درمان آلرژی از طریق تجربه مجدد روانگردان در هیپنوتیزم. هیپنوتیزم واپس گرایانه و هیپنوتیزم درمانی

فهرست مطالب:

تصویری: درمان آلرژی از طریق تجربه مجدد روانگردان در هیپنوتیزم. هیپنوتیزم واپس گرایانه و هیپنوتیزم درمانی

تصویری: درمان آلرژی از طریق تجربه مجدد روانگردان در هیپنوتیزم. هیپنوتیزم واپس گرایانه و هیپنوتیزم درمانی
تصویری: آیا همیشه باید از هیپنوتیزم برای درمان افسردگی استفاده کرد؟ 2024, آوریل
درمان آلرژی از طریق تجربه مجدد روانگردان در هیپنوتیزم. هیپنوتیزم واپس گرایانه و هیپنوتیزم درمانی
درمان آلرژی از طریق تجربه مجدد روانگردان در هیپنوتیزم. هیپنوتیزم واپس گرایانه و هیپنوتیزم درمانی
Anonim

درمان بیماری های پوستی با هیپنوتیزم: آلرژی و روان تنی

هیپنوتیزم از مدت ها پیش شروع به درمان بیماری های پوستی کرد. شاید آنها از زمان فراعنه همیشه تحت درمان بوده اند. آخرین توجه به این پدیده که برای من شناخته شده است در آغاز قرن بیستم ذکر شد: "متخصص پوست P. V. پسوریازیس ، خارش عصبی ، می تواند تحت تأثیر اختلالات احساسی رخ دهد. به گفته وی ، بسیاری از نویسندگان ، با استفاده از پیشنهاد در هیپنوتیزم برای درمان این بیماری ها ، نتایج مثبتی دریافت کردند. در این راستا ، یک کار بزرگ تجربی توسط متخصصین پوست A. I. Kartamyshev (1938 ، 1942) با همکاران (I. I.) انجام شد. AI Kartamyshev و NG Bezyuk امکان روان زایی و روان درمانی موفق تعدادی از بیماری های پوستی را تشخیص می دهند: اگزما ، خارش و غیره. " (KI Platonov "کلمه به عنوان یک عامل فیزیولوژیکی و درمانی"). بنابراین هیچ چیز شگفت انگیزی در این واقعیت وجود ندارد که بیماری های پوستی را می توان با استفاده از اثرات پیشنهادی درمان کرد ، نه. یک چیز دیگر شگفت آور است: صد و هزار سال پیش قابل درک بود ، اما تا کنون واقعیت فرایندهای فیزیکی ناشی از "نگاه" هیپنوتیزم کننده به عنوان یک معجزه عجیب و غریب تلقی می شود.

در واقع ، این همان مکانیزمی است که برای مثال باعث نعوظ می شود. مرد آنجا چیزی را تصور کرد - در اینجا شما "لطفا" هستید. اگزما یا هر بیماری روان تنی دیگری نیز همینطور است. یک بار در زندگی شما مجموعه ای از یک تصویر ذهنی خاص با تحریک یا حتی زخم روی پوست ظاهر شد - و از آن زمان ، به محض این که این خیال به ذهن خطور کرد ، این عنصر بدن شما "شروع به حرکت می کند".

هیپنوتراپیست چه کار می کند؟ او "فانتزی" بد بخت را به عنوان عنصری از واقعیت پیرامون حذف می کند. این کار با فرو بردن فرد در حالت ناخودآگاه انجام می شود ، همانطور که در دوران نوزادی (معمولاً تا 6 سالگی) اتفاق می افتد. تصادفی نیست که روانشناسان هیپنوتیزم را با "حالت ویرایش" رایانه مقایسه می کنند ، در حالی که می توانید تنظیمات برنامه را تغییر دهید. فردی که در هیپنوتیزم است نیز مانند یک کتاب باز است. او مطیعانه از اراده هیپنوتراپیست پیروی می کند و از منابع روان خود استفاده می کند ، که در حالت معمول برای او غیرقابل دسترسی است. به همین دلیل است که فردی در هیپنوتیزم برای یادآوری مورد 30 سال پیش به چیزی نیاز ندارد ، هنگامی که "تجربه احساسی" یا به عبارت ساده تر ، استرس شدید ، او را از مدار عادی عادی خارج کرد. یک رفلکس محافظتی در ناخودآگاه کودک متولد شد که به شکل عجیب و غریبی توجه والدین را به خود جلب می کرد (هنگامی که آنها "سوختگی" را دیدند ، نگران ، شلوغ ، آشفته ، شروع به آرام کردن فرزند خود ، شیرینی دادن به او کردند). از آن زمان ، ادراک جاسازی شده در حافظه (رنگ ، بو ، صدا ، احساسات لامسه) برای بدن شما همان چیزی است که ماه برای زمین است. فقط به جای جزر و مد ، این "ماه" شروع به ایجاد حساسیت می کند.

هیپنوتراپیست به بخش خود می گوید که همه چیز را با کوچکترین جزئیات به خاطر بسپارد ، و او را تشویق می کند تا آنچه را که دوباره اتفاق افتاده است دوباره زنده کند ، اما بدون هیستری ، بدون شکستن ، در نتیجه نشان می دهد که اتفاق خاصی نیفتاده است ، و این مشکل "دور از ذهن" است. بنابراین ، زندگی مجدد روان روانی ، بیمار به جای تصور قدیمی و بیمارگونه ، تصویری جدید و سالم را یادداشت می کند. در نتیجه ، آن بخش از ایده هایی که باعث ایجاد حساسیت شد از آگاهی او حذف می شود. بیمار به سادگی حدس زدن درباره وجود "ماه" خود را متوقف می کند.

همانطور که می دانید ، اسلحه بدون ماشه نمی تواند شلیک کند - یک بازتاب بدون ماشه احساسی (Emotion Trigger - واکنشهای احساسی خودکار که در واکنش به یک رویداد رخ می دهد) روشن نمی شود. بر اساس این اصل ، همه هیپنوتراپیست های جهان بیماری های روان تنی را حذف می کنند. این شیوه کار من بود ، تا اینکه متوجه شدم پسوریازیس یا یک تیک عصبی می تواند به طور مصنوعی ایجاد شود. ابتدا به طور تصادفی ، و سپس به طور هدفمند ، محرک های احساسی را از داوطلبان ایجاد و حذف کردم و سعی کردم قوانینی را که بوسیله آنها حساسیت های روانی بوجود می آیند و ناپدید می شوند ، درک کنم. بر اساس این تصویر ، تکنیک هیپنوتیزم شناختی متولد شد ، که من می گویم با "سادگی و قابلیت اطمینان" متمایز است.

تصویر
تصویر

معیارهای روانگردان:

شخصاً ، من یک رویداد آسیب زا را به عنوان نقشه ای درک می کنم که ارتباط تفکر ناکارآمد را با یک اختلال عصبی نشان می دهد. ما نیاز به تجزیه و تحلیل الگوهای فکری و شناسایی احساسات سرکوب شده داریم. پیر ژانت معتقد بود که آسیب های روحی را می توان برای همیشه در ناخودآگاه ذخیره کرد. وقتی برخی از محرک ها احساسی را که در ناخودآگاه پنهان شده است بیدار می کند ، به نظر می رسد ، دقیقاً به همان شکلی که در گذشته بود ظاهر می شود. فرد دوباره گریه می کند یا می خندد ، گویی دوباره در همان موقعیت قرار گرفته است. محرکی که باعث ایجاد علائم جسمانی می شود ، یک ماشه است - یک "ماشه" به شکل سیگنالی که توسط حسگرهای ما درک می شود (بو ، احساس ، صدا ، مزه ، بینایی). یافتن و حفظ محرک احساسی اصلی ترین راه برای از بین بردن حساسیت های عصبی است. همچنین به آن درمان شناختی می گویند ، یعنی درمان مبتنی بر استفاده از توانایی شناختی فرد.

سه نشانه اصلی حساسیت روانی وجود دارد:

1) ارتباط واضح بین تشنج و رشد تجربیات احساسی. به عنوان مثال ، بثورات پوستی پس از دعوا

رخ می دهد

2) حضور قسمت هایی وقتی همه چیز را با سرم درک می کنم و بدن با وجود ذهن واکنش نشان می دهد. به عنوان مثال ، ترس از صحبت در مقابل مخاطبان یا واکنش تند به انتقاد.

3) معاینه پزشکی نشان می دهد که هیچ بیماری ارگانیک با علائم مشابه وجود ندارد.

در اینجا پنج مثال از استفاده از هیپنوتراپی شناختی

آورده شده است

مورد 1. مراجعه کننده با هراس اجتماعی مواجه شد ، در حالی که آسم نیز تشخیص داده شد ، علائم آن گاهی در پس زمینه تجربیات عصبی ظاهر می شد. محرک احساسی آسم ، سوزن سوزن شدن و تنگی در ناحیه شبکه خورشیدی بود. یک وضعیت معمولی که باعث حملات آسم می شود ، نزاع با شوهر یا درگیری با رئیس است. در هر دو مورد ، رنجش حاکم بر این بود که با آنها ناعادلانه رفتار می شد. با این حال ، پس از اتمام یک دوره درمان شناختی ، مراجع یاد گرفت علاوه بر استرس شدید ، احساسات را کنترل کند. در ارتباط با افزایش ، این موارد بیشتر و بیشتر شد.

هیپنوتیزم پذیری متوسط بود ، یعنی هیچ فراموشی مداومی وجود نداشت ، بنابراین من مجبور شدم ابتدا علائم آسم را کاهش دهم تا شبهات مربوط به هیپوآنالیز برطرف شود. در ابتدا ، زن گفت که دوست دارد رمزگذاری شود و در صلح زندگی کند ، اما کندن در گذشته فایده ای ندارد.با توجه به این واقعیت که در طول جلسه ، خاطرات قسمت های استرس زا احساسات قبلی را زنده کرد ، هنگامی که مشتری دوباره تنش آشنا را در قفسه سینه احساس کرد - یک محرک احساسی ، سپس به جای سرکوب آن ، اجازه داد تا انرژی خود را بیان کند. پنج بار ، احتمالاً ، آنها در همان لحظه برگشتند تا احساسات به طور کامل از بین بروند. اشکهای ضعیفی جاری شد ، اما هیچ انحراف شدیدی رخ نداد.

در نتیجه ، سه روز متوالی هیچ آسم مشاهده نشد. البته ، این بدان معنا نیست که بیماری درمان شده است ، نه ، فقط علائم به طور موقت برطرف شده است. اما این زن این واقعیت را در نظر گرفت که ارزش تلاش برای کار با خاطرات را دارد. بر این اساس ، با کمک هیپنوتیزم واپس گرا ، در 3 سالگی به موردی رسیدیم ، هنگامی که در مهد کودک در حین بازی یک دختر دیگر به طور تصادفی او را هل داد ، او ضربه شدیدی زد. معلم بازی را ممنوع کرد ، آن را در کنار خود گذاشت ، و بقیه بچه ها سرگرم شدند و در رقص های دور رقصیدند. در اصل ، یک پدیده معمولی ، خوب ، کمی آزرده خاطر شد ، اگر پدر نبود ، اشکالی ندارد. وقتی با مادرم به خانه رسیدیم ، پدری مست را دیدیم که در مقابل چشمان کودک ، با همسرش نزاع و حتی تعرضی را آغاز کرد. دختر شروع به گریه کرد ، این باعث عصبانیت پدرش شد ، که دستور داد ساکت شوید و با گریه گریه نکنید. دو تنش پشت سر هم و روان سوخت. سپس ، به گفته مشتری ، "من احساس تنش وحشتناکی در قفسه سینه کردم ، اشک ها متوقف شد و پس از مدتی به معنای واقعی کلمه خفه شدم." در آینده ، مشکلات تنفسی هر بار تحت تأثیر آشفتگی های احساسی حاد بوجود می آید.

یک سال بعد ، هیچ عود کننده ای مشاهده نشد. اگرچه ، به دلیل کنجکاوی ، زن با مادرش صحبت کرد ، آنها می گویند موردی وجود داشته است که مشاجره مست داشته باشد یا خیر. و او پاسخ داد که قبل از مرگ شوهرش روزهای آرام را به خاطر نمی آورد. هنگامی که حقایق در هیپنوتیزم ظاهر می شوند ، ما به طور قطعی نمی دانیم که آیا خاطرات به طور عینی صادق هستند یا نه ، اصلی ترین چیز تغییر رفتار و تفکر است.

مورد 2 یک مثال دیگر ، با ماهیت کمی متفاوت.

دختر مدل ، هیپنوتیزم پذیری عالی ، سایر معیارهای روانگردان ها برآورده می شوند. وی با گلسنگ و لکه های عجیب در پشت تشخیص داده شد که پس از اینکه مادر دختر را در سن 7 سالگی با مادربزرگش ترک کرد ، شروع شد. هر دو فوران تحت تأثیر استرس قرار گرفتند. به دلیل بدهی کار ، مشتری مجبور به ارائه سخنرانی هایی می شود ، که اغلب نه تنها خسته می شوند ، بلکه باعث تشدید جسم می شوند. من فقط آرزوی سفر به دریا را داشتم. او همیشه در تبلیغات لباس و خز بازی می کرد ، جایی که قسمت های برهنه کوچک بدن نشان داده می شد.

هیچ ترسی از هیپنوتیزم وجود نداشت ، بنابراین آنها بلافاصله به فراموشی دست یافتند و دو روان روانی پیدا کردند. مراحل اساسی هیپنوتیزم واپس گرا را شرح خواهم داد. مشتری روی نیمکت نشسته است و چشمانش بسته است و قدرت پیشنهاد به هم چسبیده است. در عین حال ، هوشیاری بیشتر متمرکز است و تکرار ذهنی قسمت های گذشته احساسات را در بدن برمی انگیزد. ابتدا ، آنها در 17 سالگی به وضعیت برگشتند ، زمانی که من روی صحنه اجرا کردم و برخی از کلمات را فراموش کردم ، وحشت زده شدم ، لرز در بدن من گذشت ، سرخ شدم ، تصور می شد عملکرد را مختل کند. سپس از سر تا پای آن با لکه ها پوشانده شد ، اگرچه هیچکس تقریبا متوجه سوراخ شدن آن نشد ، اما کارگردان به دلیل بی توجهی کمی به کارگردان سرزنش کرد و بس. برای اینکه دیگر در چنین شرایطی قرار نگیرم ، به این نتیجه رسیدم که همیشه آماده باشم ، همه چیز را فراهم کنم. در زندگی ، این نگرش ها بسیار کمک کرده است ، به ویژه در کسب و کار مدل سازی ، که موفقیت بستگی به کیفیت کسب و کار دارد.

ما به هفت سالگی می رسیم. دیدار مادربزرگم. با دوستان جدیدمان به گردش رفتیم. پسران بزرگسال ملاقات کردند و بازی عجیبی را آغاز کردند ، دختران و پسران لباسهای خود را درآوردند و مکانهای صمیمی نشان دادند. سپس همه چیز به معنای واقعی کلمه از شرم سوزانده شد. مادربزرگ مذهبی نیز هنگام تربیت با روح پرهیز شدید ، به آتش می افزاید. او بیش از آنکه توضیح دهد چرا اینگونه است منع کرد. به تدریج ، لکه ها شروع به ظاهر شدن کردند ، و حتی شروع به کمک به چیزی کردند ، زیرا بیمار نسبت به بیمار سالم کمتر مورد سرزنش قرار می گیرد.

عمیق تر کاوش کنید. در واپسگرایی ، ما دوران کودکی را پشت سر می گذاریم و به سن چند ماهگی برمی گردیم. کودک در شش ماه اول بسیار مریض بود ، سپس بثورات برای اولین بار ظاهر شد. اوج تشدید در ماه سوم بود ، آنها در بیمارستان بستری شدند.مامان روز به روز از بچه بیزار می شد. نه اینکه او عاشق نبود ، او کودک را می پرستید ، اما از فوبیای خلوص رنج می برد. احتمالاً ، اگر مادر در لحظه ای ، از روی احساسات ، از گرفتن دختر گریان در آغوش خود امتناع کرد ، هیچ ضربه ای وارد نشد. مشتری احساس سوزش در قفسه سینه خود کرد و واکنش کوتاه شروع شد ، یعنی زندگی دوباره. محرک احساسی پاک شده است و همیشه پس از آزاد شدن احساسات از بین می رود ، زیرا این فقط یک ارتباط بین احساس و جسمانی از طریق مکانیسم یک بازتاب شرطی است.

علیرغم واکنش ، یک رویداد حتی زودتر پیدا شد. در هیپنوتیزم درمانی ، من به دنبال ترک در اسرع وقت یا زندگی های گذشته نبودم ، اگر دومی اتفاق بیفتد ، پس با انحراف یک قسمت واقعی از زندگی پیدا می کنیم ، اما ما همیشه تلاش می کنیم قسمت غیر منطقی احساسات را به طور کامل حذف کنیم. بنابراین ، گاهی اوقات لحظاتی از دوران قبل از تولد ظاهر می شود که در آن کودک نمی تواند بشنود ، نمی بیند ، زیرا اندام های مربوطه شکل نگرفته اند. با این حال ، تجربه دوران بارداری قابل توجه است. شاید شخص ، صرفاً در سطح بازتابی ، تکانه ها را ثبت کند ، و سپس مغز آنها را به تصاویر تبدیل کند ، داستان را کامل کند. من نمی دانم. فقط ایجاد منطق از اولین رویدادها تا علائم در حال حاضر مهم است ، سپس تغییرات آشکار و پایدار خواهند بود. بنابراین دختر احساس کرد که در حال یادآوری است ، در 6 ماه بارداری جنین درون مادرش بود. سپس دوباره مادربزرگ به خاطر این واقعیت که دخترش پرواز کرده است ، این عشق نیست ، چگونه زندگی می کند ، مورد توبیخ قرار گرفت. به طور خلاصه ، با تجزیه و تحلیل و حضور همه اقوام رسوایی شد که مادرم حتی می خواست خودکشی کند. شرم و ترس سپس این دو احساس در حافظه نقش بست ، به ترتیب ، دو نگرش عمیق "من بد هستم و باید رنج ببرم" و "شایسته زندگی نیست" ظاهر شد. در واقع ، اینها افکار وسواسی مادر است که به کودک منتقل شده است.

در جلسه بعد ، احساس ترس برطرف شد. این در ترس مداوم از زندگی بیان شد ، بسیاری از معاینات که هیچ چیز را نشان نداد. لکه ها بدون عود از بین می روند. با همه اینها ، گلسنگ باقی ماند. سپس او گفت که شاید این بیماری دارای ماهیت ارگانیک است و باید با استفاده از دارو و با استفاده از متخصصان و روش های مختلف درمان شود.

شش ماه بعد ، مشتری دوباره تماس گرفت و می خواهد چند جلسه دیگر را بگذراند. در طول این مدت ، من آموختم که گلسنگ در دوره های کودکی رخ می دهد و تا یک سال سن نداشت ، این نشانه ای غیرمستقیم از آنچه ممکن است در قلب روان تنی باشد. با نگه داشتن اشکهایش ، او در مورد دو مورد تجاوز جنسی در سن 16 و 18 سالگی گفت ، هر دو بار آنها مورد تهدید چاقو قرار گرفتند و تصمیم گرفتند به جای مرگ ، رسوا شوند. می ترسیدم فوراً اعتراف کنم ، فکر کردم هیچ ربطی به پرونده ندارد و کاملاً شخصی است. در واقع ، خاطرات آگاه نادر هستند ، تقریباً هرگز منبع دردسر نیستند ، بنابراین پس رفت در ترس و دوباره شرمندگی باعث شد که دو حادثه ناگوار دیگر رخ دهد.

مورد 3. عدم درمان آلرژی و روانگردان

داروساز زن درخواست درد عجیب در حین مقاربت. تا آخرین ازدواج ، شرایط عالی است ، اما در حال حاضر در ازدواج فقط عذاب وجود دارد. علاوه بر این ، تقریباً همین اتفاق در مورد دو همسر اولیه رخ داد ، به جز همسر اول ، که به طرز غم انگیزی فوت کردند. قبل از هیپنوتیزم درمانی ، او در کلینیک های خصوصی و دولتی بود ، هیچ تاثیری نداشت و آسیب شناسی مشخصی نداشت. البته تنها اثر ماندگار پس از دیدار با جادوگر ، پیدا شد و آسیب را برطرف کرد و به نظر می رسید برای یک ماه همه چیز در حال بازیابی است. این همچنین از قدرت خود هیپنوتیزم و احتمالاً علت روانی این بیماری صحبت می کند ، بنابراین من آن را پذیرفتم ، به ویژه اینکه مشتری گفت که می خواهد بچه دار شود و می ترسد که به دلیل سوسک هایی که در سر من وجود دارد ، مشکلی پیش بیاید. اگرچه روش هیپوآنالیز مستلزم "پاک کردن" مداوم سوابق استرس زا است - موارد ، تا سابقه اولیه ، با این وجود ، همیشه نمی توان ریشه را پیدا کرد. دو مورد از سه احساس ناراحتی را برطرف کرد: از برقراری ارتباط با اهالی رسانه و تنهایی دوره ای.به طور بالقوه ، محرک احساسی باید توسط یک سوم پشتیبانی می شد - احساس گناه ، که قبل از صمیمیت به عنوان یک هیجان جزئی در قفسه سینه احساس می شود. دو جلسه دیگر به صفر رسید و من پول را پس دادم و فقط هزینه جلسه اولیه را برای خودم گذاشتم ، زیرا درد را برطرف کردم.

مورد 4

یک پسر 12 ساله که دائماً خارش دارد ، می تواند زخمی را تا استخوان پاره کند. خسته از مصرف دارو ، بسیاری از روانشناسان با مادرم تلاش کرده اند. پدر به طور جداگانه با خانواده دیگری زندگی می کند ، هنگامی که وی ملاقات می کند ، علائم اغلب از بین می رود. به طرز شگفت انگیزی ، در طول مشاوره ، پسر توانست به معنای واقعی کلمه به خواب آلودگی دچار شود ، و این یک نشانه عالی است. در جریان هیپنوتیزم واپسگرا ، من فقط دعواهای والدین را به یاد آوردم ، هنگامی که آنها به لحظه به ظاهر ریشه ای رسیدند ، پسر گریه کرد و گفت که او هنوز می خواهد مادر و پدر با هم باشند و مادربزرگ را به جهنم بفرستند. دو جلسه رفاه کودک را تا نصف هنجار افزایش داد و مادرم اصرار داشت که زمان کد نویسی فرا رسیده است ، اما اگر ما مطمئن شویم که هیچ ضربه ای وجود ندارد ، این مجاز است ، و من چنین اعتقادی ندارم. تصمیم گرفتیم کار را تمام کنیم.

مورد 5. دوبار حساسیت برطرف شده

مرد قوی ، درخواست بی خوابی و ترس از قرار ملاقات. همه چیز را می خوانم ، با همه چیز موافقم ، کاملاً آماده هستم. وقتی از او پرسیدند چرا اینطور است ، او پاسخ داد که در یک سال آلرژی به آجیل را درمان کرد ، فقط با انجام یوگا ، اما برای از بین بردن دلایل ترس ، به متخصص نیاز است که بتواند هوشیاری را خاموش کرده و دوباره پیکربندی کند. سیستم های. در طول مشاوره اولیه ، امکان ایجاد آرامش عمیق وجود داشت تا زمانی که احساس بدن از بین رفت ، همه مشکلات به سمت بیرون افزایش یافت. نه تنها تنش با دختران ، بلکه ترس شدید از درگیری های فیزیکی نیز وجود دارد. معلوم می شود که مشتری به یاد نمی آورد که حداقل یکبار در زندگی خود جنگیده است ، حتی اگر در ارتش بود و در روستا بزرگ شده است. هیپن آنالیز کرد به دلیل فوق هیپنوتیزم پذیری ، ما دو روان روانی پیدا کردیم ، بار احساسی را برطرف کردیم و نگرش های عمیق را تصحیح کردیم. همه اینها دو ساعت طول کشید. نتیجه جانبی: یادگیری خود هیپنوتیزم در کلاس درس به حافظه بازگردانده شد." title="تصویر" />

معیارهای روانگردان:

شخصاً ، من یک رویداد آسیب زا را به عنوان نقشه ای درک می کنم که ارتباط تفکر ناکارآمد را با یک اختلال عصبی نشان می دهد. ما نیاز به تجزیه و تحلیل الگوهای فکری و شناسایی احساسات سرکوب شده داریم. پیر ژانت معتقد بود که آسیب های روحی را می توان برای همیشه در ناخودآگاه ذخیره کرد. وقتی برخی از محرک ها احساسی را که در ناخودآگاه پنهان شده است بیدار می کند ، به نظر می رسد ، دقیقاً به همان شکلی که در گذشته بود ظاهر می شود. فرد دوباره گریه می کند یا می خندد ، گویی دوباره در همان موقعیت قرار گرفته است. محرکی که باعث ایجاد علائم جسمانی می شود ، یک ماشه است - یک "ماشه" به شکل سیگنالی که توسط حسگرهای ما درک می شود (بو ، احساس ، صدا ، مزه ، بینایی). یافتن و حفظ محرک احساسی اصلی ترین راه برای از بین بردن حساسیت های عصبی است. همچنین به آن درمان شناختی می گویند ، یعنی درمان مبتنی بر استفاده از توانایی شناختی فرد.

سه نشانه اصلی حساسیت روانی وجود دارد:

1) ارتباط واضح بین تشنج و رشد تجربیات احساسی. به عنوان مثال ، بثورات پوستی پس از دعوا

رخ می دهد

2) حضور قسمت هایی وقتی همه چیز را با سرم درک می کنم و بدن با وجود ذهن واکنش نشان می دهد. به عنوان مثال ، ترس از صحبت در مقابل مخاطبان یا واکنش تند به انتقاد.

3) معاینه پزشکی نشان می دهد که هیچ بیماری ارگانیک با علائم مشابه وجود ندارد.

در اینجا پنج مثال از استفاده از هیپنوتراپی شناختی

آورده شده است

مورد 1. مراجعه کننده با هراس اجتماعی مواجه شد ، در حالی که آسم نیز تشخیص داده شد ، علائم آن گاهی در پس زمینه تجربیات عصبی ظاهر می شد. محرک احساسی آسم ، سوزن سوزن شدن و تنگی در ناحیه شبکه خورشیدی بود. یک وضعیت معمولی که باعث حملات آسم می شود ، نزاع با شوهر یا درگیری با رئیس است. در هر دو مورد ، رنجش حاکم بر این بود که با آنها ناعادلانه رفتار می شد. با این حال ، پس از اتمام یک دوره درمان شناختی ، مراجع یاد گرفت علاوه بر استرس شدید ، احساسات را کنترل کند. در ارتباط با افزایش ، این موارد بیشتر و بیشتر شد.

هیپنوتیزم پذیری متوسط بود ، یعنی هیچ فراموشی مداومی وجود نداشت ، بنابراین من مجبور شدم ابتدا علائم آسم را کاهش دهم تا شبهات مربوط به هیپوآنالیز برطرف شود. در ابتدا ، زن گفت که دوست دارد رمزگذاری شود و در صلح زندگی کند ، اما کندن در گذشته فایده ای ندارد.با توجه به این واقعیت که در طول جلسه ، خاطرات قسمت های استرس زا احساسات قبلی را زنده کرد ، هنگامی که مشتری دوباره تنش آشنا را در قفسه سینه احساس کرد - یک محرک احساسی ، سپس به جای سرکوب آن ، اجازه داد تا انرژی خود را بیان کند. پنج بار ، احتمالاً ، آنها در همان لحظه برگشتند تا احساسات به طور کامل از بین بروند. اشکهای ضعیفی جاری شد ، اما هیچ انحراف شدیدی رخ نداد.

در نتیجه ، سه روز متوالی هیچ آسم مشاهده نشد. البته ، این بدان معنا نیست که بیماری درمان شده است ، نه ، فقط علائم به طور موقت برطرف شده است. اما این زن این واقعیت را در نظر گرفت که ارزش تلاش برای کار با خاطرات را دارد. بر این اساس ، با کمک هیپنوتیزم واپس گرا ، در 3 سالگی به موردی رسیدیم ، هنگامی که در مهد کودک در حین بازی یک دختر دیگر به طور تصادفی او را هل داد ، او ضربه شدیدی زد. معلم بازی را ممنوع کرد ، آن را در کنار خود گذاشت ، و بقیه بچه ها سرگرم شدند و در رقص های دور رقصیدند. در اصل ، یک پدیده معمولی ، خوب ، کمی آزرده خاطر شد ، اگر پدر نبود ، اشکالی ندارد. وقتی با مادرم به خانه رسیدیم ، پدری مست را دیدیم که در مقابل چشمان کودک ، با همسرش نزاع و حتی تعرضی را آغاز کرد. دختر شروع به گریه کرد ، این باعث عصبانیت پدرش شد ، که دستور داد ساکت شوید و با گریه گریه نکنید. دو تنش پشت سر هم و روان سوخت. سپس ، به گفته مشتری ، "من احساس تنش وحشتناکی در قفسه سینه کردم ، اشک ها متوقف شد و پس از مدتی به معنای واقعی کلمه خفه شدم." در آینده ، مشکلات تنفسی هر بار تحت تأثیر آشفتگی های احساسی حاد بوجود می آید.

یک سال بعد ، هیچ عود کننده ای مشاهده نشد. اگرچه ، به دلیل کنجکاوی ، زن با مادرش صحبت کرد ، آنها می گویند موردی وجود داشته است که مشاجره مست داشته باشد یا خیر. و او پاسخ داد که قبل از مرگ شوهرش روزهای آرام را به خاطر نمی آورد. هنگامی که حقایق در هیپنوتیزم ظاهر می شوند ، ما به طور قطعی نمی دانیم که آیا خاطرات به طور عینی صادق هستند یا نه ، اصلی ترین چیز تغییر رفتار و تفکر است.

مورد 2 یک مثال دیگر ، با ماهیت کمی متفاوت.

دختر مدل ، هیپنوتیزم پذیری عالی ، سایر معیارهای روانگردان ها برآورده می شوند. وی با گلسنگ و لکه های عجیب در پشت تشخیص داده شد که پس از اینکه مادر دختر را در سن 7 سالگی با مادربزرگش ترک کرد ، شروع شد. هر دو فوران تحت تأثیر استرس قرار گرفتند. به دلیل بدهی کار ، مشتری مجبور به ارائه سخنرانی هایی می شود ، که اغلب نه تنها خسته می شوند ، بلکه باعث تشدید جسم می شوند. من فقط آرزوی سفر به دریا را داشتم. او همیشه در تبلیغات لباس و خز بازی می کرد ، جایی که قسمت های برهنه کوچک بدن نشان داده می شد.

هیچ ترسی از هیپنوتیزم وجود نداشت ، بنابراین آنها بلافاصله به فراموشی دست یافتند و دو روان روانی پیدا کردند. مراحل اساسی هیپنوتیزم واپس گرا را شرح خواهم داد. مشتری روی نیمکت نشسته است و چشمانش بسته است و قدرت پیشنهاد به هم چسبیده است. در عین حال ، هوشیاری بیشتر متمرکز است و تکرار ذهنی قسمت های گذشته احساسات را در بدن برمی انگیزد. ابتدا ، آنها در 17 سالگی به وضعیت برگشتند ، زمانی که من روی صحنه اجرا کردم و برخی از کلمات را فراموش کردم ، وحشت زده شدم ، لرز در بدن من گذشت ، سرخ شدم ، تصور می شد عملکرد را مختل کند. سپس از سر تا پای آن با لکه ها پوشانده شد ، اگرچه هیچکس تقریبا متوجه سوراخ شدن آن نشد ، اما کارگردان به دلیل بی توجهی کمی به کارگردان سرزنش کرد و بس. برای اینکه دیگر در چنین شرایطی قرار نگیرم ، به این نتیجه رسیدم که همیشه آماده باشم ، همه چیز را فراهم کنم. در زندگی ، این نگرش ها بسیار کمک کرده است ، به ویژه در کسب و کار مدل سازی ، که موفقیت بستگی به کیفیت کسب و کار دارد.

ما به هفت سالگی می رسیم. دیدار مادربزرگم. با دوستان جدیدمان به گردش رفتیم. پسران بزرگسال ملاقات کردند و بازی عجیبی را آغاز کردند ، دختران و پسران لباسهای خود را درآوردند و مکانهای صمیمی نشان دادند. سپس همه چیز به معنای واقعی کلمه از شرم سوزانده شد. مادربزرگ مذهبی نیز هنگام تربیت با روح پرهیز شدید ، به آتش می افزاید. او بیش از آنکه توضیح دهد چرا اینگونه است منع کرد. به تدریج ، لکه ها شروع به ظاهر شدن کردند ، و حتی شروع به کمک به چیزی کردند ، زیرا بیمار نسبت به بیمار سالم کمتر مورد سرزنش قرار می گیرد.

عمیق تر کاوش کنید. در واپسگرایی ، ما دوران کودکی را پشت سر می گذاریم و به سن چند ماهگی برمی گردیم. کودک در شش ماه اول بسیار مریض بود ، سپس بثورات برای اولین بار ظاهر شد. اوج تشدید در ماه سوم بود ، آنها در بیمارستان بستری شدند.مامان روز به روز از بچه بیزار می شد. نه اینکه او عاشق نبود ، او کودک را می پرستید ، اما از فوبیای خلوص رنج می برد. احتمالاً ، اگر مادر در لحظه ای ، از روی احساسات ، از گرفتن دختر گریان در آغوش خود امتناع کرد ، هیچ ضربه ای وارد نشد. مشتری احساس سوزش در قفسه سینه خود کرد و واکنش کوتاه شروع شد ، یعنی زندگی دوباره. محرک احساسی پاک شده است و همیشه پس از آزاد شدن احساسات از بین می رود ، زیرا این فقط یک ارتباط بین احساس و جسمانی از طریق مکانیسم یک بازتاب شرطی است.

علیرغم واکنش ، یک رویداد حتی زودتر پیدا شد. در هیپنوتیزم درمانی ، من به دنبال ترک در اسرع وقت یا زندگی های گذشته نبودم ، اگر دومی اتفاق بیفتد ، پس با انحراف یک قسمت واقعی از زندگی پیدا می کنیم ، اما ما همیشه تلاش می کنیم قسمت غیر منطقی احساسات را به طور کامل حذف کنیم. بنابراین ، گاهی اوقات لحظاتی از دوران قبل از تولد ظاهر می شود که در آن کودک نمی تواند بشنود ، نمی بیند ، زیرا اندام های مربوطه شکل نگرفته اند. با این حال ، تجربه دوران بارداری قابل توجه است. شاید شخص ، صرفاً در سطح بازتابی ، تکانه ها را ثبت کند ، و سپس مغز آنها را به تصاویر تبدیل کند ، داستان را کامل کند. من نمی دانم. فقط ایجاد منطق از اولین رویدادها تا علائم در حال حاضر مهم است ، سپس تغییرات آشکار و پایدار خواهند بود. بنابراین دختر احساس کرد که در حال یادآوری است ، در 6 ماه بارداری جنین درون مادرش بود. سپس دوباره مادربزرگ به خاطر این واقعیت که دخترش پرواز کرده است ، این عشق نیست ، چگونه زندگی می کند ، مورد توبیخ قرار گرفت. به طور خلاصه ، با تجزیه و تحلیل و حضور همه اقوام رسوایی شد که مادرم حتی می خواست خودکشی کند. شرم و ترس سپس این دو احساس در حافظه نقش بست ، به ترتیب ، دو نگرش عمیق "من بد هستم و باید رنج ببرم" و "شایسته زندگی نیست" ظاهر شد. در واقع ، اینها افکار وسواسی مادر است که به کودک منتقل شده است.

در جلسه بعد ، احساس ترس برطرف شد. این در ترس مداوم از زندگی بیان شد ، بسیاری از معاینات که هیچ چیز را نشان نداد. لکه ها بدون عود از بین می روند. با همه اینها ، گلسنگ باقی ماند. سپس او گفت که شاید این بیماری دارای ماهیت ارگانیک است و باید با استفاده از دارو و با استفاده از متخصصان و روش های مختلف درمان شود.

شش ماه بعد ، مشتری دوباره تماس گرفت و می خواهد چند جلسه دیگر را بگذراند. در طول این مدت ، من آموختم که گلسنگ در دوره های کودکی رخ می دهد و تا یک سال سن نداشت ، این نشانه ای غیرمستقیم از آنچه ممکن است در قلب روان تنی باشد. با نگه داشتن اشکهایش ، او در مورد دو مورد تجاوز جنسی در سن 16 و 18 سالگی گفت ، هر دو بار آنها مورد تهدید چاقو قرار گرفتند و تصمیم گرفتند به جای مرگ ، رسوا شوند. می ترسیدم فوراً اعتراف کنم ، فکر کردم هیچ ربطی به پرونده ندارد و کاملاً شخصی است. در واقع ، خاطرات آگاه نادر هستند ، تقریباً هرگز منبع دردسر نیستند ، بنابراین پس رفت در ترس و دوباره شرمندگی باعث شد که دو حادثه ناگوار دیگر رخ دهد.

مورد 3. عدم درمان آلرژی و روانگردان

داروساز زن درخواست درد عجیب در حین مقاربت. تا آخرین ازدواج ، شرایط عالی است ، اما در حال حاضر در ازدواج فقط عذاب وجود دارد. علاوه بر این ، تقریباً همین اتفاق در مورد دو همسر اولیه رخ داد ، به جز همسر اول ، که به طرز غم انگیزی فوت کردند. قبل از هیپنوتیزم درمانی ، او در کلینیک های خصوصی و دولتی بود ، هیچ تاثیری نداشت و آسیب شناسی مشخصی نداشت. البته تنها اثر ماندگار پس از دیدار با جادوگر ، پیدا شد و آسیب را برطرف کرد و به نظر می رسید برای یک ماه همه چیز در حال بازیابی است. این همچنین از قدرت خود هیپنوتیزم و احتمالاً علت روانی این بیماری صحبت می کند ، بنابراین من آن را پذیرفتم ، به ویژه اینکه مشتری گفت که می خواهد بچه دار شود و می ترسد که به دلیل سوسک هایی که در سر من وجود دارد ، مشکلی پیش بیاید. اگرچه روش هیپوآنالیز مستلزم "پاک کردن" مداوم سوابق استرس زا است - موارد ، تا سابقه اولیه ، با این وجود ، همیشه نمی توان ریشه را پیدا کرد. دو مورد از سه احساس ناراحتی را برطرف کرد: از برقراری ارتباط با اهالی رسانه و تنهایی دوره ای.به طور بالقوه ، محرک احساسی باید توسط یک سوم پشتیبانی می شد - احساس گناه ، که قبل از صمیمیت به عنوان یک هیجان جزئی در قفسه سینه احساس می شود. دو جلسه دیگر به صفر رسید و من پول را پس دادم و فقط هزینه جلسه اولیه را برای خودم گذاشتم ، زیرا درد را برطرف کردم.

مورد 4

یک پسر 12 ساله که دائماً خارش دارد ، می تواند زخمی را تا استخوان پاره کند. خسته از مصرف دارو ، بسیاری از روانشناسان با مادرم تلاش کرده اند. پدر به طور جداگانه با خانواده دیگری زندگی می کند ، هنگامی که وی ملاقات می کند ، علائم اغلب از بین می رود. به طرز شگفت انگیزی ، در طول مشاوره ، پسر توانست به معنای واقعی کلمه به خواب آلودگی دچار شود ، و این یک نشانه عالی است. در جریان هیپنوتیزم واپسگرا ، من فقط دعواهای والدین را به یاد آوردم ، هنگامی که آنها به لحظه به ظاهر ریشه ای رسیدند ، پسر گریه کرد و گفت که او هنوز می خواهد مادر و پدر با هم باشند و مادربزرگ را به جهنم بفرستند. دو جلسه رفاه کودک را تا نصف هنجار افزایش داد و مادرم اصرار داشت که زمان کد نویسی فرا رسیده است ، اما اگر ما مطمئن شویم که هیچ ضربه ای وجود ندارد ، این مجاز است ، و من چنین اعتقادی ندارم. تصمیم گرفتیم کار را تمام کنیم.

مورد 5. دوبار حساسیت برطرف شده

مرد قوی ، درخواست بی خوابی و ترس از قرار ملاقات. همه چیز را می خوانم ، با همه چیز موافقم ، کاملاً آماده هستم. وقتی از او پرسیدند چرا اینطور است ، او پاسخ داد که در یک سال آلرژی به آجیل را درمان کرد ، فقط با انجام یوگا ، اما برای از بین بردن دلایل ترس ، به متخصص نیاز است که بتواند هوشیاری را خاموش کرده و دوباره پیکربندی کند. سیستم های. در طول مشاوره اولیه ، امکان ایجاد آرامش عمیق وجود داشت تا زمانی که احساس بدن از بین رفت ، همه مشکلات به سمت بیرون افزایش یافت. نه تنها تنش با دختران ، بلکه ترس شدید از درگیری های فیزیکی نیز وجود دارد. معلوم می شود که مشتری به یاد نمی آورد که حداقل یکبار در زندگی خود جنگیده است ، حتی اگر در ارتش بود و در روستا بزرگ شده است. هیپن آنالیز کرد به دلیل فوق هیپنوتیزم پذیری ، ما دو روان روانی پیدا کردیم ، بار احساسی را برطرف کردیم و نگرش های عمیق را تصحیح کردیم. همه اینها دو ساعت طول کشید. نتیجه جانبی: یادگیری خود هیپنوتیزم در کلاس درس به حافظه بازگردانده شد.

هدف از این مقاله نه تنها جذب مشتریان جدید ، بلکه اطلاع رسانی به شما است: تحریک (اگزما ، کهیر ، پسوریازیس) و اسپاسم (لکنت زبان ، تیک عصبی ، تنگی نفس) ، مانند سایر تظاهرات ماهیت آلرژیک ، یک جمله نیستند از این گذشته ، علت این بیماریها در بیشتر موارد دارای روانشناختی است ، یعنی ماهیت بازتابی ، به این معنی که آنها محصول فعالیت سیستم عصبی بالاتر هستند. به عبارت دیگر ، این "روانشناس" شماست که بدون استفاده از داروسازی ، با استفاده از قابلیت های خود ، بدون قید و شرط حذف می شود! در اینجا فقط یک هیپنوتراپیست مورد نیاز است تا نحوه استفاده از این ابزار و نظارت بر رویه های ایمنی را به شما آموزش دهد. با احترام ، هیپنوتراپیست گنادی ایوانف.

توصیه شده: