دختر دوست مامان: پیامدهای غم انگیز

تصویری: دختر دوست مامان: پیامدهای غم انگیز

تصویری: دختر دوست مامان: پیامدهای غم انگیز
تصویری: 10 نشانه خیانت زنان در زندگی زناشویی از نظر متخصصان روان شناسی - کابل پلس | Kabul Plus 2024, آوریل
دختر دوست مامان: پیامدهای غم انگیز
دختر دوست مامان: پیامدهای غم انگیز
Anonim

"مادرم من را به طرز عجیبی دوست دارد. تا آنجا که به خاطر دارم ، او دائماً از من انتقاد می کند و مرا با کسی مقایسه می کند. من مدتهاست یک زن بالغ ، مستقل ، موفق ، موفق هستم. شوهر فوق العاده ، بچه ها اما به دلایلی شادی وجود ندارد. من همیشه احساس ناامنی می کنم. من به درستی تصمیماتم شک دارم و اگر کسی از من تعریف کند ، فقط باعث تحریک کسل کننده می شود … چرا ، دکتر؟"

زیرا…

دارم بهت میگم. کلمات "همه ما از دوران کودکی آمده ایم" معنای عظیمی دارند. در طول 6-7 سال اول زندگی کودک ، یک سناریوی به اصطلاح زندگی شکل می گیرد. هوشیاری کودک یک صفحه خالی است. و بسته به آنچه در این برگه نوشته شده است ، زندگی بزرگسالان توسعه می یابد.

همه مادر ، پدر و مادربزرگ و مادربزرگ بهترین ها را می خواهند ، اما مثل همیشه معلوم می شود. آنها با انتقاد از کودک ، مقایسه او با "دختر دوست مادر" ، می خواهند کودک بهتر ، باهوش تر ، مردتر و غیره شود.

اما دختر بچه چیز کاملاً متفاوتی می شنود. چیزی مانند "من به اندازه کافی خوب نیستم ، مادرم از من راضی نیست. من بد هستم. دختر دیگری وجود دارد که از من بهتر است ، مادرش او را بیشتر از من دوست دارد ، زیرا او را تحسین می کند و مرا سرزنش می کند."

درک کودک و بزرگسال اساساً متفاوت است. خوب ، مستقیم ، 180 درجه. اگر به بزرگسالان گفته شود "شما بد هستید" ، بزرگسال انگشت وسط را نشان می دهد و قانع نمی ماند.

اما ، اگر یک چیز مشابه برای یک کودک پخش شود ، وضعیت در آنجا متفاوت است. کودکان همه چیز را به معنای واقعی کلمه می دانند ، زیرا آنها هیچ تجربه ای ندارند ، هیچ پردازش انتقادی از اطلاعات وجود ندارد و همه چیز به معنای واقعی کلمه گرفته شده است. نگرش "من بد هستم" به طور محکم در ناخودآگاه نقش بسته است ، این "برنامه نویسی اسکریپت" نامیده می شود.

و سپس اصل "همانطور که قایق بادبانی را نام می برید ، بنابراین شناور خواهد شد" ایجاد می شود. برای اینکه بتوانم نحوه کار را به شما نشان دهم ، برگردیم به دختر دوست مادرم.

دختر ما در حال توسعه سناریو است "کسی وجود دارد که بهتر از من است و او بیشتر دوستش دارد". و سپس بازیگری خارج از سناریوی زندگی آغاز می شود. دختر دیگری در مهد کودک است که سمولینا را بهتر می خورد و سریعتر کفش هایش را می بندد. در مدرسه - دختری که بهتر درس می خواند. در موسسه ، این "جای خالی" توسط یک موفق تر ، به گفته دختر ، یک ورزشکار-زیبایی کامسومولی ، اشغال شده است. و حتی در حال حاضر ، که مدت طولانی ازدواج کرده بود ، دختر ما زندگی خود را با شبح "دختر دوست مادر" خود ادامه می دهد ، که اکنون به شکل منشی / همکار / همکلاسی سابق همسرش تجسم یافته است …

و دختر ما هرچه کاملتر / جوان / سکسی ، رقیب خود را "به خاطر عشق مادرش" به یاد می آورد؟

و تمام زندگی چنین دختری با هدف رسیدن به بالا با این رقیب شبح انگیز انجام می شود تا به همه و قبل از هر چیز به خود ثابت کند که او نیز خوب و شایسته عشق است! مثل این. وضعیت در حال حاضر بالغ است و مکانیسم ها کودکانه هستند …

و شگفت انگیزترین چیز این است که این جوانان 20-30-40 ساله ، دختر و پسر ، در پذیرایی به من می گویند که امروز پدران مادر به آنها افتخار می کنند و آنها را دوست دارند ، اما برای نوشیدن Borzhom دیر است. فیلمنامه بر زندگی حاکم است.

چرا من این همه هستم؟ با این پست ، من می خواهم از مادران-پدران کودکان خردسال درخواست کنم. و به بچه های بالغ.

1. مادران ، پدران ، پدربزرگ ها و مادربزرگ های عزیز! حتی با نیت خوب فرزندان خود را مقایسه یا انتقاد نکنید! عشق ، حمایت ، به آنها ایمان داشته باشید! پیامدهای بسیار غم انگیزی از چنین "آموزش" تقریباً در هر پذیرایی مشاهده می کنم.

2. اگر این طرح ها درباره شما هستند ، قبل از هر چیز ، این ایده را به خودتان بفروشید که صدای تند و زننده منتقد داخلی فقط یک سناریوی والدین است. اما حالا ، با خود می گویید ، من یک پسر / دختر بالغ هستم ، من دیگر از این شلوار بزرگ شده ام ، و من خودم تصمیم می گیرم در این زندگی چه کنم!

خوب ، من به نوبه خودم آرزو می کنم که همه چیز به بهترین شکل ممکن پیش برود)))

توصیه شده: