چرا من عاشق کارم هستم؟

تصویری: چرا من عاشق کارم هستم؟

تصویری: چرا من عاشق کارم هستم؟
تصویری: صدای تو: چرا عاشق جلب توجه و خودنمایی هستم؟ 2024, ممکن است
چرا من عاشق کارم هستم؟
چرا من عاشق کارم هستم؟
Anonim

اکنون متداول و شیک است که در مورد خود "10 واقعیت" یا "تعیین کنید در این داستان درباره من چه چیزی واقعی است و چه تخیلی است" و فقط اعترافات بنویسید. من نیز نمی توانم از این امر دوری کنم. من "اعتراف" خود و افشاگری "چرا من کارم را دوست دارم" را به شما پیشنهاد می کنم.

حرفه روانشناس دومین تخصص من است ، که من آن را در سنین آگاهانه و کاملاً بالغ شروع کردم ، زیرا قبلاً در موقعیت های مختلف کار کرده بودم و حرفه فوق العاده ای از یک اقتصاددان و متخصص در امور مالی و اعتباری داشتم.

تخصص خوب است ، نان ، اما ، متأسفانه ، مورد علاقه نیست.

انتخاب هایی که در اوایل جوانی انجام دادم ، زندگی من را برای سالهای زیادی خراب کرد.

و یکی ، به هر حال ، یک روز زیبا ، من تصمیم گرفتم (اینطور آنها می گویند) ، در واقع ، من یک سال کامل به این تصمیم فکر کردم ، در آن شک کردم ، حتی به بخش روانشناسی بالینی دانشگاه دولتی مسکو آمدم. پزشکی و دندانپزشکی (جایی که بعداً در آنجا تحصیل کردم) و سرگردان شدم ، همه چیز را برای و وزن کردم

در نتیجه تصمیم گیری شد. تمایل به یک هدف تبدیل شد ، من وارد دانشگاه شدم و پس از زمان تعیین شده در برنامه آموزش عالی دوم دوم به صورت تمام وقت ، روانشناس شدم ، علاوه بر این ، معلم روانشناسی و روانشناس بالینی شدم.

این به اندازه کافی پشت داستان است.

حرکت در مورد موضوعی که در عنوان عنوان شده است.

1. کار من رویای من است ، آرزوی من به یک قصد تبدیل شده است (زیرا خواسته ها به این شکل محقق می شوند).

2. من با مردم کار می کنم. با افراد واقعی ، نه با گزارش و برنامه.

3. من به مردم در یافتن پاسخ ، تصمیم گیری ، انجام کارها کمک می کنم.

4. کار من آموزش مداوم ، کسب تجربه ، دانش و مهارت های جدید است.

5. من کارم را دوست دارم زیرا منبع تمام نشدنی شادی و خوش بینی است. دیدن اینکه مردم چگونه از ترس خود رهایی می یابند ، با اندوه کنار می آیند شادی است.

6. کار من ارتباط مستقیمی با ارتباط دارد. من واقعاً دوست دارم ارتباط برقرار کنم.

7. من زمینه عظیمی برای فعالیت دارم ، می توانم با کودکان ، با بزرگسالان ، با خانواده ها و زوج ها کار کنم ، می توانم آموزش ها را برگزار کنم ، می توانم در یک موسسه پزشکی کار کنم. من می توانم با بیماران و کسانی که در شرایط سختی هستند کار کنم.

8. کار من به من آموخت که چگونه با از دست دادن ، آسیب ، از دست دادن و ناامیدی کنار بیایم.

9. من آموخته ام که با مردم صادقانه همدردی کنم ، اما در عین حال از رنج دیگران آسیب نبینم (کنار آمدن با احساسات برای افراد دلسوز همیشه دشوار است).

10. کار من فراخوان من ، عشق من ، سرگرمی مورد علاقه من است.

توصیه شده: