پول ندارم. گودال بدهی

تصویری: پول ندارم. گودال بدهی

تصویری: پول ندارم. گودال بدهی
تصویری: کلیپ گودال# خفن جذاب 2024, ممکن است
پول ندارم. گودال بدهی
پول ندارم. گودال بدهی
Anonim

نامه های بیشتری می آیند که من واقعاً می خواهم سر کار بروم و سرانجام درگیری های داخلی خود را حل کنم ، اما هیچ پولی وجود ندارد … همه چیز مهم است. هیچ چیز بی اهمیتی وجود ندارد. به عنوان مثال ، یک آبنبات اضافی در روز می تواند به راحتی به چند کیلوگرم اضافه وزن در یک سال تبدیل شود.

تنها چیزی که امروز دارید پتانسیل انباشته انتخابهای کوچک روزانه شما ، اعمال ، کلمات ، اقدامات شماست.

"اندیشه ای بکارید - عملی را بکارید ، عملی را بکارید - عادتی را برداشت کنید ، عادتی را بکارید - شخصیتی را برداشت کنید ، شخصیتی را بکارید - سرنوشتی را درو کنید." این را اندیشمند و فیلسوف باستانی کنفوسیوس گفته است.

و بنابراین ، بیایید ببینیم چه نوع اعمال و اعمال کوچک روزانه پتانسیل فقر و پتانسیل ثروت را ایجاد می کند.

اولین کاری که افراد فقیر انجام می دهند ، اما ثروتمندان مطمئناً هرگز آن را انجام نمی دهند - آنها منتظر جمعه هستند ، به عنوان نجات از کار چند روز!

آنها با دستمزد به سر کار می روند ، سعی می کنند تا آنجا که ممکن است تلاش کمتری انجام دهند در حالی که از انتظار روز جمعه شادی می کنند و متأسفانه روز دوشنبه را به یاد می آورند.

آنها مهمترین چیز را از دست می دهند - فرصتی برای بهبود چشمگیر مهارت های خود ، کسب دانش لازم برای تبدیل شدن به یک حرفه ای سطح بالا و شروع به کسب درآمد زیاد ، از جمله. راه اندازی کسب و کار شخصی خود در آینده

اما اگر از دیدگاه یک فرد ثروتمند به این موضوع نزدیک شوید ، تجربه کار مزدور یک منبع ارزشمند است که برای استفاده از آن نیز هزینه می کنند!

دومین کاری که افراد فقیر انجام می دهند این است که پول بیشتری برای فرزندان خود خرج می کنند تا برای خودشان.

به نظر می رسد که کودک احساس محرومیت می کند و آنها آماده هر کاری هستند ، فقط اگر او نیز مانند دیگران لباس بپوشد. اما این فقط بازتاب مشکلات درونی والدین ، ترس ها ، دلسوزی به خود ، کینه است.

با گذشت زمان ، این لزوماً به کودک منتقل می شود و وابستگی به نظرات و ارزیابی افراد دیگر را ایجاد می کند. یک دسته ترس برای او ایجاد می کند ، احساس دلسوزی برای خود و غیره. اما این احساسات دلیلی برای حل مشکلات درونی شما هستند و نه دلیلی برای قربانی کردن همه چیز به خاطر کودک.

ثالثاً ، افراد فقیر که وارد فروشگاه می شوند ، به چیزهایی فکر می کنند که از عهده آنها برنمی آید. هر روز ، افکار گران … ، پول کمی … ، من نمی توانم خودم را بخرم …

چهارم ، آنها به پول به عنوان علت مشکلات خود نگاه می کنند. برای آنها ، پول یک محدودیت است ، به همین دلیل آنها نمی توانند هزینه سفر ، ماشین جدید ، زندگی در جایی که می خواهند ، لباس های گران قیمت داشته باشند. پول چیزی است که آزاردهنده می شود.

پنجم ، افراد فقیر همیشه آماده اند با مشورت به صورت رایگان کمک کنند ، حتی اگر از آنها سال نشود. اما در این لحظه آنها مسئولیت زندگی شخص دیگری را به صورت رایگان بر عهده می گیرند - برای آنها ناراحت کننده نیست که برای این کار پول بگیرند و حتی شرمنده شوند.

ششم - یک فرد کم درآمد اقلام و لباس های خانه را به صورت اعتباری خریداری می کند. به دنبال لذت لحظه ای ، برای اینجا و اکنون ، او به آنچه در آینده از دست می دهد فکر نمی کند.

در عین حال ، پتانسیل زندگی بسته به بدهی ها جمع می شود. به تدریج ، تعهد به بانک تنها راه ممکن برای ایجاد انگیزه در افراد برای اقدام می شود.

هفتم - به دنبال تنها حرفه خود برای شروع درآمد است. "من نمی فهمم چه می خواهم … ، هیچ فرصتی در اطراف نمی بینم … گویی به دیوار برخورد کرده ام …" - این همه یک نتیجه است ، نه یک دلیل. سوال در شغل نیست ، بلکه در رابطه با خود است. این در دوران کودکی اتفاق می افتد ، زمانی که محیط با انتقادات او ، به هر دلیلی ، اجازه نمی دهد کودک تجربه شادی را تجربه کند. و در این حالت ، یک فرد تا آخر عمر زندگی می کند ، او به سادگی نمی داند شادی در آنچه امروز و اکنون است چگونه است.

اغلب ، وقتی شخصی به من مراجعه می کند و می گوید "نمی دانم می خواهم چه کار کنم" ، ما در مورد توانایی از دست رفته در لذت بردن از زندگی و اقدامات خود صحبت می کنیم.

هشتم ، آنها پول قرض می کنند ، زیرا امتناع از آن ناراحت کننده است. در حقیقت ، آنها عشق و شناخت را با پول می خرند.یک فقیر از دریافت محکومیت می ترسد و آماده است از هرگونه پولی خودداری کند ، اگر فقط او را خوب فکر کرده باشند.

اما اگر ما به کسی پول قرض کرده ایم ، پس برای ضمیر ناخودآگاه ما این نشانگر مستقیم آن است که ما قبلاً به اندازه کافی آن را داشته ایم. و رشد درآمد بلافاصله متوقف می شود ، یا حتی کاهش می یابد.

نهم ، افراد فقیر کارت اعتباری دارند "در صورت نیاز" که به طور ناگهانی به آنها نیاز دارند. و در واقع ، این پرونده در راه است!

واقعیت این است که ضمیر ناخودآگاه ما بین پول اعتباری و غیر اعتباری تمایزی قائل نمی شود. برای او ، اگر پول روی کارت وجود داشته باشد ، می توانید از آن استفاده کنید. و این احساس قبلی که ممکن است به پول احتیاج داشته باشد بر اساس این ترس است که ممکن است پول کافی نباشد. و در اینجا این مخلوط پول وجود دارد ، که ظاهراً در دسترس است و می ترسید که در حال تمام شدن باشد و منجر به این واقعیت می شود که در نهایت ، بدون کارت اعتباری مانند بدون دست.

دهم ، بیچاره خود را سرزنش می کند. او معمولاً بار غیرقابل تحمل گناه و احساس وظیفه را با خود حمل می کند. به هر حال ، بدهی ها و حفره بدهی چیست؟ این تجسم فیزیکی وضعیت درونی فرد است ، هنگامی که احساس گناه و وظیفه به یک هنجار تبدیل می شود. ابتدا در حضور والدین ، سپس معلمان ، بعداً کارفرمایان ، همسر ، فرزندان …

در واقعیت ، تنها با کار با مشکلات داخلی ، با برنامه های ناخودآگاه که منجر به این مشکلات می شود ، می توانید از بدهی های بانک ها خلاص شوید.

اگر اکنون متوجه شده اید که برخی از نکات برای شما صدق می کند (به هر حال ، در نظرات بنویسید که چند نقطه در محل خود یافته اید) - وقت آن است که آنها را حل کنید.

توصیه شده: