درباره عشق ، ناامنی و همسران سابق

فهرست مطالب:

تصویری: درباره عشق ، ناامنی و همسران سابق

تصویری: درباره عشق ، ناامنی و همسران سابق
تصویری: "به عشق محمد": همسر سابق محمد خردادیان از سالهای زندگی مشترک می‌گوید 2024, ممکن است
درباره عشق ، ناامنی و همسران سابق
درباره عشق ، ناامنی و همسران سابق
Anonim

هر بار که مقاله جدیدم را شروع می کنم ، از ذهن ناخودآگاه خود می پرسم که چه موضوعی بیشترین تقاضا را برای خوانندگان اشتراک من خواهد داشت. و از آنجا که ضمیر ناخودآگاه می تواند هر کاری را انجام دهد و به حوزه ای از اطلاعات دسترسی دارد که برای ذهن غیرقابل دسترسی است ، بنابراین سعی می کنم به دستورات آن گوش دهم. نکات می تواند از همه جا بیاید: یک فکر مزاحم ، یک کتاب یا مقاله که به طور تصادفی توجه شما را به خود جلب کرد ، س questionsالات مشتریان من

درخواست امروز به شکل درخواست مشاوره بود. موضوع درخواست: یک زن با یک مرد در ارتباط است و در حال حاضر قصد دارد با هم زندگی کند. و در حال حاضر تردیدهایی در مورد مصلحت بودن این مرحله ایجاد شده است. زن "می ترسد" که نتواند مرد را با خانواده سابق خود ، جایی که همسر سابق و فرزندانش در آنجا هستند "جایگزین" کند و مرد هنوز ارتباط عاطفی زیادی با این خانواده دارد.

اگر از جزئیات صرف نظر کنیم و به طور کلی به وضعیت نگاه کنیم ، پس این درباره ترس این زن است که مردش از لحاظ نظری می تواند به همسر سابق خود بازگردد. و او ، کاملا قابل درک است ، می خواهد تضمین کند که زندگی مشترک شاد ، بدون دردسر خواهد بود و مرد به جایی نمی رود.

من می خواهم به آن اشاره کنم درخواست برای روانشناس به طور ناخودآگاه ، و اغلب آگاهانه ، به این معنی است که او پاسخ آماده یا روش آماده ای را برای آنچه باید انجام شود و آنچه نمی تواند انجام دهد ارائه می دهد تا همه چیز خوب باشد. یک فرد دارای ویژگیهای شیمیایی خاصی است و آماده است بدون تردید توصیه ها را دنبال کند. هنگامی که شروع به درک عمیق تر با درخواست می کنید و به اصل آن می رسید ، من س questionال سنتی را می شنوم: "چه باید کرد؟".

ریشه های این نوع آرامش به دوران کودکی برمی گردد. در دوران کودکی ، ما هنجاری از رفتار را بر اساس عمود قدرت یاد می گیریم. منشور وجود دارد. نکته اول: حق با والدین است. نکته دوم: اگر والدین اشتباه می کنند ، به نقطه یک مراجعه کنید.

طبیعت فعال کودک تشنه دانش و کشف است ، که در طی آن اولین تجربه زندگی خود را به دست می آورد. به ندرت پیش می آید که والدین از فعالیت های تحقیقاتی کودک حمایت کنند و در حد منطق ، به کودک اجازه دهند اولین برآمدگی های خود را پر کند. اغلب ، فعالیت کودک با ممنوعیت ها ، داستان های وحشتناک ، تهدیدها سرکوب می شود.

البته ، کودک باید مرزهای مجاز را بداند تا بتواند به سرعت با دنیای اطراف خود سازگار شود و اولین مهارتهای خودکنترلی را توسعه دهد. یک کودک کوچک نمی تواند خود را کنترل کند ، بنابراین در تعیین مرزهای رفتار قابل قبول به کمک بزرگسالان نیاز دارد.

اما همه چیز خوب است - اگر در حد اعتدال باشد.

ممنوعیت های کامل ، مجازات ها ، سرکوب نظرات کودک فقط به دلیل اینکه او هنوز کوچک است ، منجر به عزت نفس پایین می شود و به تنظیم برنامه "نامرئی باشید ، هیچکس نباشید" منجر می شود.

"اگر می خواهید از انتقاد اجتناب کنید ، هیچ کاری نکنید ، چیزی نگویید و هیچ باشید."

اغلب این دختران هستند که این برنامه را به ارث می برند. همچنین نامیده می شود " مجموعه ای از دانش آموزان عالی" او ، به هر حال ، باید انتظارات و ایده های کسی را برآورده کند. او نمی تواند تجملات دیدگاه خود را بپردازد ، اگر با نظر معلمان و والدین مغایرت داشته باشد. او دختر خوبی است ، و دختران خوب باید اطاعت کنند ، لطفاً والدین و معلمان.

اگر او تکالیفش را خوب انجام دهد ، از او راضی خواهند بود. و معلوم می شود که از طریق منشور ارزیابی های خارجی و تحت دستور کسی مشکلی نیست.

چرا من با این جزئیات وارد موضوع دوران کودکی و نقش مقامات در زندگی ما شدم؟

زیرا دختران بزرگ می شوند و عقده ها در هیچ جا ناپدید نمی شوند. در بزرگسالی ، چنین دخترانی به دنبال مربیان ، مربیان و روانکاوان متفاوتی هستند که به او می گویند چه کاری و چگونه انجام دهد تا خوب شود. در طول راه ، او همچنین به نظرات دوستان ، همکاران و بستگان خود گوش می دهد.

با درک اینکه چگونه او باید زندگی کند ، به نظرات کسانی که برای او معتبر هستند گوش می دهد.او فکر می کند که هر کس بهتر از خودش درباره او و زندگی اش می داند. او فقط باید بشنود که چه باید بکند و با کمال میل انجام خواهد داد ، و با افتخار ، او دختر خوبی است. "خوبی" او همچنان در منشور نظرات دیگران دیده می شود.

و برای این نظرات ، او به روانشناس می رود ، نمی خواهد به نظر خود گوش دهد ، و مهمتر از همه ، تمایل دارد.

در این شرایط ، من وظیفه خود می دانم که "دختر خوب" را به ریشه های خود برگردانم و به او کمک کنم تا خود را به عنوان تنها تصمیم درست در هر شرایطی بشنود.

درس زندگی درس مدرسه نیست. اگر در مدرسه می توانید تقلب کنید ، تقلب کنید ، به موقع بیمار شوید تا نمره خوبی بگیرید ، در زندگی همه چیز آنطور نیست. زندگی شما را به حلقه پنالتی باز می گرداند و شما را مجبور می کند که درس های شکست خورده را دوباره پشت سر بگذارید. و تا زمانی که درس به طور کامل یاد گرفته نشود ، یعنی زندگی شخصی ، با اتخاذ نتیجه گیری های خود.

و اگر عادت کرده اید که در همه چیز به نظرات معتبر دیگران متکی باشید و بر تجربه دیگران تکیه کنید ، زندگی با ثبات حسادت آمیز شما را به یک درس حذف شده باز می گرداند.

من به درخواست باز می گردم.

من این عبارت را بسیار دوست دارم: " زندگی هیچ تضمینی نمی دهد ، بلکه فقط فرصت می دهد" خالق به ما اراده ای آزاد بخشیده است ، و ما حق استفاده از آن را داریم. به جز انسان ، هیچ موجود زنده ای این فرصت را ندارد. به همین دلیل بسیار مهم است که بتوانید خواسته ها و ترس های خود را بشنوید تا بتوانید اراده خود را در این زندگی اعمال کنید. دیگر منتظر سرنخ های بیرونی نباشید. یک روانشناس تنها می تواند به حذف سر و صدای داخلی و تنظیم سیگنال شما در فرکانس زندگی مورد نیاز کمک کند. هیچ تکنیک و شیوه جهانی وجود ندارد که برای همه یکسان مفید باشد. چه سطل زباله ، دیگری - گنج. این مهم است که بتوانید آنچه را که شنیده اید از طریق احساسات درونی خود منتقل کنید. و نکته اصلی این است که در نهایت مسئولیت تصمیمات خود را بر عهده بگیرید.

و درس خود را به تنهایی بیاموزید ، حتی اگر نه با افتخار.

- پروردگار ، آیا این درست است که رابطه جنسی بدون عشق گناه است؟

- چرا به این جنس علاقه دارید؟ هر چیزی بدون عشق گناه است.

ایجاد رابطه با ترس از اینکه "چه اتفاقی می افتد" به این معناست که گیرنده خود را با موجی از عدم قطعیت ، سوء ظن و چیزی مشکوک تنظیم کنید. و اگر حضور یک همسر سابق و حضور مداوم او در زندگی خود را به دلیل وجود فرزندان از این ازدواج در نظر بگیرید ، معلوم می شود که یک ماجراجویی بسیار خطرناک است.

با توجه خود ، به چیزهایی که نمی خواهید انرژی می دهید

به یاد دارم در دوران کودکی ، زمانی که مادرم یک شستشوی بزرگ انجام می داد (و در زمان اتحاد جماهیر شوروی هیچ ماشین لباسشویی اتوماتیک وجود نداشت ، بنابراین شستشو تمام روز او را می گرفت و کار بسیار سختی بود) ، با لبخند می گفت: "این ایده است شستشو و قطعا باران می بارد ". و شما چه فکر میکنید؟ باید در این روز و در تمام طول روز باران باریده باشد ، بدون این که اشاره ای از خورشید از پشت ابرها بیاید.

تقریباً در مورد شستشوی اتومبیل شوهرم همینطور است. او به کارواش می رود و می خندد که احتمالاً در روزهای آینده باران می بارد. و طبق درخواست: با وجود پیش بینی آب و هوا ، باران می بارد.

نام آن را آنطور که می خواهید بگذارید: قانون پست یا قانون جذب ، اما این یک واقعیت است.

حتی اگرچه ، ما توجه خود را بر آن لحظاتی متمرکز می کنیم که مانع توسعه روابط می شود. و اگر آنها را با دقت جستجو کنید ، مطمئناً پیدا خواهند شد.

یک آزمایش ساده انجام دهید: در عرض یک دقیقه ، همه اجسام قهوه ای را در یک فضای قابل مشاهده پیدا کنید. فقط قهوه ای سپس چشمان خود را ببندید و تمام یافته های خود را به صورت ذهنی لیست کنید. خوب اکنون ، بدون بازکردن چشمان خود ، تمام اجسام رنگ آبی موجود در فضا را نام ببرید.

به احتمال زیاد ، انجام کار دوم برای شما دشوارتر از اولین کار خواهد بود ، زیرا تمرکز شما فقط بر روی اشیاء قهوه ای بود.

و بنابراین در همه چیز: آنچه ما به آن توجه می کنیم ، تمایل به رشد دارد و توجه ما را بیش از پیش پر می کند.

"به میمون زرد فکر نکن"

وقتی شریکی را برای زندگی مشترک خود انتخاب می کنیم ، به طور همزمان تمام زندگی گذشته او را وارد زندگی خود می کنیم. این بدان معناست که همسر سابق ، فرزندان ، دوستان ، والدین او در حال حاضر بخشی از زندگی شما هستند.و اگر شروع به اجتناب از آن می کنید ، خود را متقاعد کنید که همه اینها به شما مربوط نمی شود ، بنابراین بخشی از زندگی خود را جابجا می کنید ، سعی کنید با دیوار گرانیت از آن دور شوید. شما می خواهید از این درس زندگی صرف نظر کنید ، اما این درس بارها و بارها در زندگی شما باز می گردد.

خود مردان گاهی اوقات در مورد همسران سابق با تمسخر صحبت نمی کنند. و آنها توسط همراهان فعلی منعکس می شوند. و این درست نیست. همسر سابق بخشی از گذشته او است و اگر فرزندی وجود داشته باشد ، او همیشه به طور نامحسوس در زندگی او حضور خواهد داشت. و از نگرش شما به آن بستگی به تأثیر آن بر زندگی شما دارد.

به یاد داشته باشید ، ما همیشه ارزش آنچه را که به آن توجه می کنیم افزایش می دهیم.

واکنش شما به همسر سابق مرد شما چگونه است؟ به عنوان یک خطر بالقوه برای شما یا به عنوان زنی که شوهرتان قبلاً دوست داشت؟ بله ، به احتمال زیاد زمانی عشق وجود داشته است و چرا آن را انکار می کنید. شما انکار نمی کنید که زمین به دور خورشید می چرخد. شما با نیروهای گرانشی و دیگر نیروهای طبیعت بحث نمی کنید ، زیرا تمام بی معنی بودن این رویداد را درک کرده اید. اکنون من در مورد رفتار یک همسر سابق با شوهر سابق خود صحبت نخواهم کرد. این اتلاف وقت و انرژی است ، به ویژه با توجه به اینکه هیچ کس چیزی به ما بدهکار نیست. تنها چیزی که برای شما مهم است این است که چگونه تصمیم می گیرید در برابر آن واکنش نشان دهید. شما تصمیم می گیرید ، زیرا در اینجا شما حق دارید به تنهایی تصمیم بگیرید.

ده ها گزینه برای رابطه وجود دارد ، اما در واقع این انتخاب بین پذیرش مردی با تجربه گذشته یا کنار گذاشتن بخشی از زندگی ، ممنوعیت آن است.

در مورد اول ، ما اجازه می دهیم ، در مورد دوم ، منع می کنیم. اگر ما چیزی را مجاز می دانیم ، پس از آن مطمئن هستیم ، اگر آن را ممنوع می کنیم ، هیچ قطعیتی وجود ندارد. و در چه چیزی یا در چه کسی قطعیتی وجود ندارد؟ در همسر سابقت؟ اما شما قصد ندارید با او زندگی مشترک بسازید. در شریک؟ سپس این س isال مطرح می شود: چرا به شریکی نیاز دارید که در آن مطمئن نیستید؟ نه به خود اطمینان دارند و نه به توانایی خود برای ارائه آنچه او نیاز دارد؟ سپس این س toال به خودم می گویم: آیا همسر سابق و انتخاب شده من مقصر این تردیدها هستند؟

بدیهی است که آنها هیچ ربطی به آن ندارند. این حالت ناامنی درونی فقط شریک شما را در شما تقویت می کند. در رابطه شما ، نقشها به وضوح مشخص خواهند شد: شما شک دارید ، او باعث تردید می شود. اگر قربانی وجود داشته باشد ، متجاوز همیشه آنجا خواهد بود.

"اگر در ابتدای نمایش اسلحه ای روی دیوار وجود دارد ، پس (در انتهای نمایش) باید شلیک شود."

شریک زندگی شما تنها چیزی را که در درون شماست تقویت می کند. عدم قطعیت وجود دارد - چند برابر می شود. عشق وجود دارد - و این باعث تقویت شریک زندگی می شود.

و این عدم اعتماد به نفس شما است که باعث می شود از شریک خود ضمانت بخواهید.

عموماً در رابطه با چه ضمانت هایی می توانیم صحبت کنیم؟ روابط قوی در جایی که بر روی آنها کار شود امکان پذیر است. و حتی در آن صورت ، هیچ کس چیزی را به شما تضمین نمی کند. تضمین روابط یک افسانه است.

ثبات در اصل ذاتی طبیعت انسان نیست. وفاداری ، مسئولیت بخشی از انتخاب آگاهانه است. ما روزانه هزاران انتخاب می کنیم: تصمیم می گیریم صبحانه چه بخوریم ، امروز چه بپوشیم ، چگونه به محل کار برسیم. و هر روز ما دوباره شریک خود را انتخاب می کنیم. ما انتخاب می کنیم که نزدیک او بمانیم و به سراغ شخص دیگری نرویم. اما اگر امروز ما خانواده ای را انتخاب کرده ایم ، این بدان معنا نیست که همیشه چنین خواهد بود. این بدان معنا نیست که ما دیگر هرگز نمی توانیم شریک دیگری را برای خود انتخاب کنیم ، یا هرگز از انتخاب خود پشیمان نخواهیم شد.

ما فقط هر روز ، در طول زندگی به نفع شریک زندگی خود انتخاب می کنیم ، در زمانی که زندگی گزینه های دیگری را در اختیار ما قرار می دهد.

و درک این مهم است. با انتخاب نکردن کامل شریک زندگی خود هر روز ، تمرکز خود را بر جنبه های منفی زندگی مشترک خود شروع می کنید.

بیشتر این س yourselfال را از خود بپرسید: "چرا امروز آن را انتخاب می کنم؟"

اگر امروز پاسخ این سال را پیدا نکرده اید ، فردا از خود بپرسید. پس فردا. و اگر طی چند روز هیچ پاسخی داده نشد و رابطه شما به بن بست رسید ، وقت آن رسیده که شریک زندگی خود را رها کنید.

به او و خودتان فرصتی بدهید تا شریکی را پیدا کنید که هر روز و بدون قید و شرط شما را انتخاب کند.

اگر همسران سابق ، ناامنی و عشق در زندگی شما ظاهر شده است چه باید بکنید؟

اولا: به دنبال راه حل های آماده برای موقعیت خود نباشید. در زندگی ، شما با تعداد زیادی از خواسته ها ، نیکخواهان ، که به دلایلی می دانند چه کار کنند ، ملاقات خواهید کرد. اگر تمایل دارید به نظرات دیگران گوش دهید ، به احتمال زیاد شما بی مسئولیت هستید. مسئولیت پذیری این است که بتوانید در قبال تصمیمات خود نه تنها در قبال مردم ، بلکه مهمتر از همه در قبال خودتان مسئولیت پذیر باشید. شما می توانید به ده ها نظر از جمله نظر نویسنده این مقاله گوش دهید ، اما فقط به تنهایی تصمیم بگیرید. آیا می دانستید که همسر سابق وجود دارد ، فرزندان وجود دارد ، بین آنها رابطه عاطفی زیادی وجود دارد؟ اگر چنین است ، دیگر هرگز این واقعیت را به عنوان مجازات خود ، مانعی برای خانواده خود ، دلیلی برای سرزنش در نظر نگیرید. آنها چشمانی را که گرفتند دیدند.

ثانیاً: این وضعیت را بپذیرید. نیازی به مبارزه با آسیاب های بادی و انکار واقعیت ها نیست. گذشته گذشته است ، دیگر وجود ندارد. به همان سادگی که به نظر می رسد. این واقعیت که شخصی تصمیم می گیرد خورشید را انکار کند ، درخشش آن متوقف نمی شود. در صورت وجود فرزندان ، پیوند بین همسران سابق ادامه می یابد. مهم است که آرامش خود را حفظ کنیم و به یاد داشته باشیم که هر یک از ما به طور روزانه انتخاب می کنیم. آیا مرد شما امروز با شما ماند؟ این بدان معناست که در همان زمان او از انتخاب به نفع زنان دیگر امتناع کرد. در عین حال ، از خود بپرسید چرا این مرد را انتخاب کردید. و سپس به یاد خواهید آورد که قبل از شما شوهر سابق همسر سابق نیستید ، بلکه یک مرد محبوب هستید ، با مجموعه ای از ویژگی های خاص او ، که هر روز به آنها عشق می ورزید و او را انتخاب می کنید.

سوم: قوانین بازی را در "ساحل" بیان کنید. زندگی خانوادگی یک سفر بزرگ در دریای باز و طوفانی زندگی است. کشتی به منظور رفتن به دریا و ماندن در بندر آرام ساخته نشده است. اما قبل از شروع یک سفر هیجان انگیز به نام زندگی خانوادگی ، مهم است که قوانین رفتاری در کشتی و مسیری را که باید دنبال کنید مشخص کنید. اگر گذشته التماس می کند که سوار کشتی شما شود ، مهم است که بلافاصله مرزهای شخصی خود را مشخص کنید: آنچه را که مایل به تحمل آن هستید و چه چیزی نیستید. این مورد را فوراً و بدون خواسته و تهدید به منتخب خود اطلاع دهید. برای مردان بسیار مهم است که زنش به او اعتماد کند و او را همانطور که هست بپذیرد. اولتیماتوم ها و خواسته های شما را می توان به عنوان بی اعتمادی ، حسادت و تمایل به کنترل او در نظر گرفت. در مورد مرزهای خود با آرامش صحبت کنید ، توضیح دهید که چرا برای شما و او مهم است. یک مرد وقتی متوجه مزایای خود از روابط می شود ، عمداً روی آن کار می کند. و فایده اش اعتماد شما ، لبخند بر لب و عشق شما خواهد بود.

چهارم: حتی اگر در سفر مشترک شما همه چیز آنطور که "در ساحل" توافق کرده اید پیش نرود - تصمیمات سخت نگیرید … تصمیمات مهم را به تعویق بیندازید. من درک می کنم که با این عبارت من خطر این را دارم که دریایی از خشم زنان و مردان را برانگیزم. اما برای محکوم کردن عجله نکنید. اکنون ما در مورد اطاعت و فروتنی مسیحی صحبت نمی کنیم. هر چیزی در این زندگی بهایی دارد. و اغلب برای خوشبختی خانواده باید با صبر و شکیبایی هزینه کنید. من این را به عنوان زنی که بیش از 12 سال ازدواج کرده است به شما می گویم

و من می توانم با خیال راحت مشترک عبارت مورد علاقه رادیسلاو گانداپاس شوم که به این شکل به نظر می رسد: "ازدواج بر اساس تعویق مداوم طلاق است."

دلایل کافی برای طلاق در هر ازدواج وجود دارد - هر فرد خانواده این را به شما تأیید می کند. گاهی اوقات به نظر می رسد که همه چیز ، قدرت بیشتری برای تحمل آنچه در حال رخ دادن است وجود ندارد. ولی…. تاریک ترین زمان روز قبل از سپیده دم است.

گاهی اوقات یک تصمیم تأخیری سرنوشت را رقم می زند.

پنجم. دوست داشتن و دوست داشته شدن … من فکر می کنم توضیحات در اینجا اضافی است.

توصیه شده: