مقدمه هایی در زندگی ما

فهرست مطالب:

تصویری: مقدمه هایی در زندگی ما

تصویری: مقدمه هایی در زندگی ما
تصویری: مقدمه ای بر زندگی ام 2024, ممکن است
مقدمه هایی در زندگی ما
مقدمه هایی در زندگی ما
Anonim

برای شروع ، هر یک از ما دارای بسیاری از این نگرش ها هستیم - درونگرا. منابع نگرش ها بسیار متفاوت است: ابتدا - والدین ، پدربزرگ و مادربزرگ ، سپس معلم مهد کودک یا پرستار بچه ، معلمان در مدرسه ، دوستان. همکلاسی ها. یک منبع عالی برای مقدمه ، رسانه و تبلیغات است.

به طور کلی ، از هر سو ، قوانین و توصیه ها به معنای واقعی کلمه وارد زندگی ما می شوند ، چگونه می توانیم آن را - درست همین زندگی ما - به درستی زندگی کنیم

البته ، مقدمه های بسیار مفیدی وجود دارد: مراقب چاقو ، برق باشید ، وسایل داغ را با دست برهنه نگیرید.. می توانید این مجموعه را به تنهایی ادامه دهید.

اما نگرش های بسیار مشکوکی وجود دارد که طرفداران و مخالفان این قاعده را دارد.

خوب ، به عنوان مثال ، این جمله معروف که "کودک خوب کودکی است که از والدین اطاعت می کند ، رفتار شایسته ای دارد ، با پدر و مادر مشاجره نمی کند …". او خوب است یا نه؟ باید دنبالش کنم یا نه؟

بیایید در اینجا مواردی را نیز اضافه کنیم که از نظر ما به عنوان نوعی قاعده که توسط شخصی در ما وضع شده و آگاهانه توسط ما پذیرفته نشده است ، درک نمی شود. به هر حال ، چنین مقدماتی به نظر می رسد یک قانون تغییر ناپذیر ، یک بدیهیات است و حتی به ذهن شما خطور نمی کند که آن را از نظر این که آیا به طور خاص برای شما مفید است یا خیر ، در نظر بگیرید.

چگونه می توان فهمید که چه نوع درونگراهایی داریم ، چگونه برای ما و در زندگی ما کار می کنند؟

خوب ، کاملاً خشن ، طرح زیر است

1. هر چیزی را که بنظر شما نوعی قانون زندگی است بنویسید یا بهتر بگویم مدام روی یک ورق کاغذ بنویسید. به عنوان مثال: دستان خود را قبل از غذا بشویید. شما نیاز به تحصیلات عالی دارید ؛ پول (دوستان ، خانواده ، عشق ، شغل و غیره) مهمترین چیز در زندگی است. هرچه کمتر بدانید بهتر می خوابید ؛ همه مردان … - همه زنان … ؛ آب باید فقط جوشانده شود … و غیره. آن را به صورت بیانیه بنویسید

2. هنگامی که گزاره ای روی کاغذ (یا روی تلفن در یادداشت ها) نوشته می شود ، آن را با دقت "بررسی" می کنید ، روی آن فکر می کنید ، و واقعاً نمی دانید از کجا آن را دریافت کرده اید - این امر ثانویه است. نکته اصلی این است که درک کنید ، درک کنید که نگرش وجود دارد ، به عنوان یک واقعیت وجود دارد و شما با آن زندگی می کنید.

3. سعی کنید نحوه کار نصب را درک کنید. چه کاری انجام می دهد و دقیقاً در چه مواردی تداخل دارد. اینکه به خاطر او این کار را نکنید.

4. درک بسیار مهم بعدی درک این است که این نگرش زمانی به عنوان محافظت شما عمل می کرد. درک این موضوع بسیار مهم است. خوب ، به طوری که بلافاصله او را از لیست قوانین زندگی خود "بیرون نیندازید". نگاه کنید ، ناگهان و در حال حاضر عملکردهای حفاظتی خود را انجام می دهد ، ناگهان حتی برای شما هم اکنون مفید است.

5. چگونه می توان با نگرش هایی که سودمندی آنها زیر سوال رفته است برخورد کرد؟ سعی کنید مکانیسم نصب را تغییر دهید. به عنوان مثال ، اگر نگرش "به کسی درباره خودت نگو" دارید ، سعی کنید صحبت را شروع کنید و ببینید چه اتفاقی برای شما می افتد.

واقعیت این است که با تصمیم گیری در مورد اشتباه بودن نصب و حذف آن از قوانین زندگی خود ، می توانید بیش از سود از دست بدهید

6. و تنها پس از اطمینان از این که این تنظیمات بیشتر از آنکه به شما کمک کند ، مانع شما می شود ، آن را با دیگری مناسب تر جایگزین کنید. به جای این که "هیچکس راجع به خودت چیزی نگو" - "فقط وقتی می خواهی و فقط با کسانی که می خواهند درباره خودت صحبت کن". در عمل ، این چنین خواهد بود: حلقه افرادی را پیدا کنید که گفتن چیزی برای آنها چندان خطرناک نیست - و صحبت کنید. حفظ حق سکوت در مواردی که اعتماد خاصی به مردم وجود ندارد.

حرف بعد:

بنابراین ، چرا شما به متخصص نیاز دارید ، اگر می توانید همه این کارها را خودتان انجام دهید؟

واقعیت این است که همه درونی های شما به تنهایی یافت نمی شوند. و یک متخصص - یک روانشناس ، یک رواندرمانگر - فردی است که به طور خاص آموزش دیده است تا به شما کمک کند آنچه را که خودتان نمی توانید ببینید ببینید.

ژان ماری رابین خیلی خوب گفت: "من تنها کسی در جهان هستم که نمی توانم الاغ خود را ببینم."

توصیه شده: