افکار خود شما

تصویری: افکار خود شما

تصویری: افکار خود شما
تصویری: چطور بر افکار خود مسلط شویم؟ 2024, ممکن است
افکار خود شما
افکار خود شما
Anonim

یکبار در طول مشاوره ، س myال من در مورد اینکه آیا مشتری و چگونه افکار و خواسته های او را دقیقاً از غریبه ها جدا می کند ، باعث نوعی آشفتگی ، سردرگمی ، بینش شد که چنین "عدم تقسیم" نه تنها می تواند وجود داشته باشد ، بلکه در زندگی او نیز جایگاهی دارد..

بسیاری از ما از مجموعه دستورالعمل هایی دریافت کردیم که برای تحصیل در یک شغل پردرآمد باید خوب مطالعه کنید تا فرزندان در خانواده ای مرفه و ثروتمند متولد شوند ، که به نوبه خود مهمترین چیز در زندگی افراد است.. و به نظر می رسد که همه چیز در این زنجیره منطقی ، درست و مثبت است ، اما …

اما با پیروی از چنین آموزشی ، ممکن است شخصی با این واقعیت روبرو شود که با آموزش کامل ، نمی تواند شغلی با درآمد بالا دریافت کند. و یک دلیل متداول برای این امر ، عادت پیروی از روش ها و رعایت دقیق الزامات است ، که شما را از ریسک در جایی ، در جایی برای نشان دادن ابتکار غیر منتظره باز می دارد. و از هیچ کجا ، این فکر به وجود می آید که شما یک شکست خورده هستید.

بعداً ، فرض کنید ، یک کار خوب پیدا می شود ، اما نیاز به تلاش دارد ، و مهمتر از همه - زمان برای استقرار و اثبات اینکه او در جای خود است. و در این زمان ، این فکرها مطرح می شود که در پشت همه سوالات شغلی ، زمان ایجاد خانواده از دست رفته است. دقیقاً از دست رفته است ، زیرا اکثر آشنایان قبلاً آن را برای مدت طولانی داشته اند. خویشاوندان در این مورد مغز را می خورند. و این افکار در ذهن شما جاری می شود که شما برای هیچکس تنها و بیهوده نیستید.

او از ترس تنهایی مادام العمر ، از هر فرصتی برای ایجاد رابطه استفاده می کند. ایجاد می کند. و او با این واقعیت روبرو می شود که روابط به تنهایی وجود ندارد ، آنها به تلاش هر دو نیاز دارند. ادغام بیش از حد با "نیمه دیگر" یا برعکس ، عدم وجود چیزهای رایج و ارزشمند - فشرده می شود ، تنگ می شود. سعی می کند از مشکلات روابط در محل کار پنهان شود. اما به دلیل نگرش منفی ، خستگی ، عصبانیت یا کینه ، بهره وری او نیز در آنجا خدمت می کند. یک نوبت افکار پیش می آید که زندگی شادی و لذت را به ارمغان نمی آورد ، یا عدم درک کلی از معنای آن.

یک س logicalال منطقی پیش می آید: چه اشکالی در آن دستورالعمل خوب وجود داشت که به اعتقادات درونی تبدیل شد؟ کدام پیوند خراب شد؟

به نظر من پاسخ بسیار ساده است - پیوندها خراب نشد. آنها به سادگی توسط افراد دیگر با آرزوها و دیدگاه های خود در یک زنجیره خاص قرار گرفتند. و شکست در این مورد در این واقعیت رخ داد که تصویر شخصی که در بالا توضیح داده شد خود و دستاوردهای خود را ارزیابی کرد ، آنها را با چارچوب زمانی و به ترتیب زمانی تنظیم کرد تا با "استانداردهای ایده آل" خود مطابقت داشته باشد.

به عنوان مثال ، با تجزیه دنبال کردن یک حرفه موفق در زیر وظایف ، ممکن است او حتی با حقوق متوسط احساس موفقیت کند. کسب تجربه و تنظیم زیر وظایف زیر برای دستیابی به یک هدف جهانی تر - در قالب یک شغل پردرآمد.

درک نکردن ایجاد روابط به عنوان حلقه دوم زندگی ، که تا زمانی که رابطه اول به طور کامل تحقق پیدا نکند ، ممکن است نردبان شغلی سریعتر پیش برود ، زیرا احساس نیاز به نشاط و قدرت به بسیاری از افراد می افزاید.

بدون محدودیت زمانی و سرزنش دیگران از نبود خانواده ، او در آینده از تنهایی احساس ترس نخواهد کرد. یعنی ترس از چیزی که هنوز اتفاق نیفتاده است. او می تواند از این زمان و انرژی با تمرکز بر انتخاب فردی که از نظر روحی ، علایق ، ارزشهای زندگی نزدیک است استفاده کند.

اگر انطباق با "استانداردهای دوست یا دشمن" نبود ، اگر عجله در پیگیری این تطابق نبود ، زندگی بسیاری از مردم شادتر خواهد بود.

برای این منظور ، منطقی است که یاد بگیرید که خواسته های خود را از نگرش های تعیین شده در سطح ناخودآگاه جدا کنید. اول از همه ، یک س yourselfال از خود بپرسید: آنچه شما برای آن تلاش می کنید در عبارات کوتاه "خیلی ضروری" ، "بنابراین همه" جای می گیرد یا برای بدست آوردن چیزی بسیار خاص و ضروری به آن نیاز دارید؟ و اگر پاسخ شما در اولین عبارات کوتاه جای گرفته است ، مکث کنید تا بفهمید چه کسی به آن نیاز دارد و شما باید با آن چه کار کنید.

باور کنید یا نه ، اما نه همه و نه همیشه موفق می شوند چنین سوالات را حتی پس از گذشت زمان به خود پاسخ دهند.

اگر هنوز در زندگی خود به چیزی ملموس نرسیده اید یا به حدی که تصور می کردید نرسیده اید ، قبل از اینکه خود را شکست خورده تلقی کنید ، نیز متوقف می شوید و از خود این س askال را می پرسید: آیا همه چیز برای شما بد و بحرانی است؟ آیا مطمئن هستید که با دستیابی به موفقیت ، احساس رضایت خواهید کرد و به چه طریق خود را نشان می دهد ، دقیقاً چه چیزی در زندگی شما تغییر خواهد کرد؟

چنین س questionsالاتی مشکلات شما را حل نمی کند ، اما حتی کمک زیادی خواهد کرد. آنها به شما کمک می کنند بفهمید که اولاً آیا اقدامات شما با خواسته های شما مغایرت ندارد یا خیر. و اگر آنها از هم جدا نشوند ، چنین مکث های معناداری می توانند روشهای جایگزین برای تحقق خواسته ها را الهام بخشند. ثانیاً ، آنها آنها را کمی به واقعیت باز می گردانند ، زیرا فردی که از خود ناراضی ، ناامن و مضطرب است ، تمایل دارد همه چیز را با لحن بسیار منفی تر از آنچه معمولاً است ببیند.

خالق سیستم A. Adler نوشت: "ما خود را به این معنا که به آنچه برای ما اتفاق افتاده است تعیین می کنیم. و شاید در این واقعیت که ما تجربیات جداگانه را اساس زندگی آینده خود قرار می دهیم ، مشکلی وجود داشته باشد. معانی به موقعیتها بستگی ندارد ، بلکه ما به معانی که به موقعیتها می دهیم بستگی دارد."

بنابراین ، من می خواهم آرزو کنم که هرکسی به حرف خود گوش دهد ، از نیازهای واقعی خود آگاه باشد و ، البته ، موقعیت هایی را در زندگی خود با معنایی مطابقت با آرزوهای شما به ارمغان آورد ، و نه انتظارات دیگران ، که ارزشهای ارزشمند را از شما می گیرد. زمان و چنین قدرت لازم.

توصیه شده: