اگر دختری "خیلی شبیه مادرم است"

تصویری: اگر دختری "خیلی شبیه مادرم است"

تصویری: اگر دختری
تصویری: When I got dressed, I realized that I was very much like my mother! Wow, quietly, Jedana brought he 2024, آوریل
اگر دختری "خیلی شبیه مادرم است"
اگر دختری "خیلی شبیه مادرم است"
Anonim

وقتی بچه ها با والدین خود تفاوت زیادی دارند ، چنین چیزی وجود دارد! و گاهی اوقات این تفاوت شبیه "فقط مثل تو نیست" است. مادری می تواند عاشقانی داشته باشد ، و دختری "قدیس" بزرگ می شود ، مادری می تواند خانه ای تمیز داشته باشد - دختری اصلاً از نظافت بیزار است ، مادری می تواند شغل خود را دوست داشته باشد - و دختری می تواند طرفدار کانون باشد. و معمولاً نمونه های استراتژی هایی که نام بردم به صورت افراطی بیان می شود. اما این همه ماجرا نیست.

بیایید یک مثال بزنیم.

به عنوان مثال ، زن X وجود دارد. زن X تمایل دارد فکر کند که او یک همسر خوب ، یک مادر خوب است. شاید شوهرش ایده آل او نیست و بچه ها احمق هستند ، اما او هنوز همه کارها را برای خوب بودن انجام می دهد ، تا عزیزان خود را ناامید نکند.

چرا این اتفاق می افتد؟

مامان ایکس زنی بود که توجه مردان را دوست داشت و نمی خواست "شلخته خانگی" باشد! بنابراین ، من همه کارها را برای اجتناب از "تعداد زیادی غمگین زنان خانه دار" انجام دادم. بر این اساس ، ایکس کوچک مادرش را دید که از خانه خارج شد ، از او ناامید شد ، بسیار آزرده شد و به خود قول داد که مانند مادرش نخواهد بود.

بعدش چی؟

ایکس می خواست دخترش نیز مراقب ، دوست داشتنی ، مراقب خانه و غیره باشد. به طور کلی ، او همه کارها را همانطور که X انجام می دهد انجام داد ، زیرا این دقیقاً همان چیزی است که از موقعیت او درست است. اما دختر دقیقاً مانند یک مادربزرگ رفتار می کند ، خانه را ترک می کند و مادرش را به "کلاچو" محکوم می کند که خود را مورد ضرب و شتم قرار می دهد و همه را با عشق خود له می کند."

دختر X مانند مادرش است. این وحشتناک نیست؟

دلیل ش چیه؟

در این رابطه مادر و دختر ترس وجود دارد! این ترس که من "شبیه مادر" می شوم ، بد خواهد بود ، خودم یا عزیزانم را تحقیر می کنم. این بدان معنا نیست که یکی از این زنان نمی تواند رفتار متفاوتی داشته باشد. اما با اتخاذ یکی از استراتژی های مادر (حتی اگر به نفع خود او باشد) ، دختر با همان ترس مواجه می شود - "شبیه او شدن" ، بد بودن ، توهین آمیز. و در پایان ، او هنوز بازنده است ، بالاخره ، نه مثل مادرش - در برابر او ، این نیست که با خودت باشی - این مبارزه با ترس است. در چنین نظامی ، هیچ احساسی از خود ، خواسته های فرد وجود ندارد ، در اینجا مبارزه وجود دارد ، از نسلی به نسل دیگر. رفتن از یک افراط به افراط دیگر. یک زن مادر خود را نمی پذیرد ، اما برعکس می رود - دخترش او را نمی پذیرد (در مقابل دیگر ، مانند مادربزرگ). پرتاب از نسلی به نسل دیگر به این شکل است.

چه باید کرد؟

اول از همه ، او یاد می گیرد که به خود ، خواسته ها ، نیازهای خود گوش دهد. از این گذشته ، تنها راه درک خود منجر به حل مشکل افراط برای شما ، فرزندان شما و بهبود روابط با مادر می شود.

با عشق به بیماریهای خود ، روانشناس ، متخصص جنسی ، روانشناس تاتیانا پاولنکو!

PS ، ما مسائل مربوط به کار با اسکریپت ها را در مطالعه می کنیم

توصیه شده: