من شوهرم را بیرون کردم یا "دوست ندارم؟ ترک کردن!!!"

فهرست مطالب:

تصویری: من شوهرم را بیرون کردم یا "دوست ندارم؟ ترک کردن!!!"

تصویری: من شوهرم را بیرون کردم یا
تصویری: با اکانتی که ایموت گلوبال تورنومنت روش دارم با شما بازی کردم😂🥶💚پشمای همه طرفدارها ریخت و تعجب کردن🥳💋 2024, آوریل
من شوهرم را بیرون کردم یا "دوست ندارم؟ ترک کردن!!!"
من شوهرم را بیرون کردم یا "دوست ندارم؟ ترک کردن!!!"
Anonim

شوهرمو بیرون کردم هنگامی که زنان از یک روانشناس خانواده با شکایت از اینکه شوهرشان رفته است کمک می گیرند ، تقریباً در هر پنجمین مورد به سرعت مشخص می شود که در واقع ، شوهر به اختیار خود ترک نکرده است ، بلکه توسط خود همسرش بیرون رانده شده است. که ، در عین حال ، خود با صداقت شگفت انگیز این را درک نمی کند ، از عواقب اقدامات خود توضیح نمی دهد.

در مورد چیست؟ ما در مورد چنین شرایط معمولی صحبت می کنیم ، در مورد چنین خانواده هایی که همسران آنها عادت بدی دارند ، هنگام نزاع ، مرتباً به شوهرش اعلام می کنند: "دوست ندارم؟! ترک کردن! یک چمدان وجود دارد! شما یک پسر بزرگ هستید ، می دانید چگونه چیزها را خودتان جمع آوری کنید! " چنین رفتارهای زنانه مخصوصاً برای خانواده هایی است که زن و شوهر در محل زندگی متعلق به همسر یا با والدینش (سایر اقوام) زندگی می کنند. اگرچه من مرتباً با موقعیت هایی روبرو می شوم که همسران شوهران خود را از املاکی که به طور مشترک در ازدواج به دست آورده اند اخراج می کنند و (!) حتی از آپارتمان های خودشان ، قبل از ازدواج خریداری کرده اند.

من در این مقاله مطلقا قصد توجیه یا دفاع از شوهران را ندارم. یک روانشناس خانواده موظف است که از همدردی با هر دو طرف فاصله یکسانی داشته باشد و بسیار عینی باشد. در بسیاری از مواقع ، خود همسران ناخواسته توسط خود شوهران غفلت به چنین اقداماتی رانده می شوند. به ویژه - افراد الکلی که تمایل دارند بین دوستان قدم بزنند و فقط صبح به خانه بیایند ، مردان - که مرتب به قول خود عمل نمی کنند ، به وعده های خود عمل نمی کنند و غیره. اما برای من مهم است که همسران بدانند که:

تهدید اخراج شوهر از خانواده و محل زندگی

بدترین راه برای بهبود زندگی خانوادگی است.

حتی بدتر - فقط یک اعتصاب جنسی ، هنگامی که زنان ، مایل به آموزش همسر خود ، آنها را از رابطه جنسی برای هفته ها ، ماه ها و سالها محروم می کنند. علاوه بر این ، اغلب مشاهده می کنم که چگونه زنان از هر دو این تکنیک های مخرب استفاده می کنند ، و سپس آنها ساده لوحانه تعجب می کنند که چرا شوهر به معشوقه خود رفت.

چه فایده ای دارد؟ من آن را با یک قیاس ساده توضیح خواهم داد. تصور کنید که شما سرما خورده اید و دماسنج نشان می دهد که دمای شما 37 است. شما نمی توانید این دما را بیش از حد کاهش دهید: آنتی بیوتیک مصرف نکنید ، خود را محدود به استراحت در رختخواب کنید ، آب زیادی بنوشید و ویتامین های مفید مصرف کنید. اما اگر در چنین شرایطی شروع به مصرف مشتی آسپرین ، پاراستامول ، ایبوپروفن و سایر داروها کردید ، مطمئناً می توانید دما را پایین بیاورید. اما مشکل اینجاست: بدن شما مهارت مقابله با دما و التهاب را به طور کامل از دست می دهد. و هنگامی که بیماری سرماخوردگی یا ویروسی جدی تری دارید ، در این صورت تمام داروهای مورد علاقه شما به سادگی جواب نمی دهند! و این خطر را دارید که یا برای مدت طولانی بیمار شوید ، یا دچار عارضه جدی (تا ناتوانی) شوید و حتی بمیرید. و همه به این دلیل که بدن شما قبلاً در برابر داروهای قوی ایمنی ایجاد کرده است و دیگر برای شما مفید نیستند.

هر چیزی مفید در دوزهای بسیار زیاد مصرف می شود

یا به اشتباه تعیین شده است - مضر می شود.

به هر حال ، به همین دلیل است که پزشکان دمای پایین تر از 38.5 را ممنوع می کنند: به این ترتیب بدن این فرصت را دارد که دقیقاً در مواقعی که واقعاً مورد نیاز است با داروها درمان شود.

بنابراین ، بیایید اکنون به زنانی که مرتباً در موقعیت "سماور" قرار می گیرند برگردیم (اینها روی باسن آنها است) و به شوهران خود می گویند وسایل خود را جمع کرده و از آپارتمان خارج شوند. مشکل آنقدرها نیست که آنها می گویند ، بلکه در هشت مورد است:

- زنان اغلب از این تهدید به دلیل مسائل جزئی روزمره ، در چنین نزاع های کوچک استفاده می کنند ، در حالی که آنها خودشان حتی نمی توانند به یاد بیاورند که چگونه همه چیز شروع شده است (این مساوی است با حمله هسته ای به کندو ، از جایی که توسط یک زنبور عسل گاز گرفته شده اید ،) یعنی مجازات با عمل انجام شده مطابقت ندارد).

- اخراج شوهران ، زنان در همان زمان ، در واقع ، نمی خواهند آنها را برای همیشه ترک کنند ، به ویژه طلاق.

- همسران حتی متوجه نمی شوند که چه می کنند ، معنی کلمات "برو با وسایلت برو" چیست؟ آنها نمی فهمند که مردان تمایل دارند (کاملاً درست) کلمات خطاب به آنها را به معنای واقعی کلمه بفهمند ، یعنی در واقع ، برای همیشه چیزها را ترک کنند.

- همسران نمی فهمند که پس از سومین یا پنجمین اظهار نظر در مورد رفتن شوهرش ، وقتی خود زن به او اجازه خروج نمی دهد ، یا خود او (با هق هق) او را برمی گرداند ، شوهران شروع به درک آنها از نظر ناکافی و هیستریک می کنند ، که به طور قابل توجهی میل مرد به زندگی با آنها ، نشان دادن توجه و محبت به آنها را کاهش می دهد.

-همسران متوجه نمی شوند که استفاده منظم از تهدید اخراج از خانه ، به تدریج حساسیت آنها را در برابر این تهدید ناشی از "شوخال-شوخی" کم اراده کاهش می دهد ، هیچ چیز بر آنها تأثیر نمی گذارد. اما از طرف دیگر ، مردان مغرور و مغرور با خشم و نفرت مداوم نسبت به همسرش روبرو می شوند و او را با نبود خانه خود تحقیر می کنند. شوهري كه به طور مرتب از خود دور مي شود (عموماً در زندگي موفق است) يك روز از تصور خانواده خود به عنوان يك "پشت سري پايدار" متوقف مي شود. او انگیزه سرمایه گذاری پول و تلاش خود را در این خانواده و آپارتمان از دست می دهد. او فقط به این فکر می کند که چگونه می تواند یک خانه واقعی خود (هرچند پست تر ، اما متعلق به خود) را بدست آورد یا به جایی برود که از آنجا اخراج نخواهند شد (به خوابگاه ، به خانه ، به والدینش ، به معشوقه ای که در ابتدا با تبعید نمی ترسد).

- همسران نمی دانند که اخراج منظم شوهر چقدر روی روان فرزندان خود تأثیر می گذارد ، که در مقابل آنها یکی از والدین محبوب آنها دیگری را از نظر اخلاقی از بین می برد.

- زنان نمی دانند که اخراج منظم (حتی در کلمات) شوهران ، والدین این مردان را در برابر همسران قرار می دهد. پس از آن ، مادرشوهر او صادقانه برای پسرش آرزوی آن زن را می کند که رفتار مناسب تری داشته باشد. و حتی او خودش شروع به انتخاب نامزدها می کند …

- همسران نمی فهمند که با تهدید شوهرشان به اخراج از خانه و سپس آشتی با او ، خودشان به تدریج از احترام به آن شوهران خود که اجازه می دهند با آنها این گونه رفتار شود ، دست بر می دارند. کسانی که مانند توپ زندگی می کنند - ابتدا پرواز می کنند ، دور از ضربه ، و سپس از دیوار زندگی بیرون می آیند (پس از گذراندن شب در ماشین ، در دفتر ، در گاراژ ، در خانه ، در یک دوست ، در مادر و غیره) ، و دوباره به همسر رسوا بازگردید. و با احترام به شوهرش ، یک زن ، به عنوان یک قاعده ، فشارهای هیستریک یا برنامه ریزی شده پایدار خود را بر او افزایش می دهد و او را به مرحله ای غیرقابل تحمل می رساند ، زمانی که حتی آخرین "پارچه" با اراده ضعیف نیز ترک می شود. خانه.

پنج قانون رفتار خانواده برای یک زن باهوش:

اولین. اگر شوهر شما واقعاً فردی وحشتناک است (معتاد به الکل ، معتاد ، شما و کودکان را مورد ضرب و شتم قرار می دهد ، انگل ، بیمار روانی ، جنایتکار و غیره) ، او را یکبار برای همیشه بیرون کنید ، درخواست طلاق دهید و این مرد را برای همیشه فراموش کنید. اگر در همان زمان شما در زندگی حضور نداشتید و از نظر مالی به او وابسته بودید ، لطفاً به من بیاموزید که چگونه می توان به تنهایی در زندگی درآمد و دوام آورد. در غیر این صورت ، کاملاً مشخص نمی شود که در این شرایط چه کسی اشتباه می کند: مردی که به خاطر پول به دست آمده خود به وحشت می افتد ، یا زنی که هیچ چیزی را از خود نشان نمی دهد ، که می خواهد با او به عنوان یک نجیب زاده- امپراتور رفتار شود ، و او با رسوایی هایش با شوهرش عوضی مالی که روی آن نشسته است ، خشم می کند. شوهرم را بیرون کردم - وقت آن رسیده که خودم کار کنم!

دومین. اگر شوهر شما ، اگرچه جلوی شما روی پاهای عقب خود نمی دوید و مرتباً نظر خود را که متفاوت از نظر شما است بیان می کند ، اما به طور کلی عملکردهای مردانه خود را انجام می دهد - او کار می کند ، درآمد دارد ، شما را نمی زند ، تقلب نمی کند (حتی اگر او کند فکر می کند و همه کارها را آهسته انجام می دهد) ، بچه ها را دوست دارد ، ابتکار جنسی را به شما نشان می دهد ، پس باید بدانید: هرگز او را به دلیل نزاع ها و مشاجره های متوسط با تهدید به اخراج از آپارتمان و خانواده تهدید نکنید! اگر آپارتمان متعلق به شماست ، هرگز به کسی که قدرت ازدواج با شما را پیدا کرده یا با شما زندگی می کند سرزنش نکنید! هرگز کلید آپارتمان را از شوهر خود نگیرید ، هرگز درهای روبروی او را نبندید ، مهم نیست چقدر دیر می آید ، هرگز او را به جاهای دیگر نبرید. زیرا اگر شوهر شما در این مورد هنوز هم برود ، طبق قوانین روانشناسی خانواده ، او ترک خانواده محسوب نمی شود.این دقیقاً همانطور که به نظر می رسد در نظر گرفته می شود: "زن خود شوهرش را از خانه بیرون کرد ، و او ، مطابق دستورالعمل های او ، درخواست طلاق می کند و به دنبال همسر و آپارتمان دیگری می گردد!" من شوهرم را بیرون راندم ، به طور خودکار به دنبال مرد جدید باشید!

سوم. اگر شوهر خود را بیرون کردید ، و او واقعاً چیزهایی را ترک کرد ، و به دلایلی ساده لوحانه منتظر ماندید تا او عذرخواهی کند و خودش به شما بازگردد ، باید بدانید: شما اشتباه کرده اید و مرتکب شده اید. اگر شوهر مرتکب جرم سنگینی شده است ، به بند یک مراجعه کنید. اگر شوهر مرتکب جرم جدی نشده باشد ، بدون شک او مقصر است. اما واقعیت این است که گناه او برای روانشناس خانواده هنوز کمتر از گناه آن همسر است ، که به میل خود خانواده خود را نابود می کند ، خود را از شوهر معمولی ، در فرزندان - پدر محروم می کند. بنابراین ، توصیه کنید: شجاعت را پیدا کنید تا با خودتان آشتی کنید یا در صورت بازگشت شوهرتان عذرخواهی را بپذیرید. و پس از آن ، نقطه توصیه شماره دو را دوباره بخوانید.

چهارم. شما باید یاد بگیرید که چگونه بحث ها و اختلافات درون خانوادگی را به صورت متمدنانه انجام دهید ، نه با جمع آوری چمدان برای شوهر و تحقیر غرور مردانه او با نداشتن خانه شخصی. شوهر شما یا می تواند برای خود یک آپارتمان بخرد ، یا یک زن باهوش تر با یک آپارتمان پیدا کند ، و ممکن است جستجوی شما برای یک شوهر جدید چندان موفق نباشد.

پنجم. از خود انتقاد کنید! این شجاعت را در خانواده خود پیدا کنید که اشتباهات خود را بپذیرید. اگر چاق هستید - وزن خود را کم کنید ، اگر یک زن خانه دار بد هستید - بیاموزید که به شوهر خود غذای خوشمزه بدهید و این کار را روزانه انجام دهید ، نه یک بار در هفته ، اگر از رابطه جنسی خودداری می کنید - یا خیانت شوهر خود را می پذیرید ، یا از نظر جنسی فعال تر می شوید. اگر شوهر شما شغل یا شغل موفقی دارد ، فرصت هایی برای همکاری با او پیدا کنید. اگر اوقات فراغت جالب و سرگرمی های شایسته ای دارد ، آنها را به اشتراک بگذارید. و غیره. و غیره. به طور کلی ، اطمینان حاصل کنید که شوهر شما حتی فکری برای ترک خانه از خانواده هم نمی کند.

فقط همین. اگر به نظر می رسد که خوانندگان من بسیار خشن بودند ، فوراً می خواهم از آنها عذرخواهی کنم. اما دلیل سختگیری خود را توضیح می دهم:

بازگرداندن شوهر به زن که خود او مرتباً به او برمی گردد

بیرون راندن او از خانه بسیار دشوار بود ، گاهی غیرممکن بود.

به خصوص اگر مردی با غرور ، الکلی نباشد و پول خوبی بدست آورد. و بعد از بیست و پنج سال کار به عنوان روانشناس خانواده ، گاهی حوصله گوش دادن به داستان دیگری از همسرم را ندارم ، که به دلیل سوء رفتارهای کاملاً غیرقابل انتقاد یا صرفاً به خاطر مشاجره بر سر مزخرفات محض ، شوهرش را لگد کرد. ده بار از خانه بیرون رفت ، کلیدها را از او گرفت و سپس صادقانه متعجب می شود که چرا با ترک خانه ، روزی تماس و پول دادن را متوقف کرد ، عذرخواهی نکرد ، به خانه برنگشت و در نتیجه خود را دیگری پیدا کرد زن و تقاضای طلاق کرد و همه اینها فقط به این دلیل است که زن نمی فهمد که کلمات "اگر آن را دوست ندارید ، بروید!" در واقع ، آنها معنا و مفهوم دارند ، شما باید به آنها پاسخ دهید ، و صبر و غرور مردانه لاستیکی نیست!

از این رو ، روانشناس خانواده نمی تواند همیشه در چنین داستانهایی که بیش از حد پیش رفته اند کمک کند. و همیشه نمی توان به همسری بازگشت که شوهر او را خودش بیرون کرده است. و ماههای زیادی طول می کشد. زیرا وقتی کسی بیرون می زند ، اغلب اوقات شخص بلافاصله آن را برای خود می گیرد.

بنابراین ، من به شدت به شما توصیه می کنم: پنج نکته توصیه شده را دنبال کنید و همسران هوشمند باشید. قبل از اینکه با افتخار بگویید که شوهر خود را بیرون کرده اید ، به یاد داشته باشید:

در کنار همسران باهوش ، و شوهران باهوش هستند.

در کنار همسران احمق ، شوهران یک احمق کامل هستند.

مقاله "من شوهرم را بیرون کردم یا" دوست ندارم؟ برو !!! "" مفید است؟ لایک کنید و با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

توصیه شده: