آموزش بدون ذره "نه"

تصویری: آموزش بدون ذره "نه"

تصویری: آموزش بدون ذره
تصویری: چند شنبه با سینا | فصل سوم | قسمت 10 | فرنوش حمیدیان 2024, آوریل
آموزش بدون ذره "نه"
آموزش بدون ذره "نه"
Anonim

نویسنده: ویکتوریا پوگربنیاک

آموزش بدون ذره "نه"

فریاد نزن ، گریه نکن ، به آن دست نزن … (ج) هر مادر.

مادرم یکبار به س aboutالی درباره سیگار کشیدن پاسخ داد: "شما می توانید سیگار بکشید."

می گوید: «خواهش می کنم. دود. فقط شما دندان های زرد ، بوی بد دهان و احتمالاً کودکان بیمار خواهید داشت "… و من با این علم که امکان پذیر است به زندگی ادامه دادم ، اما چرا؟ به همین ترتیب ، مادرم ایده من را با خالکوبی "تایید" کرد. بعداً او اعتراف کرد که اگر واقعاً به خالکوبی روی بدن او برسد ، او به طور طبیعی من را منصرف می کند. ولی! به این نتیجه نرسید ، زیرا اعتماد من به مادرم بی حد و حصر بود. مامان ، با همه رفتارهایش ، روز به روز ، این اعتماد را به دست آورد. و به جای ممنوعیت ، او اجازه داد …

هر چند وقت یکبار متوجه می شویم که در فرآیند ارتباط ، انواع سوء تفاهم ها و سوء تفاهم ها وجود دارد. ما افکار و احساسات خود را کاملاً واضح بیان می کنیم ، اما دقیقاً برعکس شنیده یا درک نمی شویم. پس بالاخره قضیه چیست؟!

از خود بپرسید: چگونه افکار خود را تدوین کنم و چگونه س questionsالات خود را مطرح کنم؟

من سعی می کنم با مثال روابط مادر و فرزند به شما بگویم که چگونه این اتفاق می افتد. در زندگی هر مادر معمولی ، حداقل یک بار ، موقعیتی بوجود آمد که در آن احساس درماندگی می کرد و با فرزند خود ارتباط برقرار می کرد.

بسیار مهم است که به یاد داشته باشید که کودک ذره "نه" را نمی شنود. او همه مهارهای ما را به عنوان یک پیشنهاد وسوسه انگیز برای عمل درک می کند. به عنوان مثال: "مثل دیوانه ها دوید! فریاد نزن! " بچه لحظه ای سرعتش را کم کرد و بلافاصله با فریاد خوشحالی از جا پرید. ما برعکس نتیجه مورد انتظار را می بینیم ، عصبانی می شویم و حتی بیشتر ممنوع و ممنوع می کنیم. "من از شما خواستم که فرار نکنید! نمی شنوی؟ !! " بچه بارها و بارها دستورات ما را انجام می دهد ، همانطور که به خاطر داریم ، توجه به ذره "نه" ، صادقانه از تحریک والدین شگفت زده می شود و شروع به عصبی شدن می کند … "بس کن! اسباب بازی هایتان را سریع ببندید ، ما دیر رسیدیم! " در حالی که بچه در تلاش است معنی این وضعیت را بفهمد ، ممنوعیت دیگری مانند گلوله از بین ما بیرون می آید: «ریشه دار در نقطه نمانید! تو هنوز برای من گریه می کنی! " و ، اینک ، اشک از چشمان نوزاد ریخت … دوباره مادر را آورد!

این برای خیلی ها آشنا است. و باور کنید ، این کاملا طبیعی است.

من اعتراف می کنم که بارها طرح ممنوع المسائل را روی فرزند ، شوهر ، مشتریان و دانش آموزانم آزمایش کرده ام. البته گاهی اوقات ، من به طور ناخودآگاه ، در موجی از اشتیاق ، در موقعیت سوء تفاهم قرار می گرفتم و خودم را "در دم" می گرفتم ، در حالی که قبلاً از روی کلمات و احساسات درگیر بدمینتون بودم. اما بیشتر اوقات ، من به طور کامل آگاهانه به این یا آن پیام پرداختم.

این به معنای واقعی کلمه روی کودک دو ساله من تأثیر گذاشت:

- فرار نکن! (کودک با نگاهی فریبنده به سمت صدا برمی گردد و به دویدن ادامه می دهد).

- آرام برو ، خواهش می کنم. (او فقط سرعت خود را کم می کند و با آرامش راه می رود ، حتی بدون اینکه بچرخد).

در مورد "فریاد نزن - آهسته صحبت کن" ، یا "حرفم را قطع نکن - یک ثانیه صبر کن ، من صدایت را می شنوم" همینطور است.

تفاوت در درک عبارات کاملاً آشکار است. همچنین بدیهی است که گزینه اول همیشه غالب ، فرمان دهنده است و گزینه دوم آموزنده و متقابل است.

همچنین یک نمونه از تمرینات آموزشی وجود دارد ، با دانش آموزان در کلاس های گروه کر و آواز در یک هنرستان. به جای: "این غلط است ، شما دست کم می گیرید" - پیشنهادی برای راه حل مشخص برای مشکل: "در این مکان ، کمی بیشتر نفس بکشید و همانطور که گفته شد ، روی یادداشت بالا" بنشینید " - و فقط در آن زمان - زیرا بسیار پایین بود. " این ساختار عبارت هرگز باعث آزردگی کودک نمی شود. با کمک این روش در برقراری ارتباط با کودکان ، موفق شدم تعداد زیادی جوجه تیغی و توله را "رام" کنم. خود بچه ها همیشه می گویند که من آنها را می شنوم و می فهمم که من به آنها اعتقاد دارم و به آنها کمک می کنم تا قدرت خود را باور کنند. و من فقط به آنها نمی گویم چه کار کنند. فقط هرگز.

با بزرگسالان چگونه کار می کند؟ با بزرگسالانی که عادت دارند سر خود را به شانه های خود بکشند و فریاد نزنند ، تنبل نباشند ، به موقع نباشند ، فکر نکنند ، مطلقا هیچ چیز را درک نکنند …

صادقانه بگویم ، اغلب دشوار است.من همیشه مشتریان خود را با این جمله دچار حیرت می کنم: "همان کار را امتحان کنید ، اما بدون ذره" نه ". آنها برای مدت طولانی آویزان می شوند ، سپس با تلاش ، شروع به "اختراع مجدد چرخ" می کنند. برای بسیاری ، به این نتیجه می رسد که عادت به انکار ، انتقاد و منع مداوم آنها را از موفقیت و خوشبختی باز می دارد.

از این گذشته ، چگونه می توانید از شوهر خود که "من را نمی فهمد" خوشحال باشید ، یا به والدین خود اعتماد کنید که می گویند: "اگر نمره بدی گرفتید ، مجبور نیستید به خانه بیایید!" زندگی با فردی که: "خواسته های من را می شناسد ، زیرا آنها را در مورد آنها می گویم" بسیار دلپذیرتر است یا با الهام از عبارت والدین به زندگی پرواز می کند: "برو ، امتحان کن! اگر چیزی باشد ، همیشه جایی برای بازگشت دارید! " ج) مادرم

توصیه شده: