6 مرحله برای خلاص شدن از رفتار پرخاشگرانه منفعلانه

تصویری: 6 مرحله برای خلاص شدن از رفتار پرخاشگرانه منفعلانه

تصویری: 6 مرحله برای خلاص شدن از رفتار پرخاشگرانه منفعلانه
تصویری: درمان شخصیت منفعل پرخاشگر با ضمیر ناخودآگاه : اختلال شخصیت منفعل 2024, ممکن است
6 مرحله برای خلاص شدن از رفتار پرخاشگرانه منفعلانه
6 مرحله برای خلاص شدن از رفتار پرخاشگرانه منفعلانه
Anonim

آیا در رفتار خود پرخاشگری منفعل می بینید؟ بسیاری از افراد در تماس واکنشی منفعلانه و پرخاشگرانه دارند ، اما 90 درصد مردم متوجه آن نمی شوند.

چرا برای شما مهم است که با پرخاشگری منفعل خود کار کنید؟

اگر به طور مستقیم در مورد نیازها و خواسته های خود ، نارضایتی ، آنچه که با آن مخالف هستید ، به مردم نگویید ، نارضایتی و سرخوردگی شما افزایش یافته و تشدید می شود. شما آنچه را که از جهان می خواهید کمتر و کمتر می کنید ، و بیشتر و بیشتر ناخواسته ، برای شما ناراحت کننده می شود. و خطرناک ترین چیز در اینجا این است که می توانید بدون دوستان ، بدون افراد وفادار در حلقه خود ، بدون حمایت رها شوید. و بدون همه اینها زندگی کردن کاملاً دشوار است! از تجربه خودم می گویم که زندگی با حمایت عزیزان بسیار راحت تر است. اما چه کسی از شخص نامفهومی که پیوسته پیام های مضاعف می دهد ، حمایت می کند؟ علاوه بر این ، افراد مبتلا به پرخاشگری منفعل بیشتر مستعد بیماری های روانی ، اختلالات ، افسردگی هستند (به عنوان مثال ، وسواس فکری ، اختلال دو قطبی-عاطفی و غیره). بنابراین ، برای اینکه بتوانید کارآمد و راحت زندگی کنید ، باید یاد بگیرید که مستقیماً با مردم ارتباط برقرار کنید ، بتوانید خود و اطرافیان خود را درک کرده و بپذیرید.

چگونه می توان خود را بهبود بخشید تا پرخاشگری منفعل کمتر شود؟

مرحله شماره 0 اول ، مشکل را بپذیرید ("بله ، من در چنین لحظات و موقعیت هایی رفتار منفعلانه-پرخاشگرانه دارم!"). وقتی متوجه این رفتار در خود شدید ، حتماً برای خود یادداشت های ذهنی بگذارید.

مرحله شماره 1 به خود اجازه دهید در درون خود عصبانی شوید. به خودتان اجازه دهید درگیری مستقیم داشته باشید. به یاد داشته باشید که درگیری مستقیم فقط رابطه شما را نزدیک می کند ، شما را به برآوردن نیازهای شما نزدیک می کند. و این به هیچ وجه به این معنا نیست که شما رابطه با شخص را خراب می کنید! اگر نتوانید عصبانیت خود را تا حد ممکن ابراز کنید ، دوباره به این فکر خواهید کرد که چگونه آنچه را که می خواهید به آن شخص بگویید به او توضیح دهید ، دوباره با او تماس بگیرید ("بیا دوباره صحبت کنیم!"). کلید موفقیت در هر رابطه صحبت کردن تا حد امکان است!

گام 2. در مورد نارضایتی های خود صحبت کنید ، در مورد آنچه دوست ندارید ، آنچه که با آن موافق نیستید صحبت کنید. به دنبال راه هایی برای بیان افکار و مخالفت های خود باشید. مهم این است که هر بار مدل گفتار خود را بهبود بخشید - سعی نکنید 5 بار یک مطلب را در یک متن بیان کنید. متن های مختلف را برای صحبت انتخاب کنید. جمع آوری شکایات در خود مطلقاً یک گزینه نیست! نیازی به تجمع استرس روانی نیست ، که حداقل منجر به اختلالات می شود. منتظر بمانید تا همه چیز به خودی خود به حالت عادی بازگردد ، و شخص به طریقی تله پاتی متوجه منظور شما و آنچه از او می خواستید می شود - همچنین گزینه ای نیست! این رویکرد از تفکر "جادویی" ذاتی کودک در 2-3 سالگی (گاهی در سنین بالاتر ، هنگامی که کودکان صادقانه معتقدند همه چیز به خودی خود اتفاق می افتد) صحبت می کند. مامان ذهن من را خواند و برایم آب نبات خرید. اما در واقعیت ، مادر به سادگی حدس می زند که کودک آب نبات می خواهد ، هیچ جادویی در اینجا وجود ندارد. دیدگاه کودکانه خود را نسبت به مسائل خاموش کنید - هیچ کس چیزی را حدس نمی زند ، هیچ کس موظف نیست چیزی را بداند و بفهمد ، و حتی بیشتر درباره شما فکر کند!

یک لحظه جداگانه وقتی در مورد چیزهایی که دوست ندارید ، بارها صحبت می کنید. به عنوان مثال ، برای هزارمین بار تکرار می کنید که شوهر شما جوراب خود را زیر مبل و … نمی گذارد ، اما او برای هزارمین بار این کار را نمی کند. اشکالی ندارد - 1001 بار صحبت کنید ، به دنبال راه های دیگری باشید تا نارضایتی خود را به او منتقل کنید ، در مورد چگونگی برخورد با این مشکل به دنبال گزینه ها باشید. و در اینجا یک نکته مهم وجود دارد - همیشه توضیح دهید که چرا چیزی مناسب شما نیست.اگر این فقط هوس شما باشد ، شخص رفتار شما را منفعل-پرخاشگر می داند (به عنوان مثال ، "شما مجبور می شوید عصرها ظرف ها را بشویم ، وقتی دیگر خسته شده ام ، سپس شما را مجبور می کنم جوراب های خود را در جایی که می گویم قرار دهید. ! "). برای رابطه در یک زن و شوهر ، مهم است که خواسته ها برای هر دو طرف مفید باشد. با این حال ، مواقعی وجود دارد که برای شخص مورد نیاز است ، سپس توضیح دهید که چرا این برای شما مهم است.

مرحله شماره 3 صادقانه به خودتان اعتراف کنید که چه چیزی شما را آزار می دهد. ممکن است شما نه به خاطر زباله هایی که شوهر شما بیرون نیاورد ، بلکه از آنچه دیروز انجام داده است ، ناراحت شوید. بگذارید مثالی از یک رابطه شخصی برای شما بیاورم - ما تقریباً تمام هفته با یک شریک دعوا کردیم زیرا او در یک لیوان کثیف برای من قهوه درست کرد (من آن را سیگار نمی کشیدم و طلاق ها در بالا وجود داشت). در واقع ، برای من این وضعیت "آخرین کاه" بود ، اما برای من دشوار بود که به شریک خود توضیح دهم که دلیل پرخاشگری من اصلاً در آن جام شسته نشده نیست ، بلکه توجه ناکافی به من است.

بنابراین ، مهم است که بفهمید علت واقعی درگیری چیست - نیاز برآورده نشده شما به چه چیزی نیاز دارد؟ و مهم نیست که چیست ، این میل برای شما مهم است. این لحظه به شما کمک می کند تا با خودتان صادق تر باشید ، تشخیص دهید که نیازهای شما نیز مهم هستند ، مهم نیست که چقدر عجیب به نظر برسند. همچنین اتفاق می افتد که نیازهای عجیب باید با جزئیات بیشتری برای شخص دیگری توضیح داده شود.

نتیجه گیری - اقدامات منفعلانه و پرخاشگرانه شما ممکن است نتیجه این واقعیت باشد که شما احساسات و کینه های خود را به طور کامل درک نمی کنید. اگر بتوانید با آنها کنار بیایید ، اگر اطلاعات را به درستی به فرد منتقل کنید ، همه چیز بسیار واضح تر و قابل درک تر خواهد شد.

مرحله شماره 4 خود را فریب ندهید ، درگیری ها را با هم قاطی نکنید. مخلوط کردن درگیری ها فقط مشکل اساسی را عمیق تر می کند و شما نمی توانید با نیازهایی که در حال حاضر از آن رنج می برید کنار بیایید. شریک زندگی شما فقط گیج می شود و فکر می کند شما یک روان پریش ، خودشیفته - یا هر چیز دیگری هستید! به عبارت دیگر ، دعوا کردن با یک کودک یک چیز است ، اما متهم کردن پدرش به بی توجهی کاملاً متفاوت است. هر موقعیتی که باعث عصبانیت شما شد را جداگانه در نظر بگیرید و آن را با شخصی که مستقیماً با او در ارتباط است در میان بگذارید. چه لحظه دیگری در اینجا مهم است؟ شما باید واقعاً از درگیری خارج شوید و مسالمت آمیز و دوستانه زندگی کنید ، و باعث عصبانیت دیگری نشوید ، سعی نکنید به او ثابت کنید که او احمق است و غیره. اگر حداقل نیاز ناخودآگاهی برای اثبات آن دارید شریک زندگی شما در مورد چیزی اشتباه می کند ، شما را آزار می دهد ("و حالا ، ببینید چگونه به من صدمه زده اید!") ، این یک نوع رفتار منفعلانه و پرخاشگرانه است که در واکنش باعث پرخاشگری بیشتر می شود.

وظیفه اصلی شما این است که تعارض را حل کنید تا فرد شما را بفهمد و عذرخواهی نکند ، تا نصف عمرش در مقابل شما احساس گناه نکند.

مرحله شماره 5 به خودتان زمان بدهید. تشخیص اینکه شما فردی منفعل-پرخاشگر هستید ، تمایل دارید این رفتار را از خود نشان دهید ، در حال حاضر یک گام نسبتاً بزرگ است که به انرژی زیادی نیاز دارد. بر این اساس ، پس از دیدن همه اینها ، به زمان نیاز خواهید داشت تا آینده روشن خود را پیدا کنید. بلافاصله و همه چیز به طور کامل کار نخواهد کرد. اگر این امکان وجود داشت ، شما در یک چشم بر هم زدن وضعیت را بدون مطالعه روانشناسی و روان درمانی تغییر می دادید. با این حال ، این بسیار دشوار است و اغلب نیاز به همراهی برخی افراد دارد ، بنابراین فقط به خود زمان بدهید ، اما مطمئن شوید که بدون اینکه خودتان را سرزنش کنید ، تجزیه و تحلیل کنید (چه چیزی نتیجه نگرفت و کجا ، چه کاری می توانست بهتر انجام شود) ، بدون شرمندگی - کمی از بیرون به وضعیت نگاه کنید.

مرحله 6 تمرین بیان احساسات خود را تمرین کنید. آنها چنین گفتند - کار نکرد ، آنها شما را درک نکردند ؛ آنها چنین گفتند - شخص آزرده خاطر شد. آن را متفاوت تکرار کرد ، این وضعیت را با او در میان گذاشت ، توضیح داد. یاد بگیرید که حقیقت را بگویید. اگر چیزی را دوست ندارید امتناع کنید. اگر واقعاً ناراضی هستید ، یاد بگیرید که در مورد نارضایتی خود صحبت کنید.یاد بگیرید که فقط به این دلیل مخالف باشید که می ترسید شخص شما را رد کند. فقط می توانید در محیطی امن تمرین کنید. به عنوان مثال ، به فروشنده بگویید واقعاً چه فکر می کنید - او خوب به نظر می رسد ، عالی خدمت می کند ، یکی از پرفروش ترین ها ، به نظر شما ، هنگام خرید نان می خواهید به او برسید و غیره در فیلم ها با صدای بلند بخندید ، در آنجا رقصید عروسی ، همانطور که دوست دارید و می خواهید. خود را بیان کنید! نکته اصلی این است که احساسات خود را بشناسید و توانایی آنها را به درستی بیان کنید. این راهی مستقیم برای خروج از مدل رفتاری منفعلانه و پرخاشگرانه شما است.

توصیه شده: