چگونه با افرادی که شما را آزار می دهند مذاکره کنید

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه با افرادی که شما را آزار می دهند مذاکره کنید

تصویری: چگونه با افرادی که شما را آزار می دهند مذاکره کنید
تصویری: همزمان با شکست کامل مذاکرات وین و پایان کار برجام، دستور ورود به خاک ایران صادر شد ... 2024, ممکن است
چگونه با افرادی که شما را آزار می دهند مذاکره کنید
چگونه با افرادی که شما را آزار می دهند مذاکره کنید
Anonim

وقتی با فردی صحبت می کنیم که باعث ایجاد احساسات منفی می شود - ترس ، تحریک ، عصبانیت ، تحقیر ، اضطراب و غیره - قبل از هر چیز تغییرات را در سطح فیزیکی احساس می کنیم. علائم متفاوتی داریم به شکل درد شکم ، لرزش دست ، تنفس سریع ، قرمزی پوست ، صدای تکان دهنده و غیره. فشار خون و ضربان قلب ممکن است افزایش یابد.

چرا این اتفاق می افتد؟

ما پیشاپیش یک وضعیت ناخوشایند را پیش بینی می کنیم ، برای یک مکالمه دشوار آماده می شویم و این ناراحتی فوراً در وضعیت ما منعکس می شود. در زمان مکالمه ، ما قبلاً به طور کامل یا جزئی "ناآرام" هستیم ، مدیریت حالت عاطفی برای ما دشوار است ، بنابراین در نهایت این مذاکرات را از دست می دهیم.

اغلب پس از چنین گفتگوی ناموفق ، ما احساس حقارت می کنیم ، ناامن می شود ، عزت نفس کاهش می یابد. شرم آور است که من دوباره نتوانستم از خودم دفاع کنم ، موقعیت خود را ثابت کنم ، وضعیت را توضیح دهم و غیره.

چگونه مطمئن شویم که در طول گفتگو با یک فرد ناخوشایند یا در مورد یک موضوع دشوار برای ما ، می توانیم آرام ، معقول و احساس خوبی داشته باشیم؟

نگرش های اساسی نسبت به مردم وجود دارد - "5 اصل کوچینگ". این یک عادت است که می توان بر آن مسلط شد و می تواند به یک شیوه زندگی تبدیل شود. در اصل ، اغلب می توانید چنین توصیه هایی را پیدا کنید - به زندگی مثبت نگاه کنید ، یا متفاوت به آن نگاه کنید ، یا یاد بگیرید که آن را شخصی نگیرید و غیره. گفتن آن آسان است ، اما نحوه انجام این کار کجاست. برای نگاه مثبت به زندگی چه باید کرد؟

بنابراین ، 5 اصل کوچینگ. اگر یاد بگیرید که بر اساس این 5 اصل به افراد و موقعیت ها نگاه کنید ، همه لحظات ناخواسته هنگام صحبت با مردم به تدریج از بین می روند. افراد "شیطانی" کمتری خواهند بود ، و سپس آنها به طور کلی ناپدید می شوند. سلامتی تثبیت می شود ، روحیه خوش بینانه خواهد بود. اعتماد به نفس ظاهر می شود و اقتدار شخصیت شما در نظر دیگران افزایش می یابد.

اصل 1 - همه مردم همانطور که هستند خوب هستند

آنها همچنین به گونه ای دیگر می گویند: "همه چیز خوب است." ما عادت داریم دیگران را ارزیابی کنیم ، آنها را به خوب یا بد ، خوب یا بد و غیره تقسیم کنیم. در واقع ، همه افراد متفاوت هستند و به سبک خود زندگی می کنند ، که خود آنها انتخاب کرده اند. اگر ایجاد گفتگو با یک فرد برای ما مهم است ، همیشه می توانیم چیزی روشن و جذاب را در او پیدا کنیم ، بگذارید مثلاً 10 something از یک چیز خوب باشد ، اما قطعاً اینطور خواهد بود.

اگر ما در ابتدا با نارضایتی نسبت به شخصی برخورد می کنیم ، به او اعتماد نکنید ، از نظر ذهنی او را محکوم کنید ، حتی اگر بخواهیم با او مهربانانه صحبت کنیم ، او همه آنچه را که در بدن ما درباره او فکر می کنیم می خواند ، و گفتگو نتیجه ای نخواهد داشت.

دیدن چیزهای خوب در هر فردی یک عادت است ، درست مانند دیدن یک چیز بد. اگر می خواهید می توانید این عادت را بیاموزید

به عنوان مثال ، بیایید وضعیتی را در نظر بگیریم که رئیس کار "عیب می بیند". بیایید از این موقعیت به رئیس نگاه کنیم.

در اصل ، او یک فرد عادی است ، وقتی مجبور می شوم زودتر بروم ، او را رها می کند. هنگامی که کارهای فوری باید تکمیل شوند کمک می کند. شوخی بلد است. من نمی دانم او در حال حاضر با چه مشکلاتی روبرو است ، شاید در خانه دچار مشکل شده است … در هر صورت ، او خوب است. موقعیتی که او دارد باید مورد تقاضا قرار گیرد.”- اینگونه می توانید به او نگاه کنید.

اصل 2 - افراد از تمام منابع لازم برای حل مشکلات خود برخوردارند

تصادفی نیست که آنها می گویند پاسخ در خود س questionال وجود دارد. وقتی در مورد چیزی س askال می کنیم ، پاسخ را از قبل می دانیم. از نقطه نظر منطق ، می توان در مورد این موضوع بحث کرد ، اما در زندگی واقعی این اصل 100 works کار می کند.

اگر دقیقاً بدانیم چه نتیجه ای می خواهیم بگیریم ، آنگاه می دانیم و به چه روشی می توانیم این کار را انجام دهیم.

بیایید همین مثال را بزنیم ، وقتی رئیس از کار ما راضی نیست و مدام از آن انتقاد می کند.

فرض کنید ما برای خود به وضوح تعریف کرده ایم که می خواهیم مطمئن شویم که رئیس از انتقاد از کار ما دست بردارد. ما آنچه را که مورد انتقاد قرار گرفته ایم تجزیه و تحلیل می کنیم - به دلیل نادرستی ، غلط املایی ، اطلاعات نادرست.

چه منابعی برای حل این مشکل وجود دارد؟

من می توانم کار خود را بهتر انجام دهم ، یعنی E. داده ها را دوباره بررسی کنید ، اطلاعات دقیق تری برای محاسبه بگیرید ، همه چیز را به روز آخر موکول نکنید. در این مورد مشورت کنید. گفتن اینکه من دانش کافی در این زمینه و غیره ندارم ».

اصل 3 - همه افراد با نیت مثبت عمل می کنند

این در مورد این واقعیت است که ما سعی می کنیم کاری خوب و درست انجام دهیم ، اما با در نظر گرفتن اینکه چگونه ما آن را "خوب و درست" درک می کنیم. ممکن است نظر شخص دیگری با نظر ما مطابقت نداشته باشد. درک این نکته مهم است که شخص دیگر بر اساس تصور خود از یک موقعیت خاص عمل می کند.

به عنوان مثال ، شما و همکاران خود در حال بحث در مورد این موضوع هستید که راههای دیگری برای جذب مشتری در شبکه خرده فروشی شما وجود دارد و همکار شما در دفاع از موقعیت خود بسیار پرانرژی است. و از دیدگاه شما ، این روش ها در حال حاضر قدیمی هستند و شرکت تنها در صورت استفاده از آنها زمان خود را از دست می دهد. سطح تنش در چنین گفتگویی می تواند تا حد ممکن افزایش یابد.

اجازه دهید نگاهی به یک کارمند مشاجره بر اساس این اصل بیندازیم.

شاید او می خواهد برعکس ، در دستیابی به نتیجه در فروش به این روش قدیمی کمک کند و به سادگی از فناوری های مدرن اطلاع ندارد ، زیرا در سن او چنین دانشی در موسسه داده نشد.

او فقط نمی داند چگونه این کار را متفاوت انجام دهد ، بنابراین خودش اصرار می کند. شاید او در حال نق زدن نیست ، اما فقط از عصبانیت مدیران بالاتر می ترسد و بنابراین نگرانی خود را از اختلال در برنامه های فروش ابراز می کند."

اصل 4 - همه افراد دچار تغییراتی می شوند که اجتناب ناپذیر هستند

همه ما در طول زندگی تغییر می کنیم - کودک ، نوجوان ، پسر ، دختر ، مرد ، زن.

عاشقان ، زن و شوهر ، خانواده ، مادر و پدر ، پدربزرگ و مادربزرگ.

دانش آموز ، دانش آموز ، متخصص جوان ، متخصص ، متخصص برجسته ، معاون رئیس ، رهبر.

می توانید برای مدت طولانی ادامه دهید ، و این بار دیگر تأیید می کند که تغییرات اجتناب ناپذیر هستند ، نیازی به ترس از آنها نیست.

اصل 5 - همه افراد از بین تمام گزینه هایی که در حال حاضر دارند بهترین انتخاب را انجام می دهند

این بدان معناست که تصمیمی که ما یا شخص دیگری گرفته ایم مناسب ترین موقعیتی است که در آن قرار گرفته ایم. ما آنچه را که می توانستیم انجام دادیم ، زیرا نمی دانیم چگونه این کار را متفاوت انجام دهیم ، یا این که برای ما مهم است که اکنون همین کار را انجام دهیم.

برای درک بهتر این اصل ، بیایید شرایطی را تصور کنیم که در محل کار به همکار شما پیشنهاد ارتقا داده شود ، اما او امتناع کرد. این مهم است که بفهمیم در موقعیت فعلی او چه چیزی برای او جذاب است و چرا ماندن در همان وضعیت بسیار مهم است.

به عنوان مثال ، انگیزه ها چه می تواند باشد:

- ساعات کار این کارمند در یک شرکت خاص تا ساعت 18 به طور دقیق تنظیم می شود و مدیر دارای ساعت کاری نامنظم است. در حال حاضر ، برای او مهم است که کودک را از مهد کودک بگیرد ، زیرا هیچ کس در این مورد کمک نمی کند. و انتخاب به نفع چنین تصمیمی برای او به دلیل شرایط داخلی است.

- یا فرض کنید یک خانم حسابدار می خواهد از مسئولیت اجتناب کند ، خوب ، او می خواهد بدون انجام تعهدات اضافی زندگی کند ، بنابراین از پست حسابدار اصلی خودداری می کند. این انتخاب اوست و برای او تنها انتخاب صحیح است.

نگاه به جهان از این پنج اصل اساسی یک امر عادی است. چگونه می توانید بر آن مسلط شوید؟

شرایط دشوار یا درگیری خود را در نظر بگیرید و از دیدگاه اصول فوق در نظر بگیرید. به سوالات پاسخ دهید:

هدف این شخص چیست؟

او چه میخواهد؟

او چه احساسی دارد؟

این تمرین ساده احساسات ما را متعادل می کند ، آگاهی را روشن می کند و فرصتی برای تجزیه و تحلیل وضعیت از دیدگاه شخصی که تصمیم متعادل می گیرد و می داند چگونه روند مذاکرات را کنترل کند ، فراهم می کند.

توصیه شده: