سایکوپات: از طریق چشم قربانی

تصویری: سایکوپات: از طریق چشم قربانی

تصویری: سایکوپات: از طریق چشم قربانی
تصویری: نحوه شناخت افراد خودخواه و ۷ علامت افراد ضد اجتماعی 2024, آوریل
سایکوپات: از طریق چشم قربانی
سایکوپات: از طریق چشم قربانی
Anonim

همه چیز به زیبایی شروع می شود. کلمات فوق العاده ، هدایا ، تعریف و تمجید … او به دنبال راه های مختلفی است که شما را غافلگیر کند و با وجود کمبود بودجه یا در دسترس بودن آنها ، شما را راضی کند. اگر قبلاً با مردان رابطه نداشته اید ، پس از رابطه ای که به تازگی به پایان رسیده است در وضعیت نامفهومی قرار دارید یا عموماً متاهل هستید ، او راهی برای جلب توجه شما و ایجاد آن در حال حاضر پیدا خواهد کرد. شما بیشتر از او به این رابطه نیاز خواهد داشت. و سپس اولین رابطه جنسی اتفاق می افتد ، که بهترین رابطه در زندگی شما خواهد بود. و سپس او زیباترین کلماتی را می گوید که تا به حال نشنیده اید و با چنین مراقبت ، عشق و توجهی که در زندگی خود ندیده اید ، شما را احاطه کرده است.

همه چيز. اکنون شما در دستان "قابل اعتماد" او هستید. شما متوجه آن نمی شوید خود بسیاری در زندگی شما وجود دارد بسیاری از دوستان ، سرگرمی ها ، کار ، در پس زمینه محو می شوند. تمام افکار ، رویاها ، انتظارات شما حول او می چرخد. شما می خواهید با او باشید ، شاید به آینده مشترکی فکر می کنید که در آن "ما" شبیه چیزی وحشی نیست. و همه به این دلیل که او شما را دوست دارد ، و شما آن را احساس می کنید.

در ابتدا ، متوجه نمی شوید که شخص چقدر محکم به زندگی شما نفوذ کرده و در آن استاد شده است. زیرا برای شما به نظر می رسد مراقبتی است که شما آنقدر به آن احتیاج داشتید و انتظارش را می کشیدید. فکر می کنید بالاخره یک مرد واقعی در زندگی شما ظاهر شده است ، که می توانید با او آرامش داشته باشید و خوشحال باشید.

زمان می گذرد و آنها تصمیم گیری را برای شما شروع می کنند: چه چیزی باید بپوشید ، کجا نباید بروید ، کجا باید وقت خود را بگذرانید (البته ، با او) ، کجا باید پول خود را خرج کنید. شما می توانید جلسات با والدین و دوست دختران خود را فراموش کنید ، زیرا او معتقد است که شما همه چیز را در یک رابطه دارید و فکر می کند به چه چیزهای دیگری احتیاج دارید؟

به طور فزاینده ای متوجه می شوید که نظر شما در این رابطه نامناسب در نظر گرفته نمی شود ، خواسته های شما برای نشستن در کافه با یک دوست یا ملاقات با والدین شما مستهلک شده ، نادیده گرفته می شود یا موجی از اعتراض را ایجاد می کند. اینها اولین زنگ هایی هستند که تمام تلاش خود را می کنید تا به آنها توجه نکنید. اما کسی که در کنار شماست - این همان چیزی است که شما نیاز دارید. شما باید شما را در دنیای ناچیز و بی رحمانه خود محبوس کنید تا بتوانید آنهایی را که برای شما عزیز بودند فراموش کنید تا مهمترین افراد در زندگی خود شوید و کنترل زندگی خود را به دست بگیرید.

شما در خواسته ها ، نیازها و نظرات خود تسلیم می شوید. شما این کار را برای جلب رضایت او انجام می دهید ، و گاهی اوقات - زیرا از واکنش خشونت آمیز او می ترسید وقتی نظر او با شما متفاوت است. آیا نمی فهمید که چگونه یک فرد شیرین عاشق شما می تواند اینقدر بی ادب ، پرخاشگر ، خودخواه باشد؟ این سوال شما را درگیر خود می کند.

اما او واقعاً دو طرف دارد که تاریکی آن را فقط شما می دانید. در واقع ، او با دیگران همیشه جذاب ، دوستانه و اجتماعی است ، می تواند کمک کند و بهترین ویژگی های خود را نشان می دهد. بنابراین ، اگر درباره او بد بگویید ، آنها شما را باور نمی کنند.

زندگی شما بیشتر و بیشتر شبیه یک نوسان می شود ، جایی که دیگر نمی فهمید چه اتفاقی برای او و شما می افتد ، و وقتی "دوش سرد" تحقیر و توهین به شما وارد می شود ، شما اصلا آمادگی این کار را ندارید. این دومین تماس است که به آنها توجه نمی کنید ، و اگر توجه کنید ، سعی می کنید خود رفتار برای پذیرفتن مسئولیت چکار کردم که باعث واکنش او شد؟ دفعه بعد باید چکار کنم تا خشم او برانگیخته نشود؟ اشتباه من چیست؟ در عین حال ، برای شخصی دشوار است که اشتباهات خود را بپذیرد ، صادقانه از کلمات خود عذرخواهی کند ، و اگر این کار را انجام دهد ، فقط با این هدف است که نشان دهد همه چیز در رابطه شما خوب است ، و بار دیگر چشمان شما را تار می کند به طوری که ناگهان مشکوک نشوید که مشکلی وجود دارد.

آیا به خاطر دارید که گاهی او می توانست اشتباهات خود را بپذیرد و از شما عذرخواهی کند؟ اما حتی در آن زمان ، احساس گناه به خاطر کلمات بلند شما ، به خاطر بد فکر کردن درباره او ، و بحث در مورد او با شخصی بر شما غلبه کرد.از این گذشته ، او بسیار خوب است ، می تواند اقرار کند که در کجا اشتباه کرده است ، می تواند تغییر کند ، اما نه برای مدت طولانی.

با وجود همه اینها ، شما ترک نمی کنید. شما به اتفاقات خوبی که در رابطه شما رخ داده است فکر می کنید ، چگونه همه چیز شروع شد. قبل از اینکه اغلب تصویر شما ظاهر شود - توجه ، مراقبت ، محبت و این که او می تواند چنین باشد. اما به یاد داشته باش! اینها احساسات صادقانه نیستند ، بلکه محاسبه ای سرد برای به دست آوردن کامل قدرت بر شما هستند. چنین افرادی توانایی همدلی ندارند ، نمی توانند واقعاً دوست داشته باشند ، زیرا تمام زندگی آنها از دروغ ، تحقیر ، دستکاری و خودخواهی در درجه شدید خود تشکیل شده است.

اما بعد همه چیز بهتر می شود و شما یک دوره آرامش و عشق را تجربه می کنید. در این لحظات آرام می شوید ، درد شما از گفته های او مبهم می شود. شما کمتر هوشیار می شوید و در این لحظات است که فرد ضربات وحشتناکی به عزت نفس شما وارد می کند.

به خاطر دارید وقتی نظر شما با نظر او در تضاد بود وضعیت او چگونه تغییر کرد؟ به خاطر دارید وقتی او سعی کردید افکار خود را به او منتقل کنید ، وقتی او به نوعی اشتباه می کرد ، چگونه شد؟ او عصبانی شد ، شما را تحقیر کرد. برای او ، نیاز به درست بودن یکی از موارد اصلی است. و این در مورد عشق نیست.

با گذشت زمان ، متوجه شدید که شادی که در آغاز رابطه شما بود با خستگی و ناامیدی جایگزین شد. احساس خستگی ، ناراحتی ، ناامنی می کردید. او نگرش شما را نسبت به خود تضعیف کرد ، شما از لذت بردن از زندگی دست کشید. هنگامی که شخصی به شما چیزهایی مانند خودخواهانه ، احمقانه ، ناتوان از هر چیزی ، بی تفاوت می گوید ، بیشتر و بیشتر شک می کردید که آیا نظر شما در مورد خود درست و کافی است. شما متوجه نشده اید که در این روابط خود را از دست داده اید ، نه در سطح تصمیم گیری برای خود ، بلکه در سطح کنار گذاشتن اصول و ارزش های خود. شما به آرامی متوجه شدید که چه شخصی در کنار شماست ، اما شک و تردید همه جا را فرا گرفت. شما آنقدر به ویژگیهای ناقص خود اشاره کرده اید که این کلمات بخشی از آگاهی شما شده اند و برای شما دشوار است که بفهمید اینها افکار شما هستند یا افکار شخصی که زندگی شما را نابود کرده است. اما در اینجا فراموش می کنید که او یک دستکار ماهر است و همه چیزهایی که در این رابطه توسط شما گفته شد همیشه علیه شما استفاده می شد. وقتی احساس بدی داشتید ، وقتی آسیب پذیرترین بودید ، وقتی به حمایت نیاز داشتید ، شخص همیشه آن را به شما نمی داد. او تمام نقاط درد شما را به خاطر آورد تا بعداً بتواند روی آنها کلیک کند ، تا بیشتر به شما آسیب برساند ، زیرا بدون آن نمی تواند زندگی کند. وقتی درد می کشید ، او احساس خوبی داشت ، زیرا با درد شما کمال خیالی خود ، خودشیفتگی خود را تغذیه می کرد.

برای تغییر رابطه خود ، سعی کردید خود را تغییر دهید ، ماهها و شاید سالها برای او تنظیم شده اید. شما ظاهر ، سبک لباس ، حلقه اجتماعی ، کار خود را تغییر دادید … اما شاید متوجه شده اید که این زندگی برای شما به نوعی زندگی دیگران تبدیل شده است ، که در آن تنها یک نظر صحیح در مورد چگونگی و چکار وجود دارد - خود … شما به امید تغییر این رابطه سعی کردید او را با گرما و مراقبت احاطه کنید ، با این فکر ، انتقادات را جدی گرفتید شما شما باید روی این رابطه کار کنید ، اما من هرگز منتظر نبودم که او شما را تأیید کند ، برای او مناسب است ، او در رابطه با شما تغییر می کند و در نهایت ، شما را دوست دارد. اوضاع فقط بدتر شد. او همیشه کافی نبود - عشق ، مراقبت ، محبت ، انطباق ، توجه ، رد خواسته های آنها.

شما همچنین "کمی" داشتید - زمان کمی برای فهمیدن اینکه چه شخصی در کنار شماست. زمان کمی برای درک آنچه در حال رخ دادن است وجود دارد ، زیرا واقعیت این روابط با سرعت سرسام آوری در حال تغییر بود. شما منابع کمی برای دفاع از خود و شنیدن صدای ضعیف خود داشتید که با آخرین قدرت به شما زمزمه می کرد: "فرار از او".

اما ، علیرغم این واقعیت که هنوز قدرت دارید ، او آخرین چیزی را که دارید ، می گیرد ، زیرا در روح او خلأ وجود دارد - و می خواهد آن را با انرژی شما ، رنج شما پر کند تا به فکر او نباشد. مالک شما آخرین خرده احترام به خود را دارید ، ایمان به خودتان.

شما از او انتظار عشق ، پذیرش ، احترام ، حمایت داشتید ، اما انتظارات شما برآورده نشد. در عوض ، شما را زیر پا می گذارند ، جایی که حتی ویرانه ای باقی نمی ماند …

شرم ، احساس گناه ، احساس حقارت ، ترس و بی اعتمادی به همه جهان زندگی شما را پر می کند و جایی برای چیزی روشن در آن وجود ندارد. آنچه قبلاً شارژ می شد ، انرژی می داد ، اکنون دیگر چنین هیبت و پاسخی را در روح تداعی نمی کند. فقط این احساس وجود دارد که این زندگی خالی و بی معنی شده است.

به صدای خود گوش دهید که برای شما زمزمه می کند: "فرار کنید!"

توصیه شده: