. یک زن هوشیاری خود را از دست می دهد و علائم خطر را از دست می دهد ، یا بهتر بگویم آنها را به پس زمینه می راند ، زیرا یک مرد عاشق به واقعیت اهمیت نمی دهد.
فیلم را به خاطر دارید؟ "ما به خاطر چیزی که عاشقش بودیم رها شده ایم." تونی عاشق جورجیو به دلیل شکوه ، عظمت ، تئاتری ، سرگرمی او شد ، شاید در کنار او و او چنین احساسی داشت ، در پرتو عظمت او غسل کرد ، و در نتیجه سعی کرد جبران کند ، و نارسایی درونی خود را برطرف کند. به یاد داشته باشید در صحنه بعد از اولین رابطه جنسی ، او به دلیل عدم اعتماد به نفس خود به عنوان یک زن ، عدم اعتماد به جذابیت جنسی خود به او باز شد - او وارد رابطه ای شد که قبلاً زخمی شده بود ، جایی که اولین تزریق از طرف معشوق او انجام شد. او تصمیم گرفت توجه نکند
اجازه دهید خلاصه کنم. هر شخص دارای نقاط ضعف و پیچیدگی هایی است. کسی در مورد آنها می داند و آن را به عنوان یک واقعیت تلقی می کند. اگر چیزی مناسب او نباشد ، کسی روی خودش کار می کند. یا شخص در کاستی های خود چیزی آسیب شناسی یا چیزی را که باید شرمسار باشد نمی بیند و به هر طریق ممکن پنهان یا انکار می کند. این درباره من درباره نگرش سالم نسبت به خودم ، درک وفادارانه نقاط ضعف و قوت من و استفاده کافی از آنها در زندگی ، درباره پذیرش خودم است. وقتی از عیب یا ضعف خود آگاه باشید و این را در خود بپذیرید ، این امر شما را کمتر آسیب پذیر می کند. سپس نیازی به تظاهر ، پنهان کردن ، آرایش کردن ، برجسته کردن شایستگی ها و پنهان کردن اشکالات ، پنهان شدن و تبدیل شدن به نقطه مقابل ، ترس از مواجهه و دفاع از خود با حمله در پاسخ وجود ندارد. و مهمتر از همه ، نیازی نیست به دنبال کسی باشید که بتواند این نقاط ضعف را با خودش تقویت کند ، شفا دهد ، کسی که با او می توانید احساس ارزشمند ، قابل توجه ، مطمئن ، زیبا ، دلخواه ، دوست داشتنی ، سکسی ، باهوش ، منحصر به فرد کنید. و پایین تر از لیست چنین فردی همیشه در کنار شماست - این شما هستید ، فقط باید او را در خودتان پیدا کنید و رشد کنید! باور کنید او بی صبرانه منتظر آن است!
روان درمانی به موقع جلوگیری از روابط مخرب است و کیفیت زندگی را به میزان قابل توجهی بهبود می بخشد!
مراقب خودت باش!
شما کارین کورچاکا
توصیه شده:
قربانیان سوء استفاده عاطفی (قسمت دوم). انواع دستکاری
همه مردم دروغ می گویند. و با این وجود همه مردم برای دستیابی به اهداف شخصی خود به میزان بیشتر یا کمتر یکدیگر را دستکاری می کنند. اهداف ممکن است متفاوت باشد ، اما معنای آن یکسان است - وادار کردن طرف دیگر به آنچه نیاز به دستکاری دارد به ضرر منافع شخصی انجام دهد.
سوء استفاده کنندگان ، قربانیان ، امدادگران کدام یک از موارد زیر باعث ترحم ، همدردی ، تمایل به کمک می شود؟
س questionال عجیبی ، ممکن است اکنون در فکر باشید. اما در واقع ، سوال من خیلی عجیب نیست. چرا یک فرد سوء استفاده کننده (ستمگر) می شود؟ بله ، زیرا ترس و اضطراب زیادی در فضای ذهنی او وجود دارد ، که در واقع هنگامی که خود قربانی شد ظاهر شد ، که تنها تصمیم درست برای او ، آگاهانه نیست.
دام های سوء استفاده عاطفی
برخی از زنان ، پس از 2-3 سال ازدواج ، متوجه می شوند که رابطه آنها دردناک است. برخی به طلاق فکر می کنند ، دیگران حتی متوجه نمی شوند که زیر یوغ خشونت احساسی یک مرد زندگی می کنند. سوء استفاده عاطفی چگونه شخصیت یک زن را از بین می برد و برای حفظ رابطه به هر طریقی در چه دام هایی قرار می گیرد؟ رفتارهای خشونت آمیز شامل چه مواردی می شود؟ ● عصبانیت اتهامات بی اساس محکوم کردن انتقاد ● عدم توضیح و انکار رفتار آنها تسلط کنترل ● ظلم به قربانی البته همه نکات فوق بر شخصی
سوء استفاده ضمنی در روابط قسمت 1. سوء استفاده فیزیکی
من مقاله ای در مورد رابطه جنسی نوشتم و در آن موضوع خشونت "ضمنی" ، پرخاشگری "ضمنی" آنقدر واضح نشان داده شد که تصمیم گرفتم آن را در یک مقاله جداگانه قرار دهم. در اینجا ما در مورد روابط زن و مرد بزرگسال صحبت می کنیم. خشونت ضمنی علیه کودکان یک موضوع جداگانه است.
سوء استفاده احساسی: اگر نمی توانید ترک کنید ، چگونه در برابر سوء استفاده کننده مقاومت کنید
ما به ندرت در مورد سوء استفاده در رابطه با خشونت خانگی بحث می کنیم ، که طبق آمار ، زنان بیشتر از آن رنج می برند . با این وجود ، نمی توان این پدیده ها را یکسان دانست. سوء استفاده عاطفی می تواند از طریق آشنایان ، رئیس یا همکاران ایجاد شود. همیشه نمی توان همه روابط را از بین برد و از چنین رابطه ای فرار کرد - گاهی اوقات زندگی شما را مجبور می کند که همیشه با یک فرد سمی روبرو شوید.