2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
در ابتدا ، خواهران رحمت ، راهبه هایی بودند که نذر عفاف کردند ، و سپس بیشتر زنان سکولار خواهران رحمت شدند که تصمیم گرفتند به وطن خود خدمت کنند و خود را وقف نجات جان سربازان در زمان جنگ ، مراقبت از بیماران و مجروحان کنند..
اولین خواهران رحمت توسط فلورانس نایتینگل در طول جنگ کریمه تاسیس شد. به افتخار او ، یک سندرم یا اثر روانشناختی نامگذاری شده است ، که خود را هنگامی نشان می دهد که پزشک یا پرستاری که از بیمار مراقبت می کند احساساتی را نسبت به او تجربه می کند که می تواند به عشق تبدیل شود.
در همان زمان ، دوشس بزرگ النا پاولووا ، انجمن صلیب مقدس خواهران رحمت را در سن پترزبورگ ، که نمونه اولیه صلیب سرخ بود ، سازماندهی کرد.
در بین خواهران رحمت تعداد زیادی از اشراف زاده روسی بودند که به طور جدی در کارهای خیریه مشارکت داشتند.
در ردیف خواهران ، دستور داده شد نه تنها کسانی که مایلند ، از ناامیدی دور شوند ، بلکه زنان مأیوس کننده و مخاطره آمیزی را پذیرا باشند که آماده هستند در صورت لزوم جان خود را بدهند ، که انگیزه اصلی آنها دقیقاً خدمت بود.
هر زنی نمی تواند به عنوان یک پرستار کار کند ، زیرا کار واقعی یک پرستار با عاشقانه های سینمایی فاصله دارد ، هنگامی که دختری یک مرد خوش تیپ زخمی را با یک پتو با دقت می پوشاند و او به شکرانه بوسه می زند.
اگر به واقعیت منتقل شوید ، یک پرستار اغلب با بیماران مبتلا به بیماری جدی که می توانند از بیماری های خطرناک رنج ببرند ، نجس است برخورد می کند. او هر روز رنج و درد ، مدفوع ، خون و گاهی رنج و مرگ آنها را می بیند.
در زمان جنگ ، این زنان در بیمارستان هایی که بمباران شده بودند کار می کردند و در جبهه ، به مجروحان در پایان نبرد کمک می کردند.
همیشه کار یک پرستار با قدردانی مواجه نمی شود. غیر معمول نیست که آنها با بی ادبی بیمارانی روبرو شوند که نمی توانند به عنوان مثال مجبور شوند یک پا را قطع کنند.
در طول جنگ ، کار پزشک و پرستار از نظر اهمیت با سوء استفاده های سربازان قابل مقایسه است. سربازان از زندگی در جنگ محافظت می کنند و پرستاران آن را در عقب و جلو نجات می دهند و زخم ها را التیام می بخشند و امید می دهند.
البته حرفه مددکاری می تواند جنبه های تاریکی نیز داشته باشد.
1. تغییر شکل حرفه ای. وقتی فردی روز به روز رنج و درد دیگران را می بیند ، در طول زمان ، دفاع روانی ایجاد می کند تا خودش را در هم نکشد و از درد دیگران جدا می شود ، در آن گنجانده نشده و تجربه نمی کند. یک فرد می تواند حرفه ای کار خود را انجام دهد ، اما احساسات او در این لحظه می تواند به طور کامل خاموش شود. با تغییر شکل شدیدتر ، ممکن است با بیماران بی ادب و بدبین شود و حتی سعی کند رنج آنها را افزایش دهد.
2. تحقق "من" عظیم الجثه در نقش نجات دهنده زندگی انسانها ، خدمت به یک ماموریت بزرگ ، تسلط بر هرج و مرج ، درد و درماندگی.
زنان با ماهیت هیستریک یا افسردگی مازوخیستی اغلب وارد حرفه کمک می شوند.
به اصطلاح "فرشتگان مرگ" متعلق به طبیعت روان پریشی است که هدف اصلی آن کمک کردن نیست ، بلکه تغذیه رنج دیگران و حتی ایجاد آسیب ، مرگ است.
یک زن هیستروئیدی ، مانند یک زن مازوخیست ، مستعد هیپوکندری است ، بنابراین نزدیکی به پزشکی برای او عملکرد ضد اضطراب را انجام می دهد. یک زن افسردگی مازوخیست به توانایی خود به عنوان یک نجات دهنده پی می برد و برای مدتی از گناه خلاص می شود. غالباً ، آن را با مفاهیم اساسی که والدین در آن قرار داده اند پر می کند. این منتقد درونی ، احساس بدی خود ، تبدیل رنجش به انگیزه های تهاجمی خودکار ، که در خدمت به دیگران تحقق می یابد ، بار گناه را کاهش می دهد و به زندگی کمک می کند تا بردار کاربرد انرژی و طرح کلی معنایی را بیابد.
این زن هیستروئیدی بیشتر از بودن در میان مردان لذت می برد.برای چنین زنی ، پزشک شخصیت پدر را جایگزین می کند ، در حالی که نزدیکی با کسانی که از او تشکر می کنند و به نوعی به او وابسته هستند ، با درک بهتر آنها از ترس آنها جلوگیری می کند و متوجه می شود که یک مرد نیز می تواند ضعیف ، آسیب پذیر و درمانده.
غالباً زنان با از دست دادن شوهر ، والدین ، فرزند خود به خدمات پرستاری می رفتند و در وزارت خود به زخمی ها منتقل می شدند ، به عنوان ارقام فرزندان ، همسران و والدین از دست رفته.
چرا چهره پرستار در بین مردان ، به ویژه چهره زیبا محبوب است؟
1. مردان در این شکل زنانگی زیادی می بینند.
2. آنها به پرستار احساسات به عنوان مادر ایده آل ، مراقبت از آنها و مراقبت از آنها انتقال می دهند.
3. شکل یک پرستار بسیاری از خیالات شهوانی را بیدار می کند ، زیرا او قسمت های خصوصی بیمار را لمس می کند ، آنها را می بیند ، با او تماس نزدیک دارد. بسیاری از مردان مازوخیست نقش غالب پرستار را در موقعیت درمانده خود برانگیزاننده می دانند.
در شرایط خاص ، حرفه پرستار می تواند به زن کمک کند تا با خیال راحت زندگی شخصی خود را ترتیب دهد.
یک پرستار ، ظاهراً برای دوره نقاهت
خوانندگان عزیز ، از توجه شما به مقالات من ، که به من الهام بخش خلاقیت جدید است ، متشکرم
نویسنده: بورکووا النا ویکتوروونا
توصیه شده:
چرا مردان دیگر مرد نیستند و زنان زن هستند. دیدگاه روانکاوی
در دنیای مدرن ، ما شاهد تغییراتی در عملکرد مردان و زنان هستیم. مردان بیشتر زنانه ، کودکانه و منفعل شده اند. آنها مسئولیت خود و خانواده خود را متوقف کردند. برای زنان ، موفق بودن و فعالیت اجتماعی اهمیت بیشتری پیدا می کند و خانواده و فرزندان در رده پایین قرار می گیرند .
چرا مردان من را در خیابان و اماکن عمومی ملاقات نمی کنند؟ چرا مردان در خیابان به سراغ شما نمی آیند
چرا مردان من را در خیابان و اماکن عمومی ملاقات نمی کنند؟ چرا مردان در خیابان به سراغ شما نمی آیند؟ یکی از سوالات متداول از متخصصان روابط دخترها این است: "چرا مردان در خیابان و مکانهای عمومی با من ملاقات نمی کنند؟ در خیابان ، در برخی رویدادها یا کنسرت ها ، در پارک ها ، در مراکز خرید و سرگرمی ، در دفتر و غیره.
چرا مردان عاشق روسپی ها هستند؟ 5 دلیل روی آوردن مردان به روسپی ها
برای شروع ، من افکار خود مردان را در مورد رفتار آنها بیان می کنم: "این به روند جنسیت خود مربوط نمی شود ، بلکه به فرصتی برای تنها بودن در جمع یک زن مربوط می شود. اگر جایی نمی روید ، با هیچ کس ارتباط برقرار نکنید ، در این صورت به دست آوردن خواسته شما مشکل ساز می شود.
چرا مراقب من نیستی؟ چرا مردان به زنان دیگر اهمیت می دهند ، اما به من اهمیت نمی دهند؟
شکایات مربوط به عدم مراقبت بیشتر برای زنان معمول است ، در حالی که مردان می توانند در مورد آن با احساس وقار خاصی صحبت کنند ("زن آنقدر به من اهمیت نمی دهد … و چرا؟"). با این حال ، در هر صورت ، شخصی شروع به پرسیدن یک سوال دردناک می کند - من چه مشکلی دارم ، چرا به دیگران داده می شود ، و نه به من؟ ساده ترین راه یادگیری افراد از طریق درک داستان است - مثالهایی از موقعیت ها بهتر به خاطر می آیند و انتقال آنها به طور مستقیم به روابط آسان تر است.
درباره محکومیت زنان ، ترس زنان از زنان ، ضربه زنان و درمان آن
موضوع این متن از دیرباز برای من ، در جلسات مشتری ، در آنچه در جامعه مشاهده می کنم ، در برخی از مسائل شخصی من ، روی آنتن رفته است ، و آن زمان بود که فیلم "بانو باش" را دیدم. آنها گفتند”و طنین زیاد آن ، تصمیم گرفتم افکار خود را در مورد موضوع محکومیت زنان ، ترس زنان از زنان ، آسیب زنان و درمان آن بنویسم.