چگونه بفهمیم که در یک رابطه وابسته هستیم

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه بفهمیم که در یک رابطه وابسته هستیم

تصویری: چگونه بفهمیم که در یک رابطه وابسته هستیم
تصویری: چطور بفهمیم که با یک شخص روانی در رابطه عاشقانه هستیم 2024, آوریل
چگونه بفهمیم که در یک رابطه وابسته هستیم
چگونه بفهمیم که در یک رابطه وابسته هستیم
Anonim

اولین قدم برای کنار گذاشتن عادات وابسته به یکدیگر این است که بتوانید نشانه هایی را که ممکن است در یک رابطه وابسته باشید ، تشخیص دهید

وابستگی وابستگی چیست؟

وابستگی وابسته به یک ساختار روانشناختی است که شامل روابط ناسالم است و افراد می توانند با نزدیکترین افراد به آنها شریک شوند.

در ابتدا تصور می شد که مربوط به خانواده های سوء مصرف کننده مواد است ، اما از آن زمان به بعد انواع دیگر روابط ناکارآمد گسترش یافته است. اصطلاح وابستگی اغلب برای توصیف رابطه ای که فرد به آن نیاز دارد یا به شخص دیگری وابسته است ، استفاده می شود. با این حال ، این اصطلاح بیشتر از این واقعیت که شریک جنسی اجباری جدایی ناپذیر است ، معنی می کند.

وابستگان وابسته تنها زمانی خوشحال می شوند که فداکاری های شدیدی را برای شریک خود انجام دهند. آنها احساس می کنند که طرف مقابل برای رسیدن به هدفی به آنها نیاز دارد. وابستگان وابسته به هویت ، علایق یا ارزشهای خارج از رابطه وابسته خود ندارند.

نقش شریک نیز ناکارآمد است. فردی که به وابسته وابسته وابسته است ، یاد نمی گیرد که یک رابطه دو طرفه برابر داشته باشد و اغلب به فداکاری های طرف مقابل متکی است.

این الگوی بین فردی دایره ای ، پایه ای است که کارشناسان هنگام توصیف "چرخه" وابستگی به یکدیگر به آن اشاره می کنند.

نشانه هایی که نشان می دهد ممکن است رابطه مستقل داشته باشید

افراد وابسته به هم تمایل به رفتارهای سازگار و مشکل دار دارند. این الگوها به طور مستقیم بر سلامت عاطفی وابسته به هم وابسته و توانایی آنها در یافتن رضایت در روابط تأثیر می گذارد.

برخی از علائم وابستگی به هم عبارتند از:

• تجربه مشکلات جدی در تصمیم گیری در رابطه و نادیده گرفتن اصول اخلاقی خود به منظور انجام آنچه طرف مقابل می خواهد.

• مشکل در بیان نیازها ، احساسات و نارضایتی های خود در رابطه.

• مشکل در تشخیص و تصدیق احساسات و نیازهای خود ، حتی اگر در مورد فکر کردن به خود در رابطه احساس گناه می کنید ، بنابراین نمی توانید نیازها یا خواسته های شخصی خود را بیان کنید.

• مشکل در لذت بردن بدون انجام کاری برای طرف مقابل

• وابستگی به تأیید دیگران

• عزت نفس پایین ، سهم خود را دست کم می گیرید و تمام انرژی خود را صرف این می کنید که هر چه از شریک زندگی شما می خواهد

• داشتن احساس مسئولیت بیش از حد نسبت به اعمال و احساسات دیگران.

• حفظ رابطه ، حتی اگر می دانید شریک زندگی شما کارهای ناخوشایندی انجام می دهد. خانواده یا دوستان ممکن است سعی کنند در مورد مشکلات خود با وابستگان وابسته صحبت کنند. اما حتی اگر دیگران تصور کنند که فرد بیش از حد وابسته است ، فرد در رابطه وابسته به هم پایان دادن به این رابطه را دشوار می کند.

• فرد وابسته به خود در مورد جدایی خود از شریک خود احساس تعارض شدید می کند زیرا هویت شخصی او متمرکز بر قربانی کردن خود برای شخص دیگری است.

چگونه وابسته به وابستگی می شوید؟

هنگامی که افراد متوجه می شوند که دارای ویژگی های وابسته به یکدیگر هستند ، اغلب شروع به تعجب می کنند که از کجا آمده اند.

در حالی که پاسخ همه یکسان نیست ، برای اکثر مردم همه چیز از دوران کودکی شروع می شود. کودکان خردسال بسیار تأثیرگذار هستند و از توانایی یا تجربه زندگی برای درک اینکه روابطی که می بینند و تجربه می کنند ناسالم هستند ، والدین آنها همیشه درست نمی گویند ، والدینشان دروغگو ، دستکاری کننده و فاقد مهارت برای برقراری دلبستگی هستند.

دلیل اصلی وابستگی متقابل اغلب یک خانواده ناکارآمد است که در آن وابستگان وابسته پرورش یافته اند. تحقیقات نشان داده است که والدین وابسته به فرزندان با بزرگ شدن نمی توانند نیازهای عاطفی فرزندان خود را برآورده کنند.این والدین به دلیل مشکلات خود در آن زمان فاقد ظرفیت عاطفی هستند و از نظر احساسی با فرزندان خود ارتباط ندارند. آنها نمی توانند به فرزندان خود زمان ، عشق و مراقبت مورد نیاز خود را بدهند ، و بنابراین وابستگان هم وسایل خود را برای بقا بدون حمایت والدین توسعه می دهند.

در پاسخ به غفلت عاطفی ، وابستگان همجنس متوجه می شوند که نیازها ، احساسات و مشکلات خودشان بی ربط هستند و یاد می گیرند که آنها را نادیده بگیرند.

در صورت نیاز ، یاد می گیرند که آنها را سرکوب کنند. در برخی موارد ، این کودکان حتی می ترسند که اگر احساسات یا نیازهای خود را بیان کنند ، به خاطر آن مجازات شوند. آنها ممکن است دریابند که داشتن احساسات و نیازها باعث کینه ، رنج و جدایی والدینشان می شود. در نتیجه ، این کودکان یاد می گیرند که احساسات و نیازهای خود را سرکوب کنند و در نهایت ، تا بزرگ می شوند ، کاملاً از آنها جدا می شوند.

افراد وابسته به خود احساس مسئولیت در قبال هر آنچه والدینشان احساس می کنند و رفتارشان با فرزندشان می کنند. کودکان احساس می کنند که درمقابل آنچه پدر و مادرشان در حال گذر هستند مسئول هستند. این رفتار است که در مورد تمام روابط آینده آنها ، یعنی مسئولیت دیگران در حالی که احساسات خود را نادیده می گیرند ، صدق می کند!

در چنین خانواده هایی می توان به کودک آموخت که بر نیازهای والدین تمرکز کند و هرگز به فکر خود نباشد. والدین نیازمند می توانند به فرزندان خود بیاموزند که اگر خودشان چیزی را بخواهند ، خودخواه یا حریص هستند. در نتیجه ، کودک یاد می گیرد که نیازهای خود را نادیده بگیرد و همیشه فقط به کارهایی که می تواند برای دیگران انجام دهد فکر کند. این شرایط باعث ایجاد شکاف در رشد عاطفی کودک می شود و او را وادار می کند که بعداً به دنبال روابط وابسته باشد.

وابستگی به همزیستی همچنین می تواند ناشی از مراقبت از یک فرد مبتلا به بیماری مزمن یا معلول باشد. مراقب بودن ، به ویژه در سنین پایین ، می تواند باعث شود که فرد جوان از نیازهای خود غافل شده و عادت خود را برای کمک به دیگران ایجاد کند. عزت نفس فرد می تواند به این دلیل شکل بگیرد که شخص دیگری به او احتیاج دارد و در عوض چیزی دریافت نمی کند.

کودکانی که در خانواده های بدسرپرست بزرگ می شوند می توانند بیاموزند که احساسات خود را به عنوان یک مکانیسم دفاعی در برابر درد سوء استفاده سرکوب کنند. در بزرگسالی ، این رفتار آموخته شده منجر به این واقعیت می شود که او فقط به احساسات طرف مقابل اهمیت می دهد و نیازهای خود را تشخیص نمی دهد. گاهی اوقات فرد مورد سوءاستفاده بعداً به دنبال یک رابطه سوء استفاده می شود زیرا فقط با آن نوع رابطه آشنا است. این اغلب خود را در روابط وابسته به هم نشان می دهد.

ترک عادات وابسته به هم

بسیاری احساس می کنند که اگر وابستگی خود را متوقف کنند ، شخصیت خود را از دست خواهند داد. با این حال ، معمولاً اینطور نیست.

در حقیقت ، زمانی خودمان را بیشتر می کنیم که کمتر از آنچه از ما انتظار می رود انجام دهیم. رهایی از عادات وابسته به خود یک هدیه بزرگ است که می توانیم به خود بدهیم: پیروزی در انزوا مسئولیت ما را نسبت به خود و دیگران متعادل می کند.

کلید بازیابی و پایان دادن به وابستگی این است که شروع به محافظت و مراقبت از خود کنید. این ممکن است یک عمل خودخواهانه به نظر برسد ، اما شما را در تعادل قرار می دهد. دیگران خواهند فهمید که شما اکنون به خود احترام می گذارید و از تعهد بیش از حد یا سوء استفاده محافظت می کنید ، و اگر آنها متوجه نشوند ، ممکن است در روابط خود راهگشای رشد نباشند.

یک فرد می تواند یاد بگیرد که وابستگی کمتری داشته باشد و احساس خود و استقلال را در زندگی خود به دست آورد ، اما این کار معمولاً مستلزم کار با یک درمانگر است ، زیرا رفتار وابستگی در طول سالها آموخته شده و عمیقا ریشه دار شده است. برای سالم ماندن به زمان و تمرین نیاز است.

درمان فردی یا گروهی می تواند مفید باشد زیرا فرد را تشویق می کند تا احساسات و رفتار خود را به عنوان فردی خارج از رابطه کشف کند.

افراد در یک رابطه مستقل ممکن است نیاز به برداشتن گام های کوچک در جهت جدایی در رابطه داشته باشند ، مانند یافتن سرگرمی یا فعالیتی که در خارج از رابطه از آن لذت می برند. یک فرد وابسته باید سعی کند وقت خود را با اعضای خانواده یا دوستان حمایت کننده بگذراند.

افراد وابسته به سوء استفاده باید به سوء استفاده قبلی اعتراف کنند و دوباره نیازها و احساسات خود را احساس کنند.

ترک عادت های وابسته به یکدیگر در رابطه شما همچنین به این معنی است که مددکار باید درک کند که به شریک خود کمک نمی کند و به او اجازه می دهد فداکاری های شدیدی انجام دهد.

از طریق یادگیری ارتباطی ، پشتکار و ایجاد مرزهای سالم ، هم وابسته و هم شریک می توانند یاد بگیرند که این عادات را ترک کرده و تغییرات مثبتی را در روابط خود ایجاد کنند.

سایت نویسنده: psiholog-filippov.kiev.ua

توصیه شده: