مشتری روانشناس - او کیست؟

تصویری: مشتری روانشناس - او کیست؟

تصویری: مشتری روانشناس - او کیست؟
تصویری: روان‌شناس، روان‌پزشک، مشاور/ به چه کسی مراجعه کنیم؟ 2024, ممکن است
مشتری روانشناس - او کیست؟
مشتری روانشناس - او کیست؟
Anonim

تا آنجا که من می دانم ، در ذهن مردم عادی ، به دور از روانشناسی ، تصویر خاصی از شخصی وجود دارد که به روانشناس مراجعه می کند. این یک ناله کننده ضعیف و با اراده ضعیف است ، بازنده ای است که نظر خود را با مجموعه ای از عقده ها ندارد ، که خود نمی داند چگونه مشکلات خود را حل کند. یک تصویر غیر جذاب ، اینطور نیست؟ و صادقانه بگویم ، در این توصیف من مشتریان یا همکارانم را که به درمان شخصی نیز مراجعه می کنند ، نمی شناسم.

پس او کیست - مشتری مرموز روانشناس؟ اینجا مال من است تصویر جمعی بر اساس تجربه شخصی

افراد شجاع نزد روانشناس می آیند. آنهایی که اولاً توانستند خود را به بن بست برسند ، همه راهها را برای حل مشکلی که برای آنها شناخته شده است ، امتحان کرده اند ، و ثانیاً ، آنها خطر این را داشتند که به یک غریبه بگویند. این قبلاً شایسته احترام زیادی است.

افراد قوی نزد روانشناس می آیند. گاهی اوقات احساس وحشت می کنم که آنها بر بسیاری از رویدادهای سخت و دردناک غلبه کرده اند ، با مشکلات زیادی کنار آمده اند ، اغلب بدون هیچ گونه حمایت دیگران. اما هنوز زنده ماندند! درست است ، در همان زمان آنها به این اعتقاد دست یافتند که همیشه باید این گونه باشد ، که همیشه باید مشکلات را به تنهایی برطرف کرد ، بدون آنکه مشکلات دیگران را بر دوش آنها بکشم. اما در مقطعی ، نیروها آنها را ترک می کنند.

افراد باهوش به روانشناس مراجعه می کنند. از آنجا که معمولاً وقتی شخصی در آستانه مطب روانشناس ظاهر می شود ، کوهی از ادبیات را در مورد مسئله خود بیل می زند ، می فهمد که دوستان و آشنایان در مورد آن چه فکر می کنند ، در صدها سخنرانی شرکت می کند ، و گاهی حتی یاد می گیرد که چگونه روانشناس! به طور کلی ، از لحاظ تئوری ، او بسیار باهوش است و می داند چه باید بکند. اما مشکل اینجاست - به دلایلی کار نمی کند.

افرادی که احساس می کنند نزد روانشناس می آیند. آنها متوجه تفاوت های ظریف رفتار دیگران می شوند و به صورت ظریفی نسبت به تفاوت بین آنچه جهان اطراف آنها به صورت غیر کلامی پخش می کند و آنچه با کلمات به آنها گفته می شود واکنش نشان می دهند. و از این رو ، تردیدهایی در مورد کفایت و عادی بودن آنها ایجاد می شود. اگر همه می گویند پادشاه لباس زیبایی دارد و من او را برهنه می بینم ، پس مشکلی در مورد من وجود دارد؟

افراد با اراده قوی نزد روانشناس می آیند. چیزی که آنها فقط با آزادی خود به دست نیاوردند: وقتی می خواهند بخوابند می توانند زود بیدار شوند. می تواند سالها استعفا دهد و به شغل مورد علاقه خود برود. می تواند زندگی کند و از فردی مراقبت کند که قابل تحمل نیست. می تواند هفته ها روی آب و یک برگ کاهو غذا بخورد. فقط این به دلایلی آنها را خوشحال نمی کند.

افراد رشد یافته به روانشناس مراجعه می کنند. شما می دانید که آنها چگونه بسیاری از آموزش های توسعه خود و توسعه توانایی های خود را گذرانده اند! و چقدر در مورد خود می دانند: خلق و خوی ، و ویژگی های برجسته آنها ، و الگوهای رفتاری آنها ، و آسیب های دوران کودکی ، و موارد دیگر. و چقدر وقت و تلاش خود را صرف تأمل و تلاش برای درک انگیزه دیگران می کنند. اما این نیز همیشه به نتیجه دلخواه منجر نمی شود.

افراد ثابت قدم به روانشناس مراجعه می کنند. گاهی اوقات آنها حتی به یاد نمی آورند آخرین باری که از زندگی به دیگران شکایت کرده اند. بلکه همه از مشکلات و ناراحتی های خود به آنها می گویند. اگرچه گاهی اوقات آنها روی جلیقه شخصی گریه می کنند. درست است ، این اغلب اتفاق نمی افتد و همیشه کمک نمی کند. پس از همه ، پس آنها ، به عنوان یک قاعده ، برای مدت طولانی شرم می کنند و یک دقیقه ضعف خود را سرزنش می کنند ، و این فقط باعث بدتر شدن آن می شود.

افراد موفق به روانشناس مراجعه می کنند. فقط به این دلیل که آنها پول دارند بخشی از بودجه خود را برای ملاقات با یک روانشناس خرج کنند. آنها کمی تجارت دارند. یا تحصیل ، یا کار ، یا خانواده ، یا سرگرمی که در آن به موفقیت رسیده اند. فقط اغلب این دستاوردها به اندازه کافی قابل توجه به نظر نمی رسند. به نظر می رسد همه در حال انجام کاری هستند ، کار می کنند ، درس می خوانند ، خانواده ایجاد می کنند …

من اینجا متوقف می شوم.

شاید همه افرادی که به روانشناس مراجعه می کنند دارای همه این ویژگی ها نیستند ، اما مطمئناً بیشترین ویژگی را دارند. حتی یک ویژگی برای من کافی است تا به چنین فردی احترام بگذارم. من قطعاً برای همه کسانی که از من کمک روانی خواسته اند تحسین می کنم و احساس گرما می کنم ، زیرا این یک عمل بسیار شجاعانه است: در لحظاتی از سردرگمی خود با شخص دیگری روبرو شوید. و خوشحالم که کمک به چنین افرادی به شغل من تبدیل شده است. این مرا خوشحال تر می کند. همه افراد چندان خوش شانس نیستند - در محاصره افراد در محل کار ، که به آنها احترام می گذارید ، از آنها قدردانی می کنید و افتخار می کنید که آنها را می شناسید.

با آرزوی موفقیت برای شما ، مشتریان موفق و بالقوه روانشناسان! بگذارید همه چیز اتفاق بیفتد و برای شما مفید باشد. خوشحال باش.

توصیه شده: