پنج عبارت که می تواند کودک شما را ناراضی کند

تصویری: پنج عبارت که می تواند کودک شما را ناراضی کند

تصویری: پنج عبارت که می تواند کودک شما را ناراضی کند
تصویری: اختلالات یادگیری در کودکان، تشخیص و درمان 2024, آوریل
پنج عبارت که می تواند کودک شما را ناراضی کند
پنج عبارت که می تواند کودک شما را ناراضی کند
Anonim

دیر یا زود ، کودک از شما الگو می گیرد ،

توصیه شما نیست …

والدین اغلب خودشان اشتباهات خود را در تربیت درک می کنند. اما چگونه می توان با اینها برخورد کرد ، زیرا ما فرزندان خود را همانطور که ما تربیت کرده ایم تربیت می کنیم؟ این عبارات ، نابودکننده های روح ، به طور خودکار از بین ما بیرون می روند. آنها را جابجا کن. آنها را با موارد مثبت و سازنده جایگزین کنید. کنوانسیون والدین بزرگترین اسارت در جهان است. زمان تغییر عبارات مخرب قبل از تنظیم نامطلوب آنها فرا رسیده است.

"از گودال ها عبور نکنید! به چراغ قرمز نروید! برهنه بیرون نرو! " مراقبت یا ترس از دست دادن کنترل وقتی والدین با کودک نیستند؟ به دلیل ترس از ناشناخته ها ، ما خودمان را از کودک ، مدل زندگی خود ، شکل می دهیم ، اگرچه ما همیشه اشتباهات خود را برای خود می پذیریم و بهترین ها را برای کودک از آنچه که داریم ، می خواهیم. به جای اینکه بگویید چه کارهایی را انجام ندهید ، بهتر است بگویید چگونه این کار را انجام دهیم. عبارت مخرب را با کمی "نه" با یک عبارت سازنده جایگزین کنید: "با چکمه های لاستیکی از گودال ها عبور کنید! از جاده به سمت چراغ سبز عبور کنید! برای آب و هوا لباس بپوش! " با تغییر یک عبارت منفی به یک عبارت سازنده ، ما یک رویکرد مثبت به زندگی را نه تنها در کودک ، بلکه در خود نیز شکل می دهیم. برای کودکان موانع ایجاد نکنید ، و بدون شما آنها ظاهر می شوند.

"تا تمام نشود ، میز را ترک نمی کنید!" عبارت معمول برای ما چیست … چگونه می دانید که کودک در حال حاضر به چه مقدار غذا نیاز دارد؟ به هر حال ، او روبات یا ماشین نیست. ما اغلب به فرزندان خود بیش از حد غذا می دهیم ، که این امر نشاط آنها را از بین می برد و منجر به چاقی می شود. و یک نکته بسیار مهم نیز وجود دارد. اگر کودکی از کودکی مجبور به خوردن غذا شود ، ممکن است شگفت زده شوید ، پس شما از حق حیاتی "نه" گفتن او محروم می شوید. چنین کودکی ، نوجوان شدن و ورود به یک شرکت نامطلوب (حداقل یک بار ، اما هر نوجوان با تأثیر منفی یک شرکت بد مواجه می شود) نمی تواند از مصرف الکل ، مواد مخدر و سیگار کشیدن خودداری کند. توانایی گفتن "نه" ، "نمی خواهم" ، "نمی خواهم" در اینجا بسیار مهم است. اما کودک به خاطر می آورد که "من نمی خواهم" او بی ربط است ، به هر حال مجبور خواهد شد. او قبلاً عادت کرده است که به بدن خود گوش ندهد ، بلکه فشار دیگران را تحمل کند. در ابتدا ، کودک ممکن است مایل به نوشیدن یا سیگار کشیدن نباشد ، این غیر طبیعی است. اما دقیقاً با تسلیم شدن در برابر اقناع ، برخلاف خواسته های طبیعی خود ، است که کودک می تواند آنچه را که نمی خواست ، با زور امتحان کند. من در این مقاله توضیح نمی دهم که چنین "مزه ها" منجر به چه چیزی می شود.

هنگام دعوت از کودک به میز ، بگویید: " اگر می خواهید بیشتر ، این قسمت شماست - یک مکمل وجود دارد! تا می خواهی بخور! "

"گریه نکن ، تو پسر هستی!" اول از همه ، او فردی است که حق دارد گریه کند ، بخندد ، عصبانی شود ، یعنی احساسات خود را نشان دهید پنهان کردن ، هل دادن احساسات به اعماق خود ، نمی تواند دائماً دوام داشته باشد. دیر یا زود ، آنها برآمده می شوند ، از بین می روند. و سپس فضای کمی برای همه وجود خواهد داشت. انفجار احساسات چگونه می تواند نمایان شود؟ ناگهان ، به دلیل کوچکترین بی اهمیتی ، بروز خشم در قالب فریاد ، اقدامات مخرب ، دعوا ، مصرف بیش از حد الکل ، مواد مخدر در اوایل و بزرگسالی.

عبارت آشنا را جایگزین تنظیمات آشنا کنید: گریه به معنای نشان دادن ضعف نیست. همه چیز می گذرد و این نیز … مردانگی در اعمال قوی ، نجیب و عادلانه خود را نشان می دهد ، با زندگی خود الگو قرار دهید ، نیازی به عبارات زیبا ندارید. این کار نمی کند.

"مهم نیست که چه می گویم ، مهم نیست چگونه سرزنش می کنم ، من هنوز دوستت دارم!" این یک اشتباه بسیار بزرگ است که فکر کنید کودک از عشق شما به او اطلاع دارد. کودک کلمات را به معنای واقعی کلمه می گیرد - اگر به او گفته شود که احمق است ، او چنین فکر خواهد کرد. و باور کنید ، او در پشت این عبارت شما متوجه عشق شما یا فقط بدی شما نمی شود. شما همان جا گفتید و فراموش کردید ، و او باید تمام عمرش را با این نگرش زندگی کند.اخیراً ، من و پسرم درباره زمانی که او کوچک بود صحبت کردیم ، در مورد مهد کودک ، اولین کلمات خنده دار او ، چیزی به او گفتم. و ناگهان پرسید: "مامان ، بابا ، و وقتی کوچک بودم سرم داد می زدم؟" (وقتی پدرش 5 ساله بود از پدرش طلاق گرفتیم). "او اغلب شما را سرزنش می کرد ، حتی زمانی که شما کوچک بودید" (اکنون ، متأسفانه ، او همچنین با فرزند خود بی ادبانه رفتار می کند و فکر می کند که او را به این شکل به عنوان یک مرد واقعی بزرگ می کند) - من بدون فکر کردن در مورد عواقب آن پاسخ دادم. "و من فکر می کردم که حتی در دوران کودکی او مرا دوست داشت"-پسر 20 ساله من ، در واقع ، در حال حاضر یک بزرگسال است ، غمگین شد. قلبم فرو ریخت ، من از جمله بی فکرم پشیمان شدم.

عبارت را جایگزین کنید: "شما یک دروغگو ، یک ترسو هستید" به "شما بی انصافانه رفتار کردید ،" در مورد اعمال صحبت کنید ، نه شخصیت کودک.

احساس خود را به ما بگویید ، تجربه کنید : "وقتی نمرات بد را از من پنهان می کنید ، بسیار ناراحت می شوم. به هر حال ، دیر یا زود من در مورد آن مطلع می شوم ، و سپس به خاطر این که نمرات بدی دارید و همچنین به خاطر این که آن را از من پنهان کرده اید ، آزرده خاطر می شوم. " کودکان از احساس والدین خود اطلاع چندانی ندارند و خود والدین مقصر هستند.

"بله ، اگر تحت کنترل نباشید ، اصلاً کاری نخواهید کرد!" - اینگونه است که والدین معمولاً با ابراز عقیده خود ، به عصبانیت مستدل کودک با کنترل کامل شما پاسخ می دهند. این س questionsالات عبارتند از: "کجا رفتی؟ چرا زنگ نمی زنی؟ " در چنین مواردی ، والدین نیز تحت تأثیر ترس خود قرار می گیرند و کودکان به عنوان افراد وابسته و ناتوان از این زندگی "دشوار" شناخته می شوند. بی اعتمادی ، ناامنی و ترس از دست دادن چیزی است که واقعاً والدین را نگران می کند. غم انگیزترین چیز این است که یک کودک کاملاً توانمند و سالم به فردی ناامن ، بی نظم و مضطرب تبدیل می شود. اگر کودک خودش نباشد ، تا آنجا که می تواند بر مشکلات غلبه کند ، از کجا قدرت اراده می گیرد؟

به کودک بگویید : "همیشه بدانید که ما را دارید ، ما همیشه در صورت نیاز به کمک شما خواهیم آمد" … نظر خود را به کودک تحمیل نکنید ، او را باور کنید. به او این فرصت را بدهید که راه خود را انتخاب کرده و آن را دنبال کند. اگر کودک از نظر روانی سالم است ، اگر به او اعتقاد دارید ، به شخصیت او احترام بگذارید ، محبت کنید سالم عشق ، او هیچ اشتباهی نخواهد کرد ، او راه بازنده را انتخاب نمی کند ، می توانید مطمئن باشید.

پاهایتان را برای کودک تکان ندهید ، او خودش می تواند این کار را انجام دهد. او را در درجه اول از باورها ، ترس ها ، انتقادات ، قضاوت ها ، محدودیت ها محافظت کنید ، آنها کودک را فلج می کنند ، به او منتقل می شوند ، جذب او می شوند. به تجربیات نسل خود پایبند نباشید. زندگی تغییر می کند ، عادات ذائقه ، شیوه زندگی تغییر می کند ، چگونه می دانید که او بهتر خواهد شد؟ از تغییر لذت ببرید و به فرزند خود حق ارزشمندی بدهید که خودش باشد.

توصیه شده: