سبک های اندیشیدن مضر

فهرست مطالب:

تصویری: سبک های اندیشیدن مضر

تصویری: سبک های اندیشیدن مضر
تصویری: غذاهای مضر برای کبد چرب را بشناسید 2024, آوریل
سبک های اندیشیدن مضر
سبک های اندیشیدن مضر
Anonim

شخصی

شخصی سازی نوعی پذیرش گناه است که اغلب منجر به احساس شرم و حقارت می شود. وقتی اتفاق بدی می افتد ، شما تمایل دارید که خود را به خاطر همه گناهان کشنده سرزنش کنید.

به عنوان مثال ، شما با همه دوستان خود تماس گرفتید و آنها را به ساحل دعوت کردید. باران شروع به باریدن کرده است ، همه در خانه ماندند و حالا شما خودتان را به خاطر شروع همه اینها سرزنش می کنید. و حتی اگر دوستان دلداری دهند ، تأثیر مثبتی ندارد.

در اینجا مثال دیگری وجود دارد که ممکن است برخی را لبخند بزند: شما یک لیتر شیر را در سوپرمارکت خریداری می کنید ، اما وقتی به خانه می آیید متوجه می شوید که این کالا منقضی شده است. حالا شما به جای اینکه کینه خود را به مغازه ای که چنین محصولاتی را می فروشد هدایت کنید ، خودتان را سرزنش می کنید.

به طور کلی ، با این سبک تفکر ، مهم نیست که تقصیر چه کسی است - هنوز در نهایت احساس می کند شما هستید. به نظر شما این می تواند به چه چیزی منجر شود؟ کاملاً درست: استرس ، بی تفاوتی ، کاهش عزت نفس و حتی افسردگی (البته دومی ، نه از یک بطری شیر).

بله ، در زندگی شما باید مسئولیت زیادی را بر عهده بگیرید. اما احساس گناه چه فایده ای دارد؟

مسئول زندگی و واکنش های خود در برابر شرایط پیش بینی نشده باشید. برای افکار ، تصمیمات ، اقدامات ، انتخاب ها و موارد دیگر. اما گاهی اوقات کنترل وضعیت به سادگی غیرممکن است ، آن را بپذیرید. هر روز مملو از انواع مشکلات است و به یک معنا ، این طبیعی است. جهان اینگونه عمل می کند.

سوالاتی برای بررسی وضعیت

لحظه ای به تفکر خود فکر کنید و اینکه چگونه دقیقاً تمایل دارید موقعیت های زندگی را شخصی سازی کنید. از خودت بپرس:

آیا من تمایل به شخصی سازی دارم؟

معمولاً در چه شرایط خاصی این کار را انجام می دهم؟

من در همان زمان چه فکر می کنم؟ چرا اینطور است؟

به خودم چی میگم؟

در مورد آن چه احساسی دارم؟

چرا شخصی سازی می کنم؟ آیا من از این سود می برم؟

به یاد داشته باشید ، آگاهی اولین قدم برای تغییر است.

مهم: سوالات تحقیق جهانی هستند ، بنابراین هر بار که هر سبک تفکر مضر را تجزیه و تحلیل می کنید ، از خود بپرسید. ما آنها را بیشتر در متن تکرار نمی کنیم.

سوالاتی که باید حل شود

برای غلبه بر این سبک تفکر مضر ، شناسایی علت اصلی مشکل مهم است. بنابراین به جای این که خود را به خاطر آنچه خارج از کنترل شما است سرزنش کنید و بنابراین در مقابل کل جهان احساس گناه کنید ، بر حل مشکل تمرکز کنید.

همچنین تمایز بین خود انتقادی و تصحیح خود بسیار مهم است. نکته این نیست که خود را سرزنش نکنید ، بلکه باید یاد بگیرید تا اصلاحات لازم را در آینده انجام دهید. دفعه بعد که دوستان خود را به ساحل دعوت می کنید ، برنامه B را در نظر بگیرید: اگر باران شروع شد کجا بروید. مشکل حل شد!

سوالات زیر را از خود بپرسید:

از کجا فهمیدم که من مقصر این کار هستم؟

آیا باید خود را برای اتفاقی که افتاده سرزنش کرد؟

آیا واقعاً می توانم آن را کنترل کنم؟

چه کسی یا چه چیزی مشکل را ایجاد کرده است؟

آیا من مسئول همه چیز هستم؟ یا بخشی از مشکل؟ برای کدام یک؟

علت این مشکل چیست؟

آیا می توانم آن را حل کنم؟

در آینده چه کاری می توانم انجام دهم تا از بروز مجدد این مشکل جلوگیری شود؟

فیلتر روانی

این فرایند فیلتر کردن اطلاعات در داخل و خارج از آگاهی است. یک فرد تمایل دارد فقط بر روی موارد بسیار خاصی تمرکز کند ، و همه چیز را نادیده می گیرد. او روی نکات منفی تمرکز می کند. یا فقط مثبت ، که گاهی اوقات خوب نیست ، زیرا خوش بینی بیش از حد منجر به افراط دیگر می شود - جهل و عدم تمایل به توسعه.

ممکن است به طور کلی از زندگی خود راضی باشید ، اما به چیزهای کوچک ناخوشایند توجه کنید. آنها بی اهمیت هستند ، اما شما اهمیتی نمی دهید. چرا؟ بسیاری از مردم فرصتی برای شکایت یا ناله می کنند ، احساس قربانی می کنند.

فیلتر ذهنی نیز می تواند در طول خاطرات ایجاد شود. شما همه چیزهای خوب را فراموش می کنید و فقط به اشتباهات و بدی ها فکر می کنید. آیا می دانید چه کسی چنین رفتاری دارد؟ فردی که از افسردگی رنج می برد.

از خود س questionsالات تحقیق جهانی بپرسید.

سوالاتی که باید حل شود

برای غلبه بر این سبک تفکر مضر ، شما همیشه باید در هر موقعیتی به دنبال چیزی مثبت باشید (زیرا اغلب این منفی است که بر ما غلبه می کند). تمام تلاش های آگاهانه خود را انجام دهید. شاید برایتان مفید باشد که از خود بپرسید:

آیا تصویر کامل را اینجا می بینم؟ شاید چیزی کم است؟

دیگران در این شرایط چه می بینند؟

آیا چیز خوبی در این وضعیت وجود دارد؟ به چه چیزی فوراً توجه نکردم؟

چه نکته مثبتی بر منفی در اینجا بیشتر است؟

تفکر سیاه و سفید

این نوع تفکر از واکنش های نوجوانان و فقدان خرد حکایت می کند. همچنین به آن "همه یا هیچ" می گویند. شما فقط افراط می بینید ، هیچ رنگ خاکستری بین سیاه و سفید وجود ندارد. شما می توانید به یک روش یا روش دیگر عمل کنید.

ممکن است انتظارات زیادی از دیگران یا از خودتان داشته باشید. پروژه را تمام نکرده اید؟ احتمالاً شما خیلی احمق هستید. و هیچ بهانه ای نمی تواند داشته باشد. مصاحبه شما ناموفق بود؟ شما برای این موقعیت مناسب نیستید ، دوره.

حقیقت این است که در چنین شرایطی مطلق وجود ندارد. اما اگر با این نوع تفکر زندگی کنید ، می توانید دیوانه شوید. به معنای واقعی کلمه.

به یاد داشته باشید که از خود س researchالات تحقیق جهانی بپرسید.

سوالاتی که باید حل شود

برای غلبه بر تفکر سیاه و سفید ، از خود بپرسید:

آیا این نوع تفکر به من انگیزه می دهد؟

آیا واقع بینانه و مفید است؟

آیا استثنائاتی در این قانون وجود دارد؟

آیا شواهدی وجود دارد که نشان دهد سایه های خاکستری وجود دارد؟

چگونه می توانم به خودم ثابت کنم که افکارم اشتباه هستند؟

آیا همه مثل من به اوضاع نگاه می کنند؟ چرا؟

سریع نتیجه گیری

عجله در نتیجه گیری زمانی است که شما تصور می کنید که وضعیت به طریقی خاص پیش می رود ، بدون داشتن حقایق یا شواهد لازم. این همان ایده داشتن درباره چیزی نیست. بلکه قضاوت بدون اطلاعات کافی زود است. دلیل این تفکر می تواند تنبلی ، نگرش منفی نسبت به مردم و جهان ، عقده قربانی باشد.

می توانید فرض کنید که تنها یک راه حل برای مشکل وجود دارد. هرگونه تلاش دیگران برای گفتن گزینه های متعدد با این کلمات نادیده گرفته می شود: "اینها همه مزخرف است ، فقط یک انتخاب وجود دارد." شما در تلاش برای مطالعه اطلاعات و تلاش فکری نیستید. نتیجه گیری های شما اثبات نشده است.

این تفکر همچنین تأثیر مخربی بر روابط با افراد دیگر دارد. هر اشتباهی از طرف گفتگو به طور انتقادی درک می شود ، برچسب خاصی روی او نصب شده است.

تصمیمات شتابزده اغلب به دو صورت گرفته می شود: ذهن خوانی و تفکر نبوی.

"ذهن خوانی".

در اینجا ، فرض می کنید که می دانید طرف مقابل به چه چیزی فکر می کند و سعی می کنید رفتار خود را توجیه کنید. عبارت بی گناه رئیس به عنوان اشاره ای به احتمال اخراج شدن شما تعبیر می شود. یا با رفتار عصبی طرفین به این نتیجه می رسید که او دروغ می گوید.

واقعیت این است که در هر دو مثال اطلاعات بسیار کمی برای نتیجه گیری معتبر وجود دارد. احمقانه است که دروغ های شخصی را فقط بر اساس این واقعیت که اغلب پلک می زند یا به دور نگاه می کند قضاوت کنیم. دلایل زیادی می تواند داشته باشد.

"تفکر نبوی".

این جایی است که شما می توانید در مورد اتفاقات منفی پیش بینی کنید که در آینده اتفاق خواهد افتاد. شما آنقدر به عوامل نامطلوب توجه می کنید که در نهایت دچار استرس و اضطراب غیر ضروری می شوید. اینها می تواند افکار رکود در اقتصاد ، نزدیک شدن پایان جهان و موارد دیگر باشد.

از خود چند س researchال تحقیقاتی بپرسید.

سوالاتی که باید حل شود

برای غلبه بر خواندن ذهن ، باید جهان بینی خود را گسترش دهید و پذیرای ایده های جدید باشید. همچنین سوالات زیر را از خود بپرسید:

از کجا می دانم این حقیقت دارد؟

مدرک کجاست؟

اگر همه چیز آنطور که در نگاه اول به نظر می رسد نباشد چه؟

اگر توضیح دیگری وجود داشته باشد چطور؟

برای غلبه بر عادت خود به "تفکر نبوی" ، همیشه باید پیش بینی هایی را که انجام می دهید زیر سوال ببرید. از خودت بپرس:

آیا این فکر مفیدی است؟ آیا او از من محافظت می کند و آماده می کند؟

چند بار پیش بینی اشتباه کرده ام؟

من چه مدرکی دارم؟

آیا این فکر می تواند در طولانی مدت به من آسیب برساند؟

اگر پیش بینی های من درست باشد چطور؟ باید چکار کنم؟

استدلال احساسی

استدلال احساسی شامل تصمیم گیری بر اساس احساس شماست نه واقعیت عینی. بنابراین ، شما نظر خود را بر اساس موقعیت ، خود یا دیگران به روش هایی که احساسات شما را منعکس می کند ، پایه ریزی می کنید. به عبارت دیگر ، وضعیت عاطفی فعلی شما بر نحوه درک شرایط شما ، با وجود شواهد خلاف آن ، تأثیر می گذارد.

شما به طور خودکار تمایل دارید که باور کنید آنچه احساس می کنید حقیقت دارد. با این حال ، این فقط برای شما صادق است و احساسات دیگران می تواند بسیار متفاوت باشد.

احساسات و عواطف گاهی اوقات بسیار مهم هستند ، اما در موارد استدلال مهم نیستند. مخصوصاً وقتی آنها را منطقی بدانید. با اجازه دادن به احساسات خود برای تصمیم گیری ، می توانید تحت تأثیر یک حالت منفی یا دستکاری کنندگان ناصحیح قرار بگیرید.

از خود چند س researchال تحقیقاتی بپرسید.

سوالاتی که باید حل شود

شما باید آگاهانه بین احساسات و حقایق تمایز قائل شوید. از خودت بپرس:

آیا من این وضعیت را بر اساس احساسات یا واقعیات ارزیابی می کنم؟

حقایق چیست؟ واقعاً چه می بینم و می شنوم؟

چه شواهدی وجود دارد که من اشتباه می کنم؟

چقدر در تصمیم گیری های احساسی اشتباه کرده ام؟

آیا آنها برای من درد ایجاد می کنند یا شادی؟

برچسب زدن

برچسب زدن یک الگوی رفتاری است که در آن ما خود ، دیگران یا موقعیتی را به طریقی برچسب گذاری می کنیم. این بد است ، زیرا اغلب نمی توان آن را در یک یا دو کلمه منتقل کرد.

برچسب ها بد هستند زیرا منفی و مطلق هستند. شما می توانید خود را احمق بنامید ، اگرچه صحیح تر خواهد بود: "من اشتباه کردم". یا بگویید که شخص معتبر نیست ، با وجود این واقعیت که او فقط یک بار شما را شکست داده است.

یک تصویر منفی و اشتباه بر عزت نفس شما تأثیر می گذارد ، که به نوبه خود بر انتخاب ها یا تصمیماتی که می گیرید تأثیر می گذارد. اگر خود را احمق می دانید ، فرصت های بی پایان برای رشد و توسعه را از دست می دهید.

از خود چند س researchال تحقیقاتی بپرسید.

سوالاتی که باید حل شود

آیا این برچسب در همه شرایط صادق است؟

آیا من به رفتار خاصی یا به طور کلی به شخصی برچسب زده ام؟

چه شواهدی وجود دارد که نشان دهد این برچسب صحیح است؟

چه شرایطی این برچسب را رد می کند؟

به یاد داشته باشید که هر چه بیشتر از شیوه های تفکر مضر خود آگاه شوید و آنها را زیر سوال ببرید ، شانس بیشتری برای تصمیم گیری درست خواهید داشت. این نه تنها مهم است ، بلکه ضروری است. تقریباً همه زمینه های زندگی شما به این عادت بستگی دارد.

توصیه شده: