داستان شماره 2 را تمرین کنید وقتی پسری برای پدرش "تحمل" می کند

تصویری: داستان شماره 2 را تمرین کنید وقتی پسری برای پدرش "تحمل" می کند

تصویری: داستان شماره 2 را تمرین کنید وقتی پسری برای پدرش
تصویری: پناه شو قسمت بیست و نهم برنامه ای از مسعود علی پناه 2024, ممکن است
داستان شماره 2 را تمرین کنید وقتی پسری برای پدرش "تحمل" می کند
داستان شماره 2 را تمرین کنید وقتی پسری برای پدرش "تحمل" می کند
Anonim

ولاد بوندار در حالت بی اشتهایی در بخش نفرولوژی پذیرفته شد. با چشمانی سرزنده ، یک ورزشکار ، با برنامه های بزرگ برای آینده. ولاد از سنین کودکی به شنا مشغول بود و در سن 15 سالگی قبلاً در ورزش هم پیروزی ها و هم موفقیت هایی کسب کرده بود. او وسواس زیادی برای موفقیت داشت و بنابراین دچار استرس شد. والدین او نیز افراد سختی بودند.

مادر مسلط ، کنترل کننده ، پر از ترس ، سخت و بی تفاوت نسبت به امکانات پسرش. شعار او "از طریق من نمی توانم ، از طریق من نمی خواهم" است. تابع ، تسخیر ، فرمان - چقدر بلند شدم ، چه ساعتی به آموزش آمدم ، برای چه کسی پیامک ارسال کردم ، چه چیزی در آن نوشته شده بود - برای مادر یک پسر 15 ساله طبیعی بود. "شما چه هستید ، - او عصبانی شد ، - به من پیشنهاد داد پیامک های او را نخوانم! دکتر ، عقلت کم شده؟"

پدر یک ایده آل گرا ، کمال گرا ، با انگیزه و آسیب پذیر است. در گفتگو ، او به یاد آورد که در دوران کودکی و نوجوانی رویای موفقیت بزرگی را در سر می پروراند. بله ، نه فقط در مورد بزرگ ، بلکه در مورد عظیم ، به طوری که همه همسایگان حسادت می کنند ، و والدین سرانجام می فهمند پسرشان ، یک فرد منحصر به فرد است. اما زندگی به گونه دیگری رقم خورد ، هیچ موفقیتی حاصل نشد ، هیچ کس حسادت نمی کرد ، والدین هیچ چیز از او نفهمیدند.

ولاد که بین والدین خود نشسته بود ، تصور عجیبی ایجاد کرد. به مدت 15 سال او مادرش را خوشحال کرد ، همه خواسته ها و خودجوش بودن او را سرکوب کرد ، زیرا همیشه و در همه چیز ، از نظر مادر ، البته "درست" را آموخته بود.

- چه چیزی برای شما مناسب است؟

- خوب ، سر وقت به تمرین بیایید ، مربی و والدین را ناامید نکنید. سپس احساس می کنم که همه چیز را درست انجام می دهم.

از سوی دیگر ، او 15 سال از زندگی خود برای جلب رضایت ناچیز پدرش تلاش کرد. اما هرگز تأیید نشد ، زیرا همه چیز بد است ، زیرا دیگران بهتر هستند. از آنجا که واسیا پوپکین قبلاً چه نتیجه ای می دهد ، و شما یک تقلب هستید؟ زیرا اگر فشار نمی آورید ، فشار نمی آورید ، آیا این غمگین حدس می زند که زندگی "ناموفق" سخت ، وحشتناک و نفرت انگیز است. بدون موفقیت ، آنقدر منزجر کننده است که نمی خواهید زندگی کنید. پدر بلند قد و لاغر آه شدیدی کشید: "من باید خیلی جلو رفته باشم."

برای ولاد ، هرگونه نیاز والدین ، حتی اگر با توانایی های جسمی و احساسی او متناسب نباشد ، مظهر عشق و مراقبت آنها است. این امر هم در 3 سالگی و هم در 15 سالگی او را تحت تأثیر قرار داد ؛ هیچ گونه س criticalالی در مورد ادراک انتقادی وجود نداشت. او تحت نظارت شدید مادرش پدرانه ای را انجام داد. فقط تشخیص بی اشتهایی اولین جوانه شک را در او ایجاد کرد. یا شاید مشکلی پیش می آید؟

به محض اینکه مکالمه به ضرورت کاهش کنترل و تجدید نظر در استراتژی فرزندپروری رسید ، مامان بلافاصله مشاوره را ترک کرد.

اما پدر ماند. برای ولاد ، این یک فرصت بزرگ برای برگشت به بهبود و حرکت به سمت زندگی است.

من می گویم: اگر این اتفاق بیفتد ، اگر فرزند خود را به زندگی خود رها کنید ، این بزرگترین موفقیت شما خواهد بود.

بابا سر تکان می دهد.

- چه کسی فکر می کرد. من همیشه معتقد بودم که موفقیت جای دیگری است. و دیگر نمی توانم او را ببینم.

توصیه شده: