سه چهره نرگس در داستان های کودکان

فهرست مطالب:

تصویری: سه چهره نرگس در داستان های کودکان

تصویری: سه چهره نرگس در داستان های کودکان
تصویری: دریاچه قو | Swan Lake Story in Persian | Persian Fairy Tales 2024, ممکن است
سه چهره نرگس در داستان های کودکان
سه چهره نرگس در داستان های کودکان
Anonim

انواع شخصیت های خودشیفته متنوع هستند و در نگاه اول قابل مشاهده نیستند ، زیرا اغلب تحت تصویری ساختگی پنهان می شوند ، اما با بررسی دقیق تر ، در روابط یا در درمان ، ویژگی های بارز شخصیت و رفتار را نشان می دهند. من پیشنهاد می کنم انواع شخصیت های خودشیفته را با استفاده از مثال شخصیت های ادبی ، افسانه ای ، کارتونی ، که در آنها تا حدودی گروتسک ، اما قابل تشخیص ارائه شده است ، در نظر بگیریم.

هیولا از افسانه "زیبایی و جانور" (نوع منفعل-تهاجمی).

Hk8JZTxCBnA
Hk8JZTxCBnA

مهربان و بی رحمانه در همان زمان ، همانطور که ژان ماری لپرینس دو بومونت در افسانه خود می نویسد. این هیولا یک شاهزاده مسحور است که تنها با عشق صادقانه یک زن می تواند او را مسحور کند. کارتون دیزنی "زیبایی و جانور" به طور کامل شخصیت این شخصیت را نشان می دهد. موجودی که تمام دنیا را رد کرده است در تنهایی زندگی می کند و منتظر کسی است که مطمئناً باید برای مراقبت از او بیاید. او ، مانند یک خون آشام ، بر فداکاری یک دختر فقیر که به زندانی داوطلبانه تبدیل می شود ، انگلیس می زند و نقش قربانی غیر ارادی یک استاد تروریست را بر عهده می گیرد. او در عصبانیت خودخواهانه اش وحشتناک است: "شما فقط با من شام خواهید خورد یا گرسنه خواهید ماند!" همه اطرافیان باید بدانند که به چه چیزی نیاز دارد و به سادگی باید از خواسته های لحظه ای او اطاعت کنند! خشم خودشیفته با کینه کودکانه و درماندگی جذاب جایگزین می شود: "اگر بروی ، من بدون تو می میرم". این رفتار اغلب توسط خودشیفته های الکلی و همچنین افراد مبتلا به انواع دیگر اعتیاد (قمار ، مواد مخدر) نشان داده می شود. برای او ، تنهایی کاملاً غیرقابل تحمل است ، اگرچه در رابطه با عزیزان ، او سادیسم روانی ، بی رحمی (بی احترامی و بی توجهی به علایق ، خودمختاری ، نیازهای شریک زندگی ، تحقیر عزت ، توهین) و بی تفاوتی بدبینانه را نشان می دهد. نگرش نسبت به خود و اقدامات او با انتقاد خاصی متمایز نمی شود ، اگرچه گاهی اوقات هنوز هم خاطرنشان می کند که در کنار او باید حداکثر صبر و پذیرش را از خود نشان دهید ، و سپس شاید در صورت کنار آمدن با احساس گناه ، او به یک شاهزاده تبدیل شود. و احساس خود ویرانگر نفرت از خود..

داستان با عروسی به پایان می رسد ، اما زیبایی نمی داند که صبح دوباره با جانور بیدار می شود.

هیولا پسر والدین مستبد و سلطه گر است که در آنها مادر اغلب نقش استبداد را بازی می کرد و پدر ضعیف مجبور به اطاعت از او شد ، برای حفظ عشق مادر ، کودک مجبور شد با او همذات پنداری کند. اما بازآرایی نقشها نیز ممکن است - مادری ضعیف و پدری ستمگر ، نتیجه یکسان است ، با عوارضی در توسعه نقش جنسیتی (همجنس گرایی ، ترنسسکسیالیسم).

2. ملکه برفی یا السا از کارتون "یخ زده" (شخصیت پارانوئید)

away_image
away_image

در اینجا ، همه کاره بودن و عظمت خودشیفته به طور کامل آشکار شده است! السا کوچولو از کودکی به او آموخت که او یک کودک خاص است ، او هدیه ای دارد ، که در عین حال قدرت کنترل آن را ندارد ، و بنابراین استفاده از آن ممنوع بود. خوب ، چه چیزی برای یک دختر کوچک باقی می ماند که از توانایی های خود آگاه است ، اما نمی تواند از آنها استفاده کند و آشکارا فردیت خود را اعلام کند؟! اگر حتی نزدیکترین افراد - مادر و پدر از او می ترسند ، او چه می تواند فکر کند؟ تنها یک راه وجود دارد - مخفی شدن از تمام جهان در اتاق خود. السا در سرود رهایی از مهارها می گوید: "آن را باز نکنید ، یک راز نگه دارید ، برای همه دختر خوبی باشید ، تمام حواس خود را قفل کنید." این آهنگ و طرح مربوطه تصویری واضح از رهایی فرد از "بندهای" داخلی است - ممنوعیت های مربوط به خود بودن ، اعلام حق خود برای تأیید خود ، به قیمت ترک روابط نزدیک.بهتر است همه را ترک کنم ، روابط را رها کنم تا اینکه دائماً از ارزیابی منفی دیگران ترس داشته باشم ، زیرا آنها هنوز "ویژگی" من را درک نمی کنند ، توانایی های بزرگ من را نخواهند دید ، به این معنی که آنها شایسته بودن در کنار یکدیگر نیستند. الگوی اصلی رفتار این نوع نرگس اجتناب از روابط عمیق ، ترس از طرد شدن رابطه واقعی ، طرح قسمتهای منفی نفس به دیگران ، نگرش درونی "همه چیز علیه من است" و تنها با خود او احساس می کند ملکه بی عیب و نقص جهان سرما است ، که توسط دیوارهای قلعه یخی محدود شده است.

خانواده این کودک سرد ، خسیس با حمایت ، شادی از دستاوردهای شخصی و کشفیات کودک ، والدین هستند. آنها موفقیت کودک را در رویدادهای کوچک اما مهم زندگی او نادیده می گیرند ، به طور ناخودآگاه با او رقابت می کنند ، در برتری از نظر قدرت ، هوش ، مهارت ، رقابت می کنند و او را به دلیل عدم رعایت "استانداردهای" مورد انتظار که به نظر آنها کودک باید رعایت کند ، به شدت مجازات می کنند. او احساس می کند که توجهی به او نمی شود ، گویی در واقعیت نیست ، در نتیجه ، کودک احساس می کند "نامرئی" است ، تنها یک راه خروج وجود دارد - رفتن به دنیای خیالات (تا سایکوتیک) ، جایی که او می تواند دنیای جایگزین خود را بسازد که در آن احساس می کند شما عاشق ، مورد نیاز ، قابل توجه ، زنده هستید.

3. ملکه (گل نرگس) - داستان سفید برفی و نامادری اش - ملکه

habrastora_3493750_13748493
habrastora_3493750_13748493

این نوع بر ظاهر آنها و هر چیزی که با ویژگی های برتری و کمال خارجی مرتبط است ثابت می شود: لباس ، ماشین ، آپارتمان ، قایق بادبانی ، شوهر زیبا یا همسر زیبا. "من دوست داشتنی ترین در جهان هستم ، همه سرخ و سفیدتر ، و آینه او پاسخ می دهد: تو زیبا هستی ، بدون شک در این مورد!" - در قیاس افسانه ملی ، ملکه می پرسد و آینه زیبایی منحصر به فرد او را تأیید می کند. فقط یک چیز زندگی ملکه را خراب می کند - زیبایی جوان سفید برفی ، که زیبایی آن باعث حسادت و میل به نابودی او می شود. این نوع خودشیفته در بین افراد مشهور و عمومی بسیار رایج است. مردان از این نوع دارای ظاهر مردانه ای هستند ، بر ماهیچه های خود تأکید می کنند ، برای آنها بدن خود یک فالوس است ، که آنها بی نهایت به آن افتخار می کنند. زنان همچنین دارای یک ظاهر روشن و جذاب هستند ، که حفظ و نگهداری آن تمام وقت آزاد از تسخیر یک مرد فالیک صرف می شود. اگر این دو شخصیت یکدیگر را پیدا کنند ، عاشقانه آنها به یک رویداد عمومی تبدیل می شود ، که با مقیاس عظیم و اسراف همراه است ، و پس از دستیابی و دریافت همه چیز از یکدیگر ، با همان نزاع بزرگ ، تقسیم اموال ، فرزندان از یکدیگر جدا می شوند. و سگ. … پشت نمای بیرونی جذاب ، یک خلأ شخصی ، عدم احساس وظیفه و مسئولیت پذیری نسبت به روابط ، نقص اخلاقی ، توسعه نیافتگی ارزشهای احساسی و شخصی (مهربانی ، محبت ، عشق ، مراقبت ، فداکاری) وجود دارد ، همه اینها با تمایل غیرقابل جبران به دریافت لذت و لذت ، از این رو روابط ناشایست (تغییرات مکرر شرکای جنسی) ، خیانت به همسر ، فحشا ، رفتارهای دستکاری کننده - فروش خود به عنوان یک معامله به منظور کسب منافع جایگزین می شود.

روابط بر اساس یک "آینه" ایجاد می شود ، شریک یا تیمی از شرکا انتخاب می شوند که وظیفه آنها بازتاب عظمت است ، به طور دوره ای "بازتاب" برای بازتاب "اشتباه" دریافت می کنند ، اگر شریک اعتراض کند ، دیگر نمی شود مورد علاقه است و از محیط بیرون رانده می شود و "آینه" جدیدی جای او را می گیرد ".

اینها کودکانی هستند که والدین آنها برای اهداف شخصی خود استفاده می کنند ، آنها را به نمایش گذاشتند ، مجبور شدند آنچه را که معمولاً برای یک کودک معمول نیست انجام دهند ، آنها به ویژگیهای کودک که خودشان فاقد آن بودند بسیار مبالغه آمیز پرداختند ، بنابراین آنها را درک کردند خیال پردازی های ایده آل و برنامه های بزرگ ، او را از شخصیت خود محروم می کند.والدین خود دارای ویژگی های خودشیفته بودند و نمی توانستند عشق و پذیرش بی قید و شرط را برای کودک فراهم آورند ، او به دلایلی دوست داشت ، اما به دلایلی ، به دلیل زیبایی ، استعداد ، نمرات بالا در مدرسه ، هرگونه انحراف از "شاخص" های مورد نیاز مجازات شد. با طرد شدن ، محرومیت از توجه ، مراقبت ها ، کودک مجبور شد با "استانداردهای" والدین سازگار شود ، و حس درونی حق بودن ، همانطور بودن را از دست داد.

اگر رفتار این شخصیت ها را با دقت مشاهده کنید ، می توانید ویژگی های مشترکی را که مطابق با علائم کلی در انواع شخصیت های خودشیفته است ، شناسایی کنید:

  • احساس حقارت خود ، نقص ، عدم پرداخت بدهی ، "بدی" ، که با خود بزرگ بینی ، عظمت ، تلاش برای کمال ، قدرت مطلق جبران می شود.
  • احساس خجالت کامل برای "بدی" خود ، نه کمال ، محافظت از شرم - فرافکنی ، انکار ، سرکوب ، تقسیم.
  • یک "نقاب" اجتماعی (خود کاذب) موفقیت ، برتری ، که اغلب خود را در رفتار خارجی با دیگران نشان می دهد - آنها از نگاه کردن در چشم اجتناب می کنند ، از "تحقیر بالا" و تحقیر پنهان به "حقیر" نگاه می کنند ، مساوی نیست. خود ، اعتقاد به قدرتهای فوق العاده خود ، قدرت مطلق فکر (من باید بدون کلمات درک شوم ، هر آرزویی باید به تنهایی محقق شود) ؛
  • توانایی پایین برای همدلی ، هیچ همدلی برای شریک رابطه وجود ندارد ، که از طریق آن رابطه زوجین به سرعت رسمی می شود ، مصنوعی می شود ، از نظر احساسی سرد می شود.
  • در روابط ، تناوب ایده آل سازی و کاهش ارزش ، در مرحله ایده آل سازی - عشق ، جذابیت ، تحسین ، تمایل به ادغام ، در مرحله کاهش ارزش - رد ، امتناع یا گسست روابط ، توهین ، تحقیر شریک ، نمایش آشکار نفرت و تحقیر ؛
  • عدم تحمل نقص ، کاستی های خود و دیگران ؛
  • حسادت به شایستگی ها و توانایی های دیگران که او در اختیار ندارد یا معتقد است که از آنها محروم است.
  • تغییرات مکرر در فعالیت و انفعال ، اکنون "معتاد به کار" ، سپس "املیا روی اجاق" ، که همه چیز باید توسط پایک انجام شود ، همه چیز باید به تنهایی و بدون تلاش (شغل ، تحصیل ، روابط شخصی) اتفاق بیفتد.
  • مشکلات در ایجاد مشارکت های طولانی مدت ، روابط خانوادگی و ازدواج ، درگیری در تیم ها ؛
  • تنهایی و درماندگی در پایان زندگی.

توصیه شده: