کدام رشته را در روانشناسی انتخاب کنیم؟

تصویری: کدام رشته را در روانشناسی انتخاب کنیم؟

تصویری: کدام رشته را در روانشناسی انتخاب کنیم؟
تصویری: انتخاب منابع ارشد روانشناسی 2024, ممکن است
کدام رشته را در روانشناسی انتخاب کنیم؟
کدام رشته را در روانشناسی انتخاب کنیم؟
Anonim

"نظر شما به عنوان یک درمانگر گشتالت جالب است. شما اکنون وارد روانکاوی شده اید. من شنیدم که این دو جهت بسیار متفاوت هستند و ترکیب آنها بسیار دشوار است. فکر می کنید موفق به تغییر شده اید؟ چرا تصمیم گرفتید وارد روانکاوی شوید؟ در گشتالت چه چیزی کم بود؟"

بنابراین ، اجازه دهید سوال مشترک را به ترتیب مرتب کنیم.

من نه از جهت ، بلکه مستقیماً از شخص خارج شدم. من می خواستم با یک درمانگر دیگر ارتباط برقرار کنم و آن لحظه برای من اساساً مهم بود. من درمانگر خود را 10 سال می شناختم ، 7-8 سال درمان مفصلی داشتیم و به نظر من ، گیر کردیم. من می خواستم نظر متفاوتی را در پاسخ به شرایطم بشنوم ، مثل اینکه دوباره تحت درمان باشم. نسبتاً اخیراً ، من یک سال را به روانکاوی اختصاص دادم ، دیگر زمانی وجود نداشت ، بنابراین تلاش برای من برایم جالب شد.

دومین عاملی که بر تصمیم من تأثیر گذاشت ، تنظیمات بود. وقتی درمانگر را تغییر دادم ، دریافت درمان بیش از یک بار در هفته برایم مهم بود و روانکاوی 3 جلسه در هفته را در نظر می گیرد (من آن را دوست دارم و برای من مناسب است).

آیا توضیح انگیزه های رفتار فرد از روانکاوی و تماس مستقیم با وی در جلسه گشتالت مانعی ندارد؟ روانکاوی چگونه و چه چیزی بعد از گشتالت شما را جذب کرد؟"

من به یقین می فهمم که اکنون قرن ادغام است ، همه جهات کم و بیش به هم مرتبط هستند. در اصل ، در هیچ جای دیگر چنین جهت خالصی وجود ندارد. کاملاً همه زمینه های روانشناسی و روان درمانی که اکنون می شناسید از روانکاوی ناشی می شوند. بنیانگذار آن عمو فروید است ، بقیه از قبل او را دنبال می کنند. فردریک پرلز ، بنیانگذار درمان گشتالت ، با فروید درس خواند ، سپس از او ناراحت شد و تصمیم گرفت جهت خود را ایجاد کند و کمی اصول اساسی را با دیدگاه های مختلف بودایی (در مورد اینجا و اکنون ، در مورد احساس) ترکیب کند. به طور کلی ، حتی آموزش گشتالت بر اساس روانکاوی است.

جهات دیگر چگونه متفاوت هستند؟ روانکاوی ، گشتالت ، روان درمانی عمیق ، روان درمانی وجودی کم و بیش شبیه یکدیگر هستند. رویکردهای رفتاری ، رفتار درمانی شناختی ، NLP ، برنامه نویسی عصبی - این رویکردها بیشتر بر عمل متمرکز هستند (شما می ترسید - بروید و انجام دهید ؛ شما مضطرب هستید - انجام این کار را متوقف کنید ، و کمتر مضطرب خواهد شد). برای برخی افراد مفید است ، به کسی کمک می کند. هیپنوتیزم به طور کلی طاقچه جداگانه ای را اشغال می کند ، اگرچه در جایی با رفتارشناسی (مطالعه نقطه ای) تلاقی می کند. من تمایل دارم مانند بسیاری از مراجعانم بر این باور باشم که هر دو رویکرد رفتاری و هیپنوتیزم "از بین می روند" - شما هنوز هم می خواهید روان ، آسیب های خود را عمیقا بشناسید ، موقعیت های آسیب زا را درک کنید و در سطح آگاهانه بفهمید چه باید بکنید. اگر این تجربیات دوباره پدیدار شوند روانکاوی ، گشتالت و روان درمانی عمیق با بازگردانی بسیار خوب کار می کنند - در اینجا ما تمام جنبه های مشکل و واکنش روان انسان را تا آنجا که ممکن است مطالعه می کنیم. در اینجا مثال دیگری از ارتباط بین جهت ها وجود دارد - یکی از بنیانگذاران رویکرد گشتالت در فضای روسی زبان ، دانیل خلوموف ، در گذشته رفتارگرای بود.

در زمان ما ، همه چیز آنقدر در هم تنیده و در هم تنیده است که یافتن مرزها بسیار دشوار است. ما در یک قرن روانشناسی و روان درمانی یکپارچه زندگی می کنیم - هر روان درمانگر کم و بیش موفقیت آمیز حداقل 2 جهت (احتمالاً سه) را می شناسد. با توجه به تجربه خودم ، می توانم بگویم که اگرچه من مخالف رویکرد رفتارگرایانه هستم ، اما من به طور دوره ای وظایف "انجام و انجام" را به مشتریان می دهم ، و این بسیار خوب کار می کند. به همین دلیل مهم است که بتوانیم جهت ها را کنترل کنیم.

با کدام متخصص بهتر است تماس بگیرید ، کدام جهت را انتخاب کنید ، آیا با هم تناقض ندارد؟ پاسخ ساده است - اگر همه چیز از روانکاوی بیرون آمده باشد ، چگونه می توانند متناقض باشند؟ نظر من این است که هیچ تناقضی حتی در جهت باطنی یا دین ، در طالع بینی یا اصول ودایی وجود ندارد! همه جهات به هم مرتبط هستند ، در هر ژانری دانه ای از حقیقت روانی وجود دارد. بسیاری از نکات نوشته شده در کتاب مقدس کاملاً متناسب با عوامل مهم ذهنی است. نکته دیگر این است که چگونه همه آن را می خوانیم! خواندن متناسب با خودتان را بیاموزید ، زیرا حتی ادبیات روانکاوانه با کیفیت بالا و عمیق را می توان با عبور از درک آسیب زا و تحریف اطلاعات ، به ترتیب ، با درک همه چیز نه چندان خوب ، خواند. با این حال ، گفتن درست و غلط بسیار دشوار است - هر فرد باید قوانین خاص خود را داشته باشد.

اگر یک رواندرمانگر را انتخاب می کنید ، از مسیر خود آویزان نشوید ، شخصی را انتخاب کنید که برای شما جذاب است - از اینکه به او گوش می دهید و او را می شنوید ، خوشحال می شوید ، می خواهید صحبت خود را باز کنید. چیزی در چهره یا ظاهر او وجود دارد که پاسخ را در روح شما بر می انگیزد ، احساس می کنید او می تواند شما را احساس کند و بشنود. به لحظات درونی ، ادراک حسی خود توجه کنید. البته ، در دفتر ممکن است ناامید شوید - انتظار داشتید که شخص به خوبی به شما گوش دهد ، اما او زیاد صحبت می کند ، اما شما برعکس آن را می خواهید.

سعی کنید خواسته های خود را با صدای بلند بیان کنید ، نتیجه ای نداشت - شاید این شخص شما نیست. بیشتر نگاه کنید - حداقل 1-2 مشاوره مقدماتی یک هنجار محسوب می شود. به عنوان مثال ، هنگام انتخاب روانشناس ، آشنایان قبل از تصمیم نهایی ، 3-4 متخصص را دور زدند. بله ، از یک طرف ، اینها خطرات و پول هستند - خیلی خوشایند نیست که شما برای 1 مشاوره پول خرج کرده اید ، اما همه اینها فقط این نیست! اول ، شما می خواهید یک درمانگر عالی بگیرید. ثانیا ، شما با این وجود صحبت کردید ، چیزی در مورد خودتان گفتید و در نتیجه بخشی از استرس را از روان خود حذف کردید ، و این برای بدن شما نیز مهم است.

توصیه شده: