چرا مردان دیگر مرد نیستند و زنان زن هستند. دیدگاه روانکاوی

تصویری: چرا مردان دیگر مرد نیستند و زنان زن هستند. دیدگاه روانکاوی

تصویری: چرا مردان دیگر مرد نیستند و زنان زن هستند. دیدگاه روانکاوی
تصویری: رازهایی درباره ی زنان که مردان باید بدانند_ آنچه زن ها دوست دارند مردها درباره ی روابط جنسی بدانند. 2024, آوریل
چرا مردان دیگر مرد نیستند و زنان زن هستند. دیدگاه روانکاوی
چرا مردان دیگر مرد نیستند و زنان زن هستند. دیدگاه روانکاوی
Anonim

در دنیای مدرن ، ما شاهد تغییراتی در عملکرد مردان و زنان هستیم. مردان بیشتر زنانه ، کودکانه و منفعل شده اند. آنها مسئولیت خود و خانواده خود را متوقف کردند. برای زنان ، موفق بودن و فعالیت اجتماعی اهمیت بیشتری پیدا می کند و خانواده و فرزندان در رده پایین قرار می گیرند

وضعیت زیر در مردان مشاهده می شود.

البته این مربوط به دوران کودکی و بزرگ شدن است. وقتی پسری به دنیا می آید ، مادرش از او مراقبت می کند و از او مراقبت می کند. وظیفه روانی پدر در این لحظه این است که به حفظ این تعادل کمک کند - کودک - مادر. با بزرگ شدن ، عملکرد پدر تغییر می کند. وقتی کودک یک ساله می شود ، پدر باید توجه مادر را از کودک به خودش معطوف کند تا مادر پسرش را با محافظت بیش از حد بلع نکند و آزادی او را سرکوب نکند و او را منفعل کند. گذشته از همه اینها آزادی فرصتی است در آینده برای خلاقیت در فعالیتها و فعال بودن در روابط با یک زن ، به عنوان مثال. نه تنها برای پذیرش عشق ، بلکه برای دادن آن.

هنگامی که پسری به مهد کودک می رسد ، دوباره تحت مراقبت زن قرار می گیرد و اغلب کاملاً سرکوبگر است. انفعال در حال افزایش است. در مدرسه ، همان معلم به عنوان قوانین زن و فشار از سوی زنان همچنان ادامه دارد. و بنابراین ، نهاد آغاز - تبدیل به یک مرد ، بلوغ کامل مرد رخ نمی دهد. بنابراین ، یک مرد گاهی کودک مادام العمر می ماند و بالغ نمی شود. از سوی دیگر ، ارتش را می توان چنین نهادی برای شروع نامید ، اما همه نمی توانند به آنجا برسند و همیشه با موفقیت از آن عبور نکنند.

در مورد زنان ، بسیاری از زنان مدرن زنانگی را کنار گذاشته و در مسیر رقابت با مردان قرار گرفته اند. از این رو ، مشکلات زنان ، مشکلات حاملگی یا به طور کلی رد مادری و ازدواج. با تمام زیبایی بیرونی ، نظافت ، مراقبت از بدن در تناسب اندام و روح در یوگا ، زنان تعجب می کنند که هیچ شریک زندگی مناسب برای آنها وجود ندارد. و چگونه می توان او را پیدا کرد وقتی او در تجارت از او موفق تر است.

وضعیت مشابهی نیز از دوران کودکی ناشی می شود. حتی فروید نوشت که چنین زنی اساساً به مردی در سطح ناخودآگاه حسادت می کند ، زیرا او چیزی دارد که او ندارد. او آن را "حسادت آلت تناسلی" نامید که نماد موفقیت ، قدرت ، اراده ، فعالیت و غیره است. چنین زنی به طور ناخودآگاه به رقابتی می پیوندد که برای او غیر معمول است. همه چیز از لحظه ای شروع می شود که یک دختر کوچک ، از مادرش ناامید شده است ، زیرا او نمی تواند نیازهای خود را برآورده کند ، به پدر تغییر می کند. او خدا و بت را از او می آفریند. با ایده آل سازی او ، او فکر می کند که اگر او یک پسر بود ، زندگی او بسیار بهتر می شد. در این لحظه ، رد زنانگی و اعتلای همه مردانگی صورت می گیرد. زنی که موفق شد مردی را بیابد و با او ازدواج کند ، فرزندی به دنیا آورد ، پس از مدتی دچار افسردگی و اشتیاق برای زندگی قبلی می شود ، پر از رقابت فعال و مبارزه برای مکانی در زیر نور خورشید و از همه مهمتر ، توجه سایر مردان

سه گزینه برای توسعه رویدادها وجود دارد.

در نسخه اول ، او ناامید شده و جستجوی خود را از نو آغاز می کند ، در حالی که نمی داند تاریخ دوباره تکرار می شود.

دوم - خواسته های او را سرکوب می کند و سپس بیماریهای جسمی مختلفی دارد ، به ویژه مشکلات حوزه زنان بسیار رایج است.

سومین مطلوب - یک زن به طور خلاق متوجه می شود ، اشتغال پیدا می کند ، و از خانواده منحرف می شود. با این حال ، احساس نارضایتی هنوز در همه این سه گزینه وجود دارد.

در روند زندگی ، اصلاح چنین شرایطی در زنان و مردان کاملاً امکان پذیر است. روشهای مختلف روان درمانی وجود دارد.به عنوان مثال ، روانکاوی می تواند به حل بسیاری از اختلالات شخصیتی ، از جمله مواردی که در بالا توضیح داده شد ، کمک کند.

توصیه شده: