2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
مادرم یکبار به من گفت: "تو می توانی سیگار بکشی". می گوید: «خواهش می کنم. دود. فقط شما دندان های زرد ، بوی بد دهان و احتمالاً کودکان بیمار خواهید داشت "… و من با این علم که امکان پذیر است به زندگی ادامه دادم ، اما چرا؟ تقریباً به همان شیوه ، مادرم ایده من را با خالکوبی "تایید" کرد. بعدها ، او اعتراف کرد که اگر واقعاً به خالکوبی روی بدن برسد ، او به طور طبیعی من را منصرف می کند. ولی! به این نتیجه نرسید ، زیرا اعتماد من به مادرم بی حد و حصر بود. مامان ، با همه رفتارهایش ، روز به روز ، این اعتماد را به دست آورد. و به جای ممنوعیت ، او اجازه داد …
هر چند وقت یکبار متوجه می شویم که در فرآیند ارتباط ، انواع سوء تفاهم ها و سوء تفاهم ها وجود دارد. ما افکار و احساسات خود را کاملاً واضح بیان می کنیم ، اما دقیقاً برعکس شنیده یا درک نمی شویم. پس بالاخره قضیه چیست؟!
از خود بپرسید: چگونه افکار خود را تدوین کنم و چگونه س questionsالات خود را مطرح کنم؟
من سعی می کنم با مثال روابط مادر و فرزند به شما بگویم که چگونه این اتفاق می افتد. در زندگی هر مادر عادی ، حداقل یک بار ، موقعیتی بوجود آمد که در آن احساس درماندگی می کرد و با فرزند خود ارتباط برقرار می کرد.
بسیار مهم است که به خاطر داشته باشید که کودک ذرات "نه" را نمی شنود.… او همه ممنوعیت های ما را به عنوان یک پیشنهاد وسوسه انگیز برای عمل درک می کند. به عنوان مثال: «مثل دیوانه ها دوید! فریاد نزن! " بچه لحظه ای سرعتش را کم کرد و بلافاصله با فریاد خوشحالی از جا پرید. ما برعکس نتیجه مورد انتظار را می بینیم ، عصبانی می شویم و حتی بیشتر ممنوع و ممنوع می کنیم. "من از شما خواستم که فرار نکنید! نمی شنوی؟ !! " بچه بارها و بارها دستورات ما را انجام می دهد ، همانطور که به خاطر داریم ، توجه به ذره "نه" ، صادقانه از تحریک والدین شگفت زده می شود و شروع به عصبی شدن می کند … "بس کنید! اسباب بازی هایتان را سریع ببندید ، ما دیر رسیدیم! " در حالی که کودک در تلاش است تا معنی موقعیت را دریابد ، ممنوعیت دیگری مانند گلوله از ما بیرون می زند: "ریشه در محل نداشته باشید! تو هنوز برای من گریه می کنی! " و ، اینک ، اشک از چشم نوزاد جاری شد … دوباره مادر را آورد!
این برای خیلی ها آشنا است. و باور کنید ، این کاملا طبیعی است.
اعتراف می کنم که چندین بار مدار را چک کرده ام. "ممنوع - بپرس" بر فرزند ، شوهر ، مشتریان و دانش آموزان شما. البته گاهی اوقات ، من به طور ناخودآگاه ، در موجی از اشتیاق ، در موقعیت سوء تفاهم قرار می گرفتم و خودم را "دم" می گرفتم ، زیرا قبلاً از روی کلمات و احساسات درگیر بدمینتون بودم. اما بیشتر اوقات ، من به طور کامل آگاهانه به این یا آن پیام پرداختم.
این به معنای واقعی کلمه روی کودک دو ساله من تأثیر گذاشت:
- فرار نکن! (کودک با نگاهی فریبنده به سمت صدا برمی گردد و به دویدن ادامه می دهد).
- آرام برو ، خواهش می کنم. (او فقط سرعت خود را کم می کند و با آرامش راه می رود ، حتی بدون اینکه بچرخد).
در مورد "فریاد نزن - آرام صحبت کن" ، یا "حرفم را قطع نکن - یک ثانیه صبر کن ، من صدایت را می شنوم" همینطور است.
تفاوت در درک عبارات کاملاً آشکار است. همچنین بدیهی است که گزینه اول همیشه غالب ، فرمان دهنده است و گزینه دوم آموزنده و متقابل است.
همچنین نمونه ای از تمرینات آموزشی وجود دارد ، با دانش آموزان در کلاس های گروه کر و آواز در یک هنرستان. به جای: "این نادرست است ، شما دست کم می گیرید" - پیشنهادی برای راه حل مشخص برای مشکل: "در این مکان ، کمی بیشتر نفس بکشید و همانطور که گفته شد ، روی یادداشت بالا" بنشینید " - و فقط در آن زمان - زیرا بسیار پایین بود. " این ساختار عبارت هرگز باعث ناراحتی کودک نمی شود. با کمک این رویکرد در برقراری ارتباط با کودکان ، موفق شدم تعداد زیادی جوجه تیغی و توله را "رام" کنم. خود بچه ها همیشه می گویند که من آنها را می شنوم و می فهمم که من به آنها اعتقاد دارم و به آنها کمک می کنم تا به قدرت خود اعتقاد داشته باشند. و من فقط به آنها نمی گویم چه کار کنند. فقط هرگز.
با بزرگسالان چگونه کار می کند؟ با بزرگسالانی که عادت دارند سر خود را به شانه های خود بکشند و فریاد نزنند ، تنبل نباشند ، به موقع نباشند ، فکر نکنند ، مطلقا هیچ چیز را درک نکنند …
صادقانه بگویم ، اغلب دشوار است. من همیشه مشتریانم را با این جمله دچار حیرت می کنم: "همان کار را امتحان کنید ، اما بدون ذره" نه ".آنها برای مدت طولانی آویزان می شوند ، سپس با تلاش ، شروع به "اختراع مجدد چرخ" می کنند. برای بسیاری ، به این نتیجه می رسد که عادت به انکار ، انتقاد و منع مداوم آنها را از موفقیت و خوشبختی باز می دارد.
از این گذشته ، چگونه می توانید از شوهر خود خوشحال باشید ، که "من را نمی فهمد!" زندگی با فردی که: "خواسته هایم را می شناسد ، زیرا آنها را در مورد آنها می گویم" بسیار دلپذیرتر است یا با الهام از عبارت والدین به زندگی پرواز می کند: "برو ، امتحان کن! اگر چیزی باشد ، همیشه جایی برای بازگشت دارید! " ج) مادرم
توصیه شده:
من با شما احساس بدی دارم ، اما بدون شما بدتر است. وابستگی به هم عشق نیست
اخیراً من روی مطالعه وابستگی وابسته و روابط وابسته به هم بسیار کار کرده ام. وابستگی وابسته به آفت زمان ماست. این زمانی است که شخصی زندگی ، شادی ، احساسات و غیره خود را قرار می دهد. بسته به شخص دیگر وابستگی متقابل همیشه غیر صادقانه و همیشه دستکاری است.
آموزش بدون ذره "نه"
نویسنده: ویکتوریا پوگربنیاک آموزش بدون ذره "نه" فریاد نزن ، گریه نکن ، به آن دست نزن … (ج) هر مادر. مادرم یکبار به س aboutالی درباره سیگار کشیدن پاسخ داد: "شما می توانید سیگار بکشید." می گوید: «خواهش می کنم. دود.
چگونه بدون توهین نزاع کنیم. آموزش مرحله به مرحله
چگونه بدون توهین نزاع کنیم. آموزش مرحله به مرحله. شما باید بتوانید درست دعوا کنید. بسیاری از مردم از مشاجره صرفاً به دلیل ترس از عوارض در رابطه ، از از دست دادن رابطه می ترسند ، می ترسند سرانجام توهین کنند و بعداً احساس گناه کنند. تجربه چنین احساسات منفی بسیار دردناک است.
؛ بدون شانس جرم نیست. بدون تو
شانسی وجود ندارد. جرم نیست. بدون تو. احساسات مانند موجی از مهتاب سیل می کند به جنگلی خواب آلود ، بی سر و صدا ، کمی احساس ضعیف خطر ، احساس خفه شدن مشارکت در آنچه در حال رخ دادن است ، یک شب جدید از زندگی شما آغاز می شود. بین شب و روز روحت پاره شده ، تکان می خوری ، شک و تردید ساحل را فرا گرفته است ، هیچکس نیست که بتواند به حرفهای تو گوش دهد ، این یک شوخی نیست ، این حتی واقعیت ندارد ، این همان چیزی است که خودت در خود برای دیگران حمل می کنی ، فقط استفراغ غریزی توصیه با مونولوگ
بدست آوردن آنچه نیست امکان پذیر نیست
کودک با یک قاشق در جعبه ماسه حفاری می کند. خورشید گرم می شود. او برای تهیه خمیر به ماسه مرطوب نیاز دارد. ماسه مرطوب وجود ندارد. کودک به حفاری ادامه می دهد. خورشید گرمتر است. شن و ماسه خشک است ، مهم نیست چقدر حفاری کنید. کودک تشنه است.