2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
برای شروع ، هر یک از ما دارای بسیاری از این نگرش ها هستیم - درونگرا. منابع نگرش ها بسیار متفاوت است: ابتدا - والدین ، پدربزرگ و مادربزرگ ، سپس معلم مهد کودک یا پرستار بچه ، معلمان در مدرسه ، دوستان. همکلاسی ها. یک منبع عالی برای مقدمه ، رسانه و تبلیغات است.
به طور کلی ، از هر سو ، قوانین و توصیه ها به معنای واقعی کلمه وارد زندگی ما می شوند ، چگونه می توانیم آن را - درست همین زندگی ما - به درستی زندگی کنیم
البته ، مقدمه های بسیار مفیدی وجود دارد: مراقب چاقو ، برق باشید ، وسایل داغ را با دست برهنه نگیرید.. می توانید این مجموعه را به تنهایی ادامه دهید.
اما نگرش های بسیار مشکوکی وجود دارد که طرفداران و مخالفان این قاعده را دارد.
خوب ، به عنوان مثال ، این جمله معروف که "کودک خوب کودکی است که از والدین اطاعت می کند ، رفتار شایسته ای دارد ، با پدر و مادر مشاجره نمی کند …". او خوب است یا نه؟ باید دنبالش کنم یا نه؟
بیایید در اینجا مواردی را نیز اضافه کنیم که از نظر ما به عنوان نوعی قاعده که توسط شخصی در ما وضع شده و آگاهانه توسط ما پذیرفته نشده است ، درک نمی شود. به هر حال ، چنین مقدماتی به نظر می رسد یک قانون تغییر ناپذیر ، یک بدیهیات است و حتی به ذهن شما خطور نمی کند که آن را از نظر این که آیا به طور خاص برای شما مفید است یا خیر ، در نظر بگیرید.
چگونه می توان فهمید که چه نوع درونگراهایی داریم ، چگونه برای ما و در زندگی ما کار می کنند؟
خوب ، کاملاً خشن ، طرح زیر است
1. هر چیزی را که بنظر شما نوعی قانون زندگی است بنویسید یا بهتر بگویم مدام روی یک ورق کاغذ بنویسید. به عنوان مثال: دستان خود را قبل از غذا بشویید. شما نیاز به تحصیلات عالی دارید ؛ پول (دوستان ، خانواده ، عشق ، شغل و غیره) مهمترین چیز در زندگی است. هرچه کمتر بدانید بهتر می خوابید ؛ همه مردان … - همه زنان … ؛ آب باید فقط جوشانده شود … و غیره. آن را به صورت بیانیه بنویسید
2. هنگامی که گزاره ای روی کاغذ (یا روی تلفن در یادداشت ها) نوشته می شود ، آن را با دقت "بررسی" می کنید ، روی آن فکر می کنید ، و واقعاً نمی دانید از کجا آن را دریافت کرده اید - این امر ثانویه است. نکته اصلی این است که درک کنید ، درک کنید که نگرش وجود دارد ، به عنوان یک واقعیت وجود دارد و شما با آن زندگی می کنید.
3. سعی کنید نحوه کار نصب را درک کنید. چه کاری انجام می دهد و دقیقاً در چه مواردی تداخل دارد. اینکه به خاطر او این کار را نکنید.
4. درک بسیار مهم بعدی درک این است که این نگرش زمانی به عنوان محافظت شما عمل می کرد. درک این موضوع بسیار مهم است. خوب ، به طوری که بلافاصله او را از لیست قوانین زندگی خود "بیرون نیندازید". نگاه کنید ، ناگهان و در حال حاضر عملکردهای حفاظتی خود را انجام می دهد ، ناگهان حتی برای شما هم اکنون مفید است.
5. چگونه می توان با نگرش هایی که سودمندی آنها زیر سوال رفته است برخورد کرد؟ سعی کنید مکانیسم نصب را تغییر دهید. به عنوان مثال ، اگر نگرش "به کسی درباره خودت نگو" دارید ، سعی کنید صحبت را شروع کنید و ببینید چه اتفاقی برای شما می افتد.
واقعیت این است که با تصمیم گیری در مورد اشتباه بودن نصب و حذف آن از قوانین زندگی خود ، می توانید بیش از سود از دست بدهید
6. و تنها پس از اطمینان از این که این تنظیمات بیشتر از آنکه به شما کمک کند ، مانع شما می شود ، آن را با دیگری مناسب تر جایگزین کنید. به جای این که "هیچکس راجع به خودت چیزی نگو" - "فقط وقتی می خواهی و فقط با کسانی که می خواهند درباره خودت صحبت کن". در عمل ، این چنین خواهد بود: حلقه افرادی را پیدا کنید که گفتن چیزی برای آنها چندان خطرناک نیست - و صحبت کنید. حفظ حق سکوت در مواردی که اعتماد خاصی به مردم وجود ندارد.
حرف بعد:
بنابراین ، چرا شما به متخصص نیاز دارید ، اگر می توانید همه این کارها را خودتان انجام دهید؟
واقعیت این است که همه درونی های شما به تنهایی یافت نمی شوند. و یک متخصص - یک روانشناس ، یک رواندرمانگر - فردی است که به طور خاص آموزش دیده است تا به شما کمک کند آنچه را که خودتان نمی توانید ببینید ببینید.
ژان ماری رابین خیلی خوب گفت: "من تنها کسی در جهان هستم که نمی توانم الاغ خود را ببینم."
توصیه شده:
"آنها درباره من چه فکر خواهند کرد؟" ، "آنها درباره من می گویند" - افسانه هایی که شما را از زندگی یا واقعیت باز می دارند؟
"دیگران درباره من چه فکر خواهند کرد؟" "آنها درباره من صحبت می کنند و غیبت می کنند …" ما اغلب چنین عباراتی یا مشابه آن را می شنویم. همچنین می توانید پست های مشابه را در شبکه های اجتماعی مشاهده کنید. اگر در مورد پست ها ، مینی نشریات ، آنها عمدتا از این نوع هستند:
زندگی چه کسی را داریم زندگی می کنیم؟ مختصری در مورد سناریوهای زندگی
ما روزانه صدها انتخاب می کنیم. ما انتخاب می کنیم که با چه کسی و چه زمانی تماس بگیریم ، کودک را به کدام مهد کودک بفرستیم ، آیا شغل خود را تغییر دهد یا در مهدکودک قدیمی بماند. و هرچه تصمیم جدی تر باشد ، بار مسئولیت را بیشتر احساس می کنیم! با برداشتن این یا آن مرحله از زندگی ، ممکن است حتی از آن آگاه نباشیم ، اما طبق سناریوی خاصی عمل کنیم.
چگونه می توان زندگی خود را زندگی کرد و نه یک زندگی دیگر یا درباره ارزشهای واقعی و اعمال شده
در جامعه ما ، الگوها و قواعدی به وضوح تعریف شده است که شما برای زندگی "نیاز" و رعایت آنها "نیاز" دارید. از کودکی به ما می گویند وقتی بزرگ شدیم باید چگونه باشیم ، آنها اغلب تصمیم می گیرند که باید چه کار کنیم ، در کدام دانشگاه وارد شویم ، چه نوع منتخبی را در کنار ما می بینند ، به طور کلی سنی پذیرفته شده است حق داشتن فرزندان و این نیز تا حدی وظیفه است - مشاغل ایجاد کنید ، خانواده و فرزندان داشته باشید.
معنای زندگی؟ زندگی کن ، فقط زندگی کن
نویسنده: واسیلاکی ایرینا حس زندگی چیست؟ سوالی که می خواهید پاسخ آن را بیابید. و پاسخ ، همانطور که بسیاری از مردم فکر می کنند ، باید تا حدودی غیر معمول باشد. یا یکی که هیچکس فکرش را نمی کرد. - شما هدفی دارید که به دنبال آن به خواسته خود می رسید ، - از یک نوجوان 16 ساله می پرسم.
مقدمه: شکل گیری ، جاسازی ، تجربه
Introject ایده ای است که از خارج ارائه شده و برای انجام یک عملکرد خاص در ذهن قرار می گیرد. به طور دقیق تر ، عملکرد محافظتی. معرفی یکی از مکانیسم های دفاعی است که با هدف حفظ روان در حین کسب تجربه انجام می شود. این همچنین بخشی از سایر مکانیسم های دفاعی است - در هر یک از آنها همیشه یک داخل یا تنظیم داخلی وجود دارد.