چگونه وانچکا خرمالو خورد

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه وانچکا خرمالو خورد

تصویری: چگونه وانچکا خرمالو خورد
تصویری: خواص درمانی خرمالو و طرز تهیه معجون با هسته خرمالو 2024, ممکن است
چگونه وانچکا خرمالو خورد
چگونه وانچکا خرمالو خورد
Anonim

نویسنده: شچرباکوا تاتیانا نیکولاونا ، روانشناس - مسکو

طرح کوچک ، مشاهده ، قسمت واقعی ؛ اسامی عوض شد …

فوق العاده نازک ، شفاف ، سرسخت مانند انگشتان میمون ، به اشتباه و ماهرانه قاشق را به دست می گیرد. بلغور جو دوسر با گوشت پوره شده ، بدون نمک و شکر. وانیا رژیم بدون گلوتن دارد. تشخیص داده می شود اوتیسم دارد. مامان وانچکا را درمان می کند ، رژیم غذایی بخشی از درمان است.

یک قاشق پر از مایع خاکستری مایل به خاکستری ، پرواز می کند و خالی ، به عقب برمی گردد. شما باید سریع آن را بخورید ، زیرا برای فرنی دسر وجود دارد. و برای دسر امروز ، خرمالو. شیرین ، آبدار ، خوشمزه.

او آنجاست.

وانچکا گاز می گیرد - و بلافاصله صدای نازک و خسته کننده ای در گوش او پیچیده می شود. یا فریاد می زند ، یا جیغ می زند ، فوراً کل فضای آشپزخانه را پر می کند ، به پرده گوش می خورد و به دلیل کمبود فضا ، مانند آب از شیلنگ به پنجره های کشیده می پاشید. به نظر می رسد که آنها قادر به تحمل فشار نیستند ، اکنون پرواز خواهند کرد. به نظر می رسد صدا ، بدون تغییر کلید ، مدت زمان فوق العاده ای طول می کشد.

- بنابراین ، - کلمات پرستار بچه از فریاد می گذرد ، - بگذارید ببینم. او قطعه کوچکی را بریده ، مزه آن را می چشد. صورت او بی اختیار مخدوش شده است خرمالو خوردنی نیست. دهانش را به طرز وحشتناکی می بندد و باعث درد می شود. پرستار بچه ایرا موظف است وانچکا را فقط با محصولاتی که والدین می دهند و اجازه می دهند تغذیه کند. این وظیفه او و یک بند از قرارداد است.

- بگو: "خوشمزه است!"

- نه kus -but ، - وانچکا پژواک می کند. فریاد ، که در کلمات راه حلی پیدا می کند ، خاموش می شود.

- می خورید؟

- آره!

خرمالو ارزش زیادی دارد. به خاطر او ، او فرنی خورد ، نقاشی آموختن را آموخت ، خود پیش بند گذاشت ، نیم ساعت راه رفت - در تمام این مدت او منتظر این جایزه بود.

وانیا پنج ساله است. او مجاز به رفتن به مهد کودک نیست - آنها می گویند که او پرخاشگر است. پدر مشغول است ؛ مامان کار زیادی دارد و وقتی به خانه می آید ، با برادر کوچکش بازی می کند: بازی با وانچکا برای او دشوار است.

خوب است که مادرم به تازگی یک پرستار بچه ایرا برای وانیا پیدا کرده است. ایرا واقعاً به تشخیص ها اعتقاد ندارد. او به وانچکا نحوه صحبت کردن ، لباس پوشیدن ، مسواک زدن ، شستن دست ها و قرار دادن اسباب بازی ها را در محل خود آموزش می دهد. با او بازی می کند ، می کشد ، راه می رود. ایرا سختگیر است. او اجازه نمی دهد وسایل مادر و پدر را بگیرد - زیرا هر کس چیزهای شخصی و شخصی خود را دارد. شما نمی توانید آنها را بگیرید ، این قاعده است. ایرا همه چیز را برای وانچکا توضیح می دهد. وانچکا فریاد می زد ، دعوا می کرد ، سعی می کرد با دست ها ، پاها ، سرش به ایرا ضربه بزند ، و اکنون فقط گوش می دهد.

و ایرا همچنین او را روی زانوانش تکان می دهد ، "شبح" بازی می کند ، "گونه های قندی" او را می بوسد و اغلب او را تحسین می کند ، و او با تمام بدن کوچکش به او فشار می آورد و با اعتماد به نفس یخ می زند و گونه خود را برای بوسه می چرخاند. ایرا به وانیا اجازه می دهد گربه اش را نوازش کند و با درخواست از والدینش ، او را با سیب زمینی آب پز ، که خوشمزه تر از هر چیزی در جهان است ، پذیرایی می کند.

شاید او مادر واقعی او باشد؟

وانچکا خرمالو را گاز می گیرد ، طعم قابض آن به صورت بازتابی صورت او را مخدوش می کند. از چشمان باز ، آرام و بی سر و صدا ، گویی برای گفتن چیزی عجله دارند ، دو قطره اشک به سرعت جاری می شود. وانچکا اشک و خرمالو را می بلعد - و دوباره گاز می گیرد.

بنابراین او گریه می کند و غذا می خورد.

و عصرها مادرم برای وانچکا می آید.

- خوب ، پسرم! - به پسر کوچکش سلام می کند. وانچکا می داند که اینها کلمات توهین آمیز هستند. اخیراً ، پرستار بچه ایرا به او آموخت که شلوارش را درآورد ، در توالت ادرار کند - و دوباره لباس بپوشد. او با شلوارش می نوشت و مادرم خیلی عصبانی بود. وانچکا در حین دویدن مادر را با سرش "خم می کند": بالاخره ، او خودش را توصیف نکرد ، چرا مادر قسم می خورد؟

مامان وانچکا را به خانه می برد. پرستار بچه ایرا ، گربه و بوسه ها در خانه قدیمی سه طبقه باقی می مانند. وانچکا مخالف است. و دوباره ، یک فریاد تند در داخل ماشین شنیده می شود ، یا یک جیغ …

توصیه شده: