"MAMA" - نظریه های مشروطه. روانگردان های سالم

فهرست مطالب:

تصویری: "MAMA" - نظریه های مشروطه. روانگردان های سالم

تصویری:
تصویری: زنان واقعاً چقدر دوست دارند که شما دوام بیاورید! 2024, آوریل
"MAMA" - نظریه های مشروطه. روانگردان های سالم
"MAMA" - نظریه های مشروطه. روانگردان های سالم
Anonim

در ابتدا ، این مقاله ادامه مجموعه ای از مقالات در مورد افسردگی بود و به طور خاص به علل روانی اختلالات روانی پس از زایمان اختصاص داده شد. اما در روند نوشتن ، به هر حال ، همه چیز به این واقعیت خلاصه می شود که انتظارات ناموجه دائماً در قلب این مشکلات نه تنها از کودک و عزیزان ، بلکه در واقع از خود من است. از آنجا که ، در حالت ایده آل ، تقریباً هر زن باردار تصور می کند که نوزادش چگونه خواهد بود ، چگونه از او مراقبت می کند ، چگونه شوهرش در این امر به او کمک می کند و غیره. در واقع ، در وهله اول غالباً برای او کار طاقت فرسایی انجام می شود. این چگونه می تواند باشد؟

بسیاری از اطلاعات مختلف در مورد اهمیت سازمان مناسب زندگی در دوران پس از زایمان ، اصلاح نگرش همسران در رابطه با انواع مسائل خانوادگی ، انتقال روابط به سطح جدید و غیره وجود دارد. ، اطلاعات زیادی به این موضوع اختصاص داده نشده است که چگونه درک ناقص مادر از شخصیت او منجر به این واقعیت می شود که با تمرکز بر ارزش ها و ایده آل های جامعه و دیگر زنان ، خود را به بن بست می کشاند. به جای درک و پذیرش خود برای شخصیتی که او وجود دارد ؛ درک این که دقیقاً چنین مادری است ، بهترین ، ضروری ، امیدوار کننده و مناسب برای فرزندش ، با همه "زیر" ها ، "نه چندان" و غیره. و یاد بگیرید که از ویژگی خود به عنوان منبع استفاده کنید.

اما اینجاست که چنین ترفند ساده ای بوجود می آید. چگونه می توان فهمید که آیا مادر طبق ایده طبیعت همان است یا مثلاً جهان ، یا مادر تنبل است ، نمی خواهد روی خودش کار کند و نمی خواهد رشد کند؟ و اول از همه ، درک این امر حتی برای خود مادر نیز دشوار است. تا حدی ، این پرسش با همان روان پریشی های سالم (عادی) - نظریه های مشروطه درباره شخصیت کمک می کند. به عنوان مثال ، اگر می دانیم که مزاج ما متفاوت است ، از لحاظ نظری فرض می کنیم که یک مادر ، با شنیدن گریه کودک ، آرام می ماند ، سعی می کند بشنود و بفهمد علت چیست و آن را از بین می برد. مادری دیگر ، که آستانه حساسیت متفاوتی دارد ، نمی تواند فریادی از این ماهیت دقیق را تحمل کند (همچنین تجزیه و تحلیل ، زیرا هیجان فراتر از حد است ، نه قبل از تجزیه و تحلیل). او شروع به سر و صدا و انجام بسیاری از اقدامات غیر ضروری و بی فایده می کند ، و فقط حالت وحشت و تحقیر خود را تشدید می کند.

اما این نظری است. در عمل ، از خارج ، به احتمال زیاد می گوییم که مادر دوم هیچ تجربه ای ندارد و ما شروع به آموزش الگوریتم ساده ناشیانه می کنیم - سینه دادن - قرار دادن آن در ستون - تعویض پوشک و غیره. به طور کلی ، کسی می گوید که مادر اول "خوب است" و بنابراین او روی خود کار کرد که از ابتدا چنین محبت را با نوزاد ایجاد کرد ، اما دومی هنوز باید کار کند و روی خود کار کند تا ارتباطی پیدا کند. همه چیز در حال حاضر فراموش شده است و هیچ کس فکر نمی کند که مشکل با تفاوت در مزاج شروع شده است. و به جای آموزش تکنیک های "ترمز" (تنفس ، شمارش و آرامش) به مادر ، ما یک الگوریتم خشک را به او آموزش می دهیم ، که او احساس نخواهد کرد و مناسب نخواهد بود ، اما در طول راه احساس ناامنی عمیق ، بیگانگی را تجربه خواهد کرد. و حتی عصبانیت و مادر هنوز از این واقعیت که نمی تواند دلبستگی ایجاد کند و غیره عذاب می کشد (اگرچه در واقع دلبستگی او می تواند بسیار بهتر از مادر اول شکل بگیرد ، که ما می توانیم آن را "در پاییز" ببینیم).

درک اینکه ما متفاوت هستیم ، در واقع ، در کلمات با بسیاری از افراد باقی می ماند.در احساسات و اعمال ، در نگرشها و ارزشها ، ما به نوعی دیگران را با دیدگاه خود و درک آنچه درست است تنظیم می کنیم. این امر به ویژه در مورد مادران صدق می کند ، زیرا وظایف تربیت یک شخص "واقعی" را با در نظر گرفتن اشتباهات اجداد و دانشمندان "سهل انگار" به آنها واگذار شده است. و اگر مادر از علم روانشناسی مدرن پیروی کند ، به احتمال زیاد هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت. اگر از آن پیروی نکنید ، آن را رد نخواهید کرد. یک مقاله بسیار مهم در این زمینه در اینترنت منتشر شد و به طور آزمایشی با عنوان "5 سال طول می کشد برای روان درمانی". در آن ، در قالب طنز ، این ایده آشکار شد که هر چقدر هم که مادر خود را ایده آل کند ، فرزندش هنوز چیزی برای گفتن به درمانگر خواهد داشت. از آنجا که در واقع هیچ ایده آل ، صحیح و غیره وجود ندارد ، زیرا همه ما متفاوت هستیم و هریک از ما نیازهای خود را داریم ، که تا حدودی توسط فیزیولوژی ما ، توسط آنچه خدا یا جهان ما را خلق کرده است ، یا بر اساس ویژگیهای ژنتیکی ما به اجداد ما داده شد

برای بسیاری از مشتریان من که از مادر خود "متنفر" هستند ، گاهی اوقات آشکار می شود که بدانند اقدامات "وحشتناک" آنها مادران آنها بهترین کار را برای "بهترین" انجام داده است. اما وحی بزرگتر این است که درک کنیم که درک مدرن از "بهترین" ، برخلاف مادرشان ، بسیاری از آنها در حال حاضر به فرزندان خود "تجاوز" می کنند. زیرا حتی این واقعیت که فرزندی از این مادران و پدران خاص متولد شده است ، مجموعه "ژنتیکی" یا "مشروطه" او را شبیه آنها نمی کند (آیا متوجه شده اید که بسیاری از کودکان عموما شبیه پدربزرگ و مادربزرگ هستند؟ و این فقط این نیست). و این بدان معناست که صرف نظر از ویژگیهای روانی - روانی والدین ، این واقعیت نیست که کودک همان ویژگی را خواهد داشت.

نظریه های مشروطه درباره شخصیت ، که در آن همه چیز ساده به نظر می رسد - به ظاهر فرد نگاه کرد ، پارامترهای او را برآورد کرد و همه چیز را در مورد گرایش های روانی او فهمید - ریشه دار شدن چندان آسان نیست. روانشناسان از دیرباز هم نظریه های "پدران طرفدار" شلدون ، کریچمر و واسطه و نظریه های مدرن تر ، مانند روانشناسی و غیره را می شناسند ، اما آنها قبلاً نمی توانند آنها را بکار گیرند ، زیرا بدون درک آناتومی و سایر موارد ویژگی های کار بدن ، هیچ دیدگاهی از جهانی بودن وجود ندارد. به زبان ساده ، ما اطلاعاتی داریم که افراد دارای چنین اندامی دارای ویژگی های روانشناختی هستند و بعد چه؟ این اطلاعاتی در مورد نیازها ، انگیزه ، روشهای تعامل با دنیای خارج ، فرایندهای یادگیری و غیره ارائه نمی دهد و مهمتر از همه ، اطلاعاتی در مورد بازخورد ، تأثیر ویژگی های روانی بر بدن ارائه نمی دهد. یعنی اگر ما پزشک هستیم ، در این نظریه ها به جز "تصویر شخصیت بیمار" چیز دیگری ندیدیم. اگر ما روانشناس هستیم ، به جز درک ویژگی های مزاج و گرایش به بیماری ها و مشکلات خاص ، نمی فهمیم که این چه چیزی می تواند به ما بدهد. تا زمانی که پیشرفتهای قابل توجهی در زمینه روان پریشی (در این مورد ، روانگردانهای سالم و طبیعی ، به عنوان ارتباط بین روان و بدن) ایجاد شد. اما من این را در مقاله می نویسم ، گویی این یک دانش است ، در واقع ، این پیشرفتها صدها سال قدمت دارند ، و برخی حتی بیشتر ، به سادگی هیچ توانایی فنی برای ترکیب اطلاعات ، پردازش و به کارگیری آن به صورت فعلی وجود نداشت در 15-20 سال گذشته امکان پذیر است …

یکی از "با کیفیت ترین" نظریه های مشروطه درباره شخصیت (روانگردانهای سالم) ، در این مرحله از توسعه جامعه و علم ، از طب سنتی چینی به دست ما رسید. در آن ، شخص به طور پیشینی به عنوان یک سیستم جدایی ناپذیر در نظر گرفته می شود ، جایی که بدن فیزیکی بدون اصلاح روانی درمان نمی شود و مشکلات روانی تا زمانی که تعادل جسمانی باز نگردد حل نمی شود. هیچ تقسیم بندی ای به روانشناسی و فیزیولوژی وجود ندارد ، در آنجا شخص دائماً یکی است و همه پیوندها به طور مداوم رخ می دهند.

هر روانشناسی که عاشق تشخیص های روانی بود ، از اصطلاح جهت گیری روانشناسی می داند که صحت علمی آن بیش از 85 of از همزمانی ویژگی های روانی و ظاهر افراد از یک نوع خاص (مربع ، مثلث ، حلقه ، زیگزاگ و مستطیل). این امر در مدیریت ریشه دوانید ، زیرا امکان مدیریت کارآمدتر پرسنل را فراهم کرد و افراد را ، علیرغم تحصیلات ، در آن موقعیتها و وظایفی که به دلیل ویژگیهای روانی و فیزیولوژیکی آنها بی اثر هستند ، قرار نداد.اگر مستطیل ها و مربع ها را با جزئیات بیشتر متمایز کنیم و برخی ویژگی های دیگر را در نظر بگیریم ، این جهت به وضوح با مبنای روان شناختی طب چینی در نظریه وو شینگ منطبق است.

اما ویژگی فلسفه چینی جهان شمول بودن آن است. آن ها این نه تنها فرصتی برای پیگیری ارتباط بین فیزیولوژی و روانشناسی فراهم می کند ، بلکه نشان می دهد که چگونه روان ما هنگام بیماری تغییر می کند و برعکس ، چگونه هنگام بهبودی بهبود می یابد. تغییرات ایجاد شده در بدن ما در ارتباط با دوره های مختلف زندگی ما (از دوره رشد ، تا دوره زایمان یکسان یا دوره رشد شغلی ، نوشتن مقالات علمی و غیره) ؛ این که چه اشکال و مدلهای رفتاری برای ما طبیعی است و چه چیزی برای ما بیگانه است و چگونه به دست آوردن مدلهای بیگانه سلامت جسمانی ما را خراب می کند - چگونه اختلالات و بیماریهای روان تنی شکل می گیرد و موارد دیگر. و مهمتر از همه ، آگاهی از ارتباط بین فرآیندها به این درک می پردازد که چرا این یا آن روش روان درمانی یا درمان دارویی برای افراد خاصی در شرایط خاص کار نمی کند و تحت چه شرایطی همین روش برای همین افراد مثر خواهد بود.

در پست بعدی ، من جزئیات بیشتری در مورد انواع روانشناختی مادران ، در مورد نقاط قوت و ضعف آنها و از همه مهمتر اینکه چرا و چرا مادرها متفاوت هستند و در چه چیزی و چرا آنچه برای یک مادر آسان است ، مادر دیگر ارزش دارد ، خواهم نوشت. تلاش های باورنکردنی و آیا واقعاً ارزش این را دارد که خود را تحت خصوصیات روانی و روانی دیگران ، آن دسته از اختلالات و بیماریهای روانی -روانی که هنگام ایفای نقش دیگران دچار می شویم ، از هم بپاشیم.

ادامه ما بسیار شبیه هم هستیم اما کاملاً متفاوت هستیم. "MAMA" - سایکوتیپ های مشروطه.

توصیه شده: