2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
غذا متفاوت است ، غذا عملکردهای متفاوتی برای فرد دارد و فرآیند غذا خوردن مزایای ثانویه زیادی دارد.
به عنوان مثال ، غذایی وجود دارد که باید معده را سیر کند. معمولاً یک قسمت کوچک از غذا برای چنین هدفی کافی است - و علاوه بر این ، یک وعده غذایی بسیار ساده. یک بشقاب کاهو ، پنیر خامه ای با خامه ترش یا مقداری میوه. در اصل ، این برای معده کافی است.
ولی! غذاهایی وجود دارد که عملکردهای متفاوتی را انجام می دهند: به عنوان مثال ، غذا برای شرکت ، غذا خوردن برای از بین بردن زمان ، غذا خوردن برای آرام کردن اضطراب ، غذا خوردن برای آوردن خانواده بر سر میز ، غذا خوردن برای تفریح.
این عادات - غذا خوردن برای به دست آوردن چیزی (البته البته برای برطرف کردن گرسنگی ، که برای آن غذا نیاز است) - اغلب در دوران کودکی ، از والدین و پدربزرگ و مادربزرگ (که به هر حال ، گرسنگی را به طور مستقیم به خاطر می آورند) شکل می گیرد و به همین ترتیب.
بعداً ، این عادات با مزایای بیشتری رشد می کنند.
به عنوان مثال ، پر کردن غذا در هنگام تماشای تلویزیون نه تنها فرصتی برای سرگرمی است ، بلکه فرصتی برای نجات خود از نیاز به بلند شدن از روی مبل و انجام کاری است (زیرا با شکم پر ، می توانید به بستر).
یا تمام خانواده دور هم جمع می شوند تا پشت میز بنشینند و یک غذای خوشمزه بخورند. جشن را لغو کنید - و مردم هیچ دلیلی برای دور هم جمع شدن ندارند.
هر عادتی - لحظه ای که شکل می گیرد - نیت مثبتی دارد. به عنوان مثال ، مادربزرگ من وقتی نوه اش زیاد غذا می خورد بسیار خوشحال بود. در اینجا نوه غذا خورد. برای جلب رضایت مادربزرگم. سپس این فرآیند خوردن مقدار زیادی غذا با مزایای ثانویه زیاد شد: به عنوان مثال ، برای لذت بردن از خود ، نیازی به مراجعه به مردم ، برقراری ارتباط و غیره ندارید. - به اندازه کافی خوب غذا بخورید چرا زحمت؟
مثالهای زیادی می تواند وجود داشته باشد. هر کس مختص به خود است. نیازی به آزمایش مزایای ذکر شده نیست. شما آنها را به احتمال زیاد متفاوت دارید.
و سپس وزن اضافی خود دارای مزایای ثانویه می شود. این تفکر فوق العاده ای است "وقتی خودم را خیلی رها کنم ، خودم را دوست خواهم داشت (عصرها قدم بزنم ، با مردم ارتباط برقرار کنم ، و غیره)." یعنی الان خودم را دوست ندارم ، خیلی تنبل هستم که عصرها راه بروم ، مهارت های ارتباطی در حد صفر است - اما به محض اینکه وزن لعنتی خود را از دست بدهم ، همه چیز مشخص می شود. به خودی خود. قرص جادویی. جرات ندارم؟ این وزن لعنتی است)
من حتی نمی خواهم این زن ابدی را به خاطر بسپارم "بنابراین من وزن کم می کنم و ازدواج می کنم". بله ، البته)
بنابراین ، وزن و غذا موضوعات آسانی برای مطالعه نیستند و در عین حال بسیار جالب هستند. اگر امتحان کردید می توانید آنجا را جستجو کنید)
و گاهی اوقات وزن در صورت آسیب جدی (به عنوان مثال ، از هر نوع خشونت) به عنوان حفاظت عمل می کند ، اما این یک داستان کاملاً متفاوت است.
توصیه شده:
چگونه غذا و احساسات با هم ارتباط دارند؟ شدت بدن بهایی است که باید برای سبکی در روح پرداخت. نمونه ای از کار با اضافه وزن
وقتی بدن ما به غذا نیاز دارد ، این را با احساس گرسنگی به ما نشان می دهد. اما ، اغلب ما وقتی گرسنگی واقعی وجود ندارد غذا می خوریم. و وزن خود را گاه به اندازه های باورنکردنی افزایش می دهیم. برای چی؟ شدت بدن بهایی است که باید برای سبکی در روح پرداخت.
آنچه اتفاق می افتد به اندازه آنچه ما در مورد آن فکر می کنیم ترسناک نیست
"این خیلی ترسناک نیست که چه اتفاقی می افتد به عنوان آنچه ما در مورد آن فکر می کنیم" با اتفاق می افتد که به دلیل یک گفتگوی ناچیز ، اما ناخوشایند ، می توانید یک تئاتر کامل از صداها را در درون خود ایجاد کنید ، چیزی را اثبات کنید ، شکایت کنید ، مشاجره کنید.
یک روز غذا فقط غذا می شود
یک روز ، بسیار آرام ، این درک به دست می آید که غذا فقط غذا است … نه یک شخص ، نه یک احساس ، نه یک موفقیت. غذا. و به نوعی فقط به او نگاه کنید ، او را بپزید ، برای شام انتخاب کنید️ یک روز ، کمی ترسناک ، این درک به دست می آید که غذا در ارتباطات مشهور نیست ، زیرا شما به فردی در این نزدیکی و گفتگوی دلپذیر با او نیاز دارید.
جزء کلامی رفتار خوردن: صحبت در مورد غذا و هنگام غذا خوردن
در ادامه موضوع عکاسی از غذا ، می خواهم در مورد م componentلفه کلامی رفتار خوردن ، یعنی صحبت در مورد غذا و هنگام غذا خوردن صحبت کنم. و ، ابتدا ، داستانی درباره پسر ما از سن پترزبورگ به من گفت (در واقع ، من او را کمی می شناسم ، دوست مشترک ما به او گفت) ، که با یک زن فرانسوی ازدواج کرد و با او در آنجا زندگی می کند ، در فرانسه.
کودک از خوردن غذا امتناع می کند. آیا باید او را مجبور به خوردن کرد؟
موضوع این واقعیت که اغلب والدین فرزند خود را مجبور به خوردن می کنند ، من را نگران می کند. چون من به این موضوع زیاد برخورد می کنم. این در جامعه ما بسیار رایج است. بنابراین ، از یکی از اعضای گروه ما برای این سوال مهم تشکر می کنم. این چنین به نظر می رسید: