درباره درام خلبان سرنگون شده و نحوه پرواز مجدد

فهرست مطالب:

تصویری: درباره درام خلبان سرنگون شده و نحوه پرواز مجدد

تصویری: درباره درام خلبان سرنگون شده و نحوه پرواز مجدد
تصویری: چگونه خلبان شویم؟ 2024, ممکن است
درباره درام خلبان سرنگون شده و نحوه پرواز مجدد
درباره درام خلبان سرنگون شده و نحوه پرواز مجدد
Anonim

در زندگی ، هر یک از ما پیروزی ها و شکست هایی را تجربه می کنیم ، چیزی خوب پیش می رود ، اما چیزی خیلی خوب نیست. بله ، گاهی اوقات تصادفات آزاردهنده ، الگوهای ناعادلانه رخ می دهد. و مطمئناً هر کس حداقل یک بار در زندگی خود احساس ناامیدی و سرخوردگی کرد ، به خود شک کرد و تسلیم شد. این خوبه. اما ، برخی افراد قدرت و منابع داخلی را برای "برخاستن از خاکستر" پیدا می کنند ، پس از شکست بلند می شوند و ادامه می دهند ، دوباره تلاش می کنند ، کارهای جدید انجام می دهند. دیگران - نه ، آنها به گذشته می چسبند ، در انتظار آینده منجمد می شوند ، انرژی خود را در تجزیه و تحلیل بلاغت "چرا؟" هدر می دهند ، دچار افسردگی می شوند و واقعاً ضعیف می شوند.

در زندگی ، تعریف "خلبان سرنگون شده" برای افرادی استفاده می شود که به طور جدی مدعی موفقیت بودند ، امید نشان دادند و واقعاً بچه های امیدوار کننده ای به نظر می رسیدند ، اما … شرایط خاصی (به عنوان مثال ، در ورزش - باخت ، عدم دستیابی به هدف تعیین شده ، صدمه ، رد صلاحیت ؛ در فعالیت - کاهش ، اخراج ، ورشکستگی ؛ در حوزه روابط - خیانت ، جدایی ، طلاق و غیره) "زمین را زیر پای خود می اندازد" ، باعث بی نظمی می شود ، عزت نفس را زیر پا می گذارد ، شخصیت بی ارزش می شود همه دستاوردهای بیرونی و ویژگیهای داخلی آن.

افرادی که تجربیات خود را به اشتراک می گذارند ، حالت درونی خود را به عنوان احساس فروپاشی ، ناامیدی و درماندگی کامل توصیف می کنند. حتی اگر در ظاهر آنها سعی کنند جسورانه ای نشان دهند ، در داخل آن بی رحمانه به نظر می رسد "همه چیز تمام شده است" و "من هرگز نخواهم توانست …"

در فیلم "فقط پیرمردها به نبرد می روند" به خوبی نشان داده شده است. آیا او ترسو است؟ خیر او می خواهد باشد و دیگران او را برنده زندگی می دانند. اما آیا او واقعاً بازنده ، بازنده است؟ به سختی می توان با اطمینان گفت. فقط بدیهی است که او از شکست بسیار می ترسید ، می ترسید پیروز نشود ، می ترسید که "بزدلی" یا "بزدلی" ظاهر نشود. این فکر برای او آنقدر سخت و غیرممکن است که می تواند احساس ترس کند ، شاید نه همیشه قوی ، که تصمیم می گیرد یک قدم اساسی - قوچ با دشمن - بردارد. ظاهراً برای یک خلبان ، مرگ یک قهرمان بر پذیرش جنبه ها و احساسات مختلف ترجیح دارد.

سندرم خلبان داون تجربه ای درونی از یک فیاک در حوزه ای است که برای یک فرد مهم است ، همراه با رفتارهای افسردگی ، از دست دادن انرژی ، اعتماد به نفس ، ترس ذهنی غالباً ناموجه از شکست بیشتر و عدم اقدام واقعی در حل مشکل و غلبه بر بحران

چه دلایل روانشناختی و ویژگی های شخصیتی بر تجلی این مجموعه تأثیر می گذارد و چگونه می توان از چنین وضعیت طاقت فرسایی خارج شد؟

  1. منتقد درونی خشمگین … "چطور تونستی؟!؟!" ، "بازنده!" ، "همه چیز به خاطر خودته!" ، "فقط تو میتونی این کار رو بکنی …". این منتقد محکم در حالت نفس والدین می نشیند. والد داخلی نه تنها در شرایط سخت از شما حمایت نمی کند ، بلکه برعکس ، همه چیز را بی ارزش ، خنثی و مسخره می کند. او شخصیت ، کپی و شباهت الگوهای رفتاری والدین واقعی و بزرگسالان مهم به دلیل خطا یا شکست در دوران کودکی است.
  2. "اجرا ، بدون رحمت" و جایی برای خطا وجود ندارد … نه تنها این ، منتقد بی رحم ، مانند جلاد ، بی رحمانه او را سرزنش می کند. "جادوگر شیطانی" ، حتی در عمق ناخودآگاه خود نیز نشسته است ، به طور دیوانه وار می ترسد که هرگونه اشتباه ، لکه ، نظارت یا حادثه منجر به آخرالزمان شود. اشتباه کردن بخشی از تجربه است. برای کودکان ، به منظور کنار آمدن کافی با اشتباه ، حمایت مهم است. هیچ اشتباهی وجود ندارد - هیچ تجربه ای در زندگی با آنها وجود ندارد و بر این اساس ، هیچ تجربه ای برای بلند شدن و ادامه دادن وجود ندارد.
  3. چنین عقده حقارت جبران می کند ، یا بهتر بگویم ماسک احساس کمال عجیب ، ویژگی ها (فقط من می توانم تلفن را فراموش کنم ، فقط من می توانم خیلی اشتباه کنم ، فقط من می توانم اینگونه اخراج شوم ، فقط چنین بی عدالتی ممکن است برای من اتفاق بیفتد و غیره) ، اغلب در تمایل نامناسب برای نزدیک شدن به ایده آل بیان می شود.
  4. و کمال گرایی به عنوان یک واکنش و راهی برای مقابله با همه جا اضطراب و شک به خود ، واکسینه شده و به لطف راننده "کامل باش" - برنامه والدین ، آنچه شما باید باشید تا "فاجعه" رخ ندهد واکسینه شده و توسعه داده شده است. از این رو ، الزامات / انتظارات بیش از حد برای خود ، از یک سو ، از طرف دیگر ، عادت کاهش ارزش خود و همه دستاوردها ، اگر "تصویر کامل نیست". اگر این کار را کردید ، 100 انجام دهید. اگر 99 باشد ، خوب نیست ، همه یکسان است.
  5. "سر در ابرها" - زندگی در توهم پذیرش واقعیت به حدی ترسناک است که دفاع های روانی بیهوشی فعال می شوند: انکار ، منطقی سازی ، کناره گیری به تخیل. اضطراب ، ترس از جدید ، ترس قادر به کنار آمدن با انفعال و تقاضای "تضمین ماندگاری" نخواهد بود.
  6. "همه چیز تمام شد" - وسواس و درام. "اگر من نتوانم پرواز کنم ، من هیچکس نیستم ، هیچ چیز خوب در زندگی من نخواهد بود ، نمی توانم در فعالیتهای دیگر شرکت کنم؟ / من نمی خواهم؟ / من نمی خواهم." فرد در گذشته با انتظارات كودكانه زندگی می كند كه همه چیز باید "مثل قبل خوب باشد". تمایل به انتقام و انتظار جادو اجازه نمی دهد گامی مهم در زمان حال برداشته شود.
  7. ناتوانی روانی. رفع اشکال در برنامه های شکست در آینده. ترس از تکرار اشتباه کشنده است. پرواز نکردن / کار نکردن / اصلا انجام ندادن راحت تر است ، به طوری که دیگر تجربه شکست وجود ندارد.
  8. "من کی هستم؟" و دیگر مسائل هویتی … اگر "من خوب هستم ، مهم" ، تنها در صورتی که "من … خلبان / ورزشکار / تاجر هستم" مشکلی ایجاد کند. هیچ یک از ما خلبان ، حسابدار ، بالرین و غیره متولد نشده ایم. ما حرفه ، فعالیت مورد علاقه خود را انتخاب می کنیم. گاهی اوقات چندین مورد وجود دارد ، گاهی اوقات می توانند در طول زندگی تغییر کنند ، گاهی اوقات فعالیت ها و سرگرمی ها را با هم ترکیب می کنیم. مهم نیست که چه نوع حرفه ای زندگی می کنم. حرفه من ، و حتی بیشتر موقعیت ، می تواند جنبه های شخصیتی من را نشان دهد ، اما من را به طور کامل نشان نمی دهد.

متأسفانه ، برای افرادی که خود و دیگران را فقط مشروط می پذیرند (و ارزیابی می کنند) (شما مهم هستید ، زیرا در حال حاضر شما رئیس هستید ؛ شما باهوش هستید ، زیرا مدیر هستید ، شما خونسرد هستید ، زیرا حقوق شما … (در. ه.) ، خطر از دست دادن "خود" ، از دست دادن هویت ، بیشتر از افرادی است که خود و دیگران را بسیار گسترده تر از اولین تحصیلات یا حرفه خود نشان می دهند.

هنوز می توانید علائم و تظاهرات را برای مدت طولانی لیست کنید. برای برخی ، آنها واضح تر هستند ، برای برخی دیگر کمتر. اما بیشتر موارد و سرنوشت ها با موقعیت شخصی منفی (I- ، You-) ، گرسنگی برای تشخیص (که من ارزشمندم ، مهم هستم ، به طور کلی جایی برای حضور دارم) ، فقدان ضربه مثبت (پاسخ های خوب ، اعترافات ، کلمات ، دیدگاه ها ، اقدامات و غیره).

این "دسته گل" از کجاست؟ در اصل از دوران کودکی. این توسط محیط و تأثیر آن بر ما شکل می گیرد. وقتی ما کوچک هستیم ، مجبور می شویم خود را وفق دهیم ، سازگار شویم ، مکانیسم های مختلف رفتار و واکنش را توسعه دهیم. پس از سالها ، آنها واقعاً می توانند دخالت کرده و خراب شوند.

این بدان معناست که افکار و عکس العمل های عادی شکل گرفته در دوران کودکی در واقع ما نیستیم. به عبارت دقیق تر ، ما قطعاً بیش از عادات خود هستیم. این بدان معناست که "دسته گل" مدتهاست به جارو خشک شده از الگوهای غیر ضروری احساسات و افکار تبدیل شده است و زمان آن رسیده است که آن را در ذهن خود تجدید کنیم.

از درک یک مشکل تا حل آن. چندین مرحله ، توصیه و مجوز

  1. توانایی از دست دادن ، پذیرش شکست ، شکست و بخشیدن خود به خاطر اشتباهات به اندازه اعتقاد به خود ، تلاش برای بهترین و تجربه پیروزی مهم است. شبیه دو روی سکه است. بدون یکی ، دیگری وجود ندارد. درک و پذیرش این مفهوم فلسفی مهم است.
  2. مهم است که بیاموزید چگونه از خود حمایت کنید. وقتی کار نمی کند ، کل جهان "نمی فهمد" ، یا به نظر می رسد که "در برابر شما" مهم است که خود را باور داشته باشید ، حمایت کنید.چگونه؟ به خود بگویید "من موفق می شوم" ، "من به خودم اعتقاد دارم" ، "من یک فرد خوب هستم که سعی می کنم" ، "من تو را دوست دارم" ، "من خودم را دارم ، ما می توانیم از پس آن برآییم".
  3. وقتی مشکل ، غیرقابل درک ، ترسناک است ، چیزی پیش نمی رود ، مهم است که درخواست کمک کنید. درخواست کمک در حال حاضر یک موقعیت فعال است ، شما را ضعیف نمی کند ، برعکس ، شاید مسئله یا وضعیت را بتوان حل کرد یا به طور م livedثرتری زندگی کرد.
  4. به خودتان اجازه دهید احساس کنید ، عصبانی باشید ، ناراحت باشید ، بترسید. از دست دادن رویاها ، ایده آل سازی ، کار ، از دست دادن توهم ثبات ، این توهم که همه چیز تحت کنترل است - این از دست دادن است که برای سوزاندن مهم است. گاهی بلند شدن و تلاش کردن دردناک و ترسناک است. مهم است که این احساسات را بپذیرید و به خود اجازه دهید. اشکالی ندارد با خود همدردی کنید. انرژی زیادی در زندگی احساسات وجود دارد که در لحظات سخت زندگی چقدر ضروری است.
  5. افکار مادی هستند. حتی اگر هنوز برنده نشده اید ، رهبری کنید و احساس کنید که یک برنده هستید. اگر قبلاً برای شکست آماده شده بودیم (و ترس از شکست تنها قوی ترین موقعیت است) ، آنگاه می توانیم خود را برای موفقیت برنامه ریزی کنیم. و اکنون این کار را انجام دهید!)
  6. انگیزه ، انگیزه خود را بیابید و کاری را که دوست دارید انجام دهید. شما هنوز نمی توانید آن را انجام دهید چیزهای جدید را امتحان کن.

    آن را به شادی تبدیل کنید. اغلب ترس موذیانه ای وجود دارد "دیگران چه فکری خواهند کرد" ، "و اگر دیگران بفهمند که من نمی توانم ، نتیجه ای نداشت و غیره." - سرعت را کاهش می دهد و متصل می شود. در این مورد ، بسیار صحیح است که "دیگران را لعنت کنیم" که دیگران فکر می کنند. و باید بگویم که ما این تخیل را که دیگران دائما در مورد ما فکر می کنند ، محکوم می کنند و می خندند ، بیش از حد ارزیابی می کنیم. "کسانی که از ما بدتر هستند ، کسانی که از ما بهتر هستند ، ما را محکوم می کنند - آنها برای ما وقت ندارند." و اکثریت مشغول امور و نگرانی های شخصی خود هستند.

  7. تفسیر مثبت گاهی اوقات سالها منتظر «علامت» برای شروع کاری یا اتمام کاری هستیم. شاید شکست ، بی عدالتی و نوعی وضعیت آزاردهنده این نشانه باشد؟ به سادگی هیچ گارانتی مادام العمر برای هیچ چیزی وجود ندارد. زندگی قطعا زیباست. و ما قطعا زیبا هستیم. ما می توانیم انجام دهیم ، خود را بیان کنیم ، ایجاد کنیم ، کار کنیم ، آنچه را که می خواهیم ایجاد کنیم ، که در روح ما طنین انداز است. شاید برای پیدا کردن خود و راه اندازی کسب و کار خود ، ارزش آن را داشت که مشکلات و اخراج های کار قبلی را پشت سر بگذارید؟
  8. نتیجه گیری از خطاها. همه افراد موفق نتیجه گرفتند. و این بدان معناست که اشتباهاتی وجود داشته است. قبل از اینکه بتوانید لامپ را بسوزانید ، باید 99 روش را پیدا کنید که در آنها لامپ روشن نمی شود. تجزیه و تحلیل. و در نهایت آن را روشن کنید. توماس ادیسون مخترع و کارآفرین بزرگ آمریکایی در یکی از مصاحبه های خود گفت: "من هیچ شکستی نداشته ام. هر تلاش ناموفق گامی دیگر به جلو است."
  9. اگر تمایل دارید دیگران و خودتان را مورد انتقاد قرار دهید ، فکر کنید به جای حمایت و همدلی ، دادن "آویز جادویی" م moreثرتر است - به احتمال زیاد منتقد درونی شما فقط منتظر لحظه گاز گرفتن است. و این دردناک و بی فایده است.

اگر همیشه به خاطر هر اشتباهی مورد سرزنش و مجازات شدید قرار گرفته اید ، اگر ترس جلوی افکار و اعمال شما را گرفته و به نظر می رسد هیچ چیز هرگز برطرف نمی شود ، به نظر می رسد زمان آن رسیده است که به خودتان اجازه دهید در اشتباه باشید.

محافظت از خود در برابر افکار غیر دوستانه ، دریافت حمایت ، پذیرفتن خود و اجازه دادن به خود برای بودن ، زندگی و فعالیت - اینها اهداف و اهدافی هستند که در فرایند روان درمانی حل می شوند.

درمان شخصی یک شکل ، روش و فرصت خوب برای یافتن مکانیسم های اخلاقی منسوخ ، "شکسته" ، غیرفعال یا مخرب آشکار (احساسات ، افکار ، رفتار) است. برای درک علل "خرابی" ، برای پیدا کردن اینکه چه چیزی و چگونه برای شخص شما مناسب و خوب است. اجازه دهید این کار را برای خود انجام دهید ، که به معنی حل مجدد (جایگزینی الگوهای قدیمی با الگوهای جدید) ، بازیابی ، خلبان قابل اعتماد برای خود باشید و تا ابد خوشبخت زندگی کنید.

توصیه شده: